eitaa logo
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
596 دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
1.8هزار ویدیو
276 فایل
✅ ارتباط با مدیر کانال: @a_m_k_m_d جلسات هفتگی:شب های پنج شنبه،اصفهان،درچه،خیابان جانبازان،کوی سیدمرتضی،مسجد سید مرتضی رحمه الله علیه هیئت عاشقان روح الله تاسیس ۱۳۷۷
مشاهده در ایتا
دانلود
🌴 🌴 موکب‌های پذیرایی از زائران، در تمام کوچه خیابان‌های شهر نجف مستقر شده و هر یک به وسیله‌ای به رهگذران خدمت می‌کردند.☺️ در مقابل اکثر موکب‌ها هم صندلی‌هایی برای استراحت مردم تعبیه شده بود و حسابی ضعف کرده بودیم که در کنار یکی از موکب‌ها نشستیم و هنوز لحظاتی نگذشته بود که خادمان موکب با استکان‌هایی از شیر داغ😋 و ظرفی پُر از نان شیرین 🍘به سمت‌مان آمدند. ظرف نان را با احترام تعارفمان می‌کردند و با چه مِهر و محبتی استکان‌های شیر را به دستمان می‌دادند که انگار از نور چشم خود پذیرایی می‌کردند😟 و در خنکای یک صبح پاییزی، شیر داغ و نان شیرین چه حلاوتی را در مذاق‌مان ته نشین می‌کرد که جانی تازه گرفته و دوباره به راه افتادیم.🚶‍♂️🚶‍♂️🚶‍♂️🚶‍♂️ ساعتی تا اذان ظهر 🌇مانده و ما همچنان در 🌴جاده نجف به کربلا🌴 با پای پیاده پیش می‌رفتیم و نه اینکه خودمان برویم که یقیناً ما را از آن سوی جاده به سمت خودش می‌کشید که طول مسیر را حس نمی‌کردیم و با چشمه عشقی که هر لحظه بیشتر در جانمان می‌جوشید، به سمت کربلا قدم می‌زدیم. سطح مسیر پُر از 👥👥جمعیت👥 بود و گاهی به حدی شلوغ می‌شد که حتی بین خودمان هم فاصله می‌افتاد و به زحمت به همدیگر می‌رسیدیم.😟 عراقی از ارتشی و داوطلبین مردمی، به طور در سرتاسر مسیر حضور داشتند و خودروهای زرهی ارتش مرتب تردد می‌کردند تا حتی خیال حرکتی هم به 💣تروریست‌های تکفیری💣 نرسد و با چشم خودم می‌دیدم با همه فتنه‌انگیزی‌های داعش در عراق، مسیر نجف تا کربلا به حرمت اولیای الهی و به همت نیروهای نظامی، از چه بالایی برخوردار است. 😊 مسیر جاده، منطقه ای نسبتاً خشک و صحرایی بود که نخل‌ها🌴 و درخت‌هایی به صورت پراکنده روئیده و کمی دورتر از جاده، 🌴🌴نخلستان‌های🌴🌴 محدودی قد کشیده بودند که زیبایی منطقه را دو چندان می‌کرد. دو طرف جاده پوشیده از موکب‌هایی بود که غرق 🏴پرچم‌های سرخ❤️ و سبز💚وسیاه🏴 و در میان نوای نوحه و مداحی، برای خدمت به میهمانان امام حسین (علیه‌السلام) از جان خود هزینه می‌کردند؛ از مادرانی که کودکان خُردسالشان 👦👧را در حاشیه جاده گمارده بودند تا به زائران لیوانی آب🍶 مرحمت کرده یا دستمال کاغذی💎 به دستشان بدهند تا پیرمردانی که قهوه مخصوص عراقی☕️ را در فنجانی کوچک به زائران تعارف می‌کردند و جوانانی که بدن خسته مردان را مشت و مال می‌دادند💪 و حتی نیروهای نظامی و امنیتی👮‍♂️ که خم شده و قدم‌های زائران را نوازش می‌دادند و چه می‌کردند این شیعیان عراقی در اربعین حسینی که گویی به عشق امام حسین (علیه‌السلام) مست شده😇 و در آیینه چشمان خمارشان جز صورت سید الشهدا (علیه‌السلام) چیزی نمی‌دیدند که هر یک به هر بضاعتی خدمتی می‌کردند و هر کدام به زبانی اعلام می‌کردند که خدمت به میهمانان پسر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) افتخار دنیا و آخرتشان خواهد بود. آسید احمد گاهی مجید را رها می‌کرد و همراه همسر و دخترش می‌شد تا من و مجید کمی در خلوت خودمان در این جاده شورانگیز قدم بزنیم و ما دیگر چشم‌مان جز عظمت این میهمانی پُر برکت چیزی نمی‌دید. نمی‌توانستم بفهمم امام حسین (علیه‌السلام) با دل اینها چه کرده که اینچنین برایش هزینه می‌کنند😟 و می‌خواهند به هر وسیله‌ای از میهمانانش پذیرایی کنند که آهسته با مجید نجوا کردم: _«مجید! اینا چرا اینهمه به خودشون زحمت میدن تا از ما پذیرایی کنن؟»😟 ⏪ ادامه دارد... رمان زیبای 📚 🎀دوستاتون رو تو لذت این داستان دعوت کنید تا داستان رو بخونن، حیفه خیلی قشنگه😍🎈🎀 🌹🌹🌹🌹🌹 ✍️ نویسنده:خانم 🌟🌟🌟🌟 منتظر نظرات وپیشنهادهای شماهستیم❤️🌹 ✅ @asheghaneruhollah
ادامه👇 ✅یه سوال دیگه اینه که چرا مجید منفعلانه برخورد می کرد؟ 🌹مجید در موارد زیادی به پرسش های الهه، پاسخ معقول و منطقی میده؛ 👈مثل حکمت استفاده از مهر در نماز، 👈فلسفه عزادرای برای اهل بیت علیهم السلام ، 👈علت حضور امام زمان علیه السلام، 👈علت عدم پاسخ دادن توسلات و .‌.. اما اینکه در باقی موارد، پاسخها احساسی هستن تقلید کورکورانه نیست، بلکه : بنیان این داستان بر 👈حفظ حرمت عقاید هر دو طرف 🌸شیعه و سنی🌺 بنا شده، یعنی تا پایان داستان نباید کوچکترین خدشه ای به اعتقادات اهل سنت وارد بشه... چراکه هدف داستان، 👈وحدت شیعه و سنی با وجود همه اختلافاته. با این حساب، اگه مجید بخواد جواب فقهی و تاریخی و معقول و منطقی بده، اون جواب قطعا اثبات حقانیت تشیع و باطل بودن خلفای اهل سنت هستش و از همینجا، هدف داستان که وحدت بوده، متلاشی میشه👌 و علاوه بر اون، مخاطب سنی رو هم زده می کنه... در حالیکه یکی از محور های اصلی این داستان، مشتعل کردن بیش از پیش عشق اهل بیت علیهم السلام در دل اهل سنت هست👉 که با همین سکوت و صبر در انتهای داستان رخ میده که این عشق، می تونه زمینه ساز هدایت بشه ... ولی اگه داستان جنبه مباحثه بگیره و به دنبال اون حقانیت تشیع اثبات بشه، مخاطب سنی احساس می کنه ما قصد هدایت👉 اون رو داریم .... در نتیجه دچار تعصب میشه و دیگه حتی اون عشق رو هم پیدا نمی کنه☝️ شخصیت مجید، از روی عمد از عامی ترین طبقه شیعه انتخاب شده: 👈یعنی کسی که اطلاعات چندانی از تاریخ و ... نداره، اهل مباحثه و شعار دادن نیس، ولی در عمل، مثل یک شیعه عاشق اهل بیت علیهم السلام عمل می کنه.... 👈همون شخصیتی که اکثریت شیعیان دارن و این انتخاب دلیل روشنی داره: 💜الهه اهل مباحثه و تبلیغ علنی و شعار هست و با همین رفتار، مدام فضای وحدت رو به هم می زنه و باعث مشکلات و مصیبت های زیادی میشه.... 💜اما مجید، متعهد به حفظ وحدت هستش، اهل شعار و تبلیغ علنی و مناظره نیست و در عوض با همین سکوت صبورانه و با رفتار عاشقانه اش به پای مذهب تشیع، کاری می کنه که الهه دلداده اهل بیت علیهم السلام میشه..... برای همینه که در اکثر موارد، بنا بر حفظ گفتمان وحدت، مجید با استفاده از احساسات، از مباحثه منطقی طفره میره، چون نتیجه بحث معقول و منطقی، قطعا به نفع شیعه و منافی هدف وحدته...👉 بلکه مجید اعلام می کنه ما همدیگه رو دوست داریم و نباید بریم دنبال اختلافات... همون استراتژی که شیعه و سنی باید در جهان اسلام پیاده کنن و بدون پافشاری بر روی اختلافات، دوستانه با هم زندگی کنن در حقیقت این کتاب، ⛔️داستان اثبات حقانیت تشیع یا بطلان تسنن نیست،⛔️ ⬅️ بلکه داستان حفظ وحدت شیعه و سنی در سایه عشق به اهل بیت علیهم السلام و محبت شیعه و سنی به همدیگه اس به نظر بنده شیرینی قصه به همین بود که👌الهه با همه ادعاهایی که داشت و مجید با همه بی اطلاعی هاش، نهایتا این الهه بود که مغلوب عشق مجید به اهل بیت علیهم السلام شد✌️ ✅یه سوالم اینه که معمولا میپرسن داستان واقعیه؟!؟! 🌹به جز ✨حوادث مربوط به عراق و سوریه✨ که طبق تاریخه و حقیقت داره، 👈همه شخصیت های داستان و ماجراهای مربوط، ساخته و پرداخته و خودمه ✅باتشکر ازشما 😊 🌹از نظر لطف و محبتتون بی نهایت ممنونم(ولی نژاد)