eitaa logo
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
597 دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
1.9هزار ویدیو
278 فایل
✅ ارتباط با مدیر کانال: @a_m_k_m_d جلسات هفتگی:شب های پنج شنبه،اصفهان،درچه،خیابان جانبازان،کوی سیدمرتضی،مسجد سید مرتضی رحمه الله علیه هیئت عاشقان روح الله تاسیس ۱۳۷۷
مشاهده در ایتا
دانلود
حجت_الاسلام_سید_حسین_مومنی_روز_ششم.mp3
15.11M
🏴 شهادت پیامبر اکرم و آقای بی حرم 😭 درمیان معصومین _ع_ هیچ امامی،مثل غربت نکشیده😔 زمان هیچ امامی جلوش به باباش ندادن😭 جلوش بهش نگفتند یا 😭 جلو چشمش نزدن هم زنده بود و بود هم توخونش غریب بود هم تشیعش غریب بود هم الان مزارش غریبه 😭😭 🎤حجت الاسلام 📌سخنرانی و روضه امام حسن(ع) ✅پیشنهاد دانلود 👇 🏴 @asheghaneruhollah
روز_هفتم_صفر_97_مداحی_حاج_حسن_خلج(1).mp3
19.63M
👈آقامون خیلی 😔 براش کم نگذاریم... کاش ماهم بودیم آستان بوس محضرت بودیم کاش با بالهای خاکیمان لااقل بودیم آقای غریب مدینه😔 کاش ماهم به درد میخوردیم قبر مطهرت بودیم اشک چشمهای ترش میگه پاره های میگه نزن 😭 🎤حاج 📌روضه طوفانی ✅تو خلوت خودتون گوش کنید 👇 🏴 @asheghaneruhollah
Gomnam-Haftegi930516[04].mp3
5.31M
🏴 شهادت پیامبر اکرم و آقای بی حرم 😭 شده دم به دم این نگرانی ام که ندیده بمیرم ای مدینه ،شهر روضه و گریه بیصدا ای مدینه سرزمین غریب 🎤حاج 📌زمینه به یادماندنی 👇 🏴 @asheghaneruhollah
سنگین.کوچه و دل پر آه مادرم.mp3
5.92M
🏴 شهادت پیامبر اکرم و آقای بی حرم 😭 کوچه و دل پرآه کوچه و غم نگاه مادرم جلوچشمام شده بود یه بی حیا بین کوچه سد راه مادرم 😭 مادرم گفت چیزی نگو شد به خاطرمنم چیزی نگو 🎤کربلایی 📌واحد سنگین روضه ای ✅تو خلوت خودتون گوش کنید 👇 🏴 @asheghaneruhollah
track 07 (2).mp3
9.1M
🏴 شهادت پیامبر اکرم و آقای بی حرم 😭 از علی دم بزن اما دم مولا است که دما دم نفس ، حسن است 🎤کربلایی 📌واحد حماسی 👇 🏴 @asheghaneruhollah
4_5834965392354707138.mp3
12.54M
🏴 شهادت پیامبر اکرم و آقای بی حرم 😭 زیبا تویی اول امامزاده ی دنیا تویی حسن نوری شکفته ای ،سری نهفته ای پیش از همه به فاطمه، توگفته ای❤️ 🎤کربلایی 📌تک مستانه کریم اهل بیت 👇 🏴 @asheghaneruhollah
track 03 (2).mp3
10.7M
🏴 شهادت پیامبر اکرم و آقای بی حرم 😭 بردن نام بی کسان آمده کار هرشبت لب بگشا بخوان بخوان باردگر دعا کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن 🎤کربلایی 📌تک مستانه کریم اهل بیت امام حسنی ها گوش کنند❤️ 👇 🏴 @asheghaneruhollah
09-fadaeian-moharam9504.mp3
11.28M
🏴 شهادت پیامبر اکرم و آقای بی حرم 😭 مدیون مجنون امشب نه که یه عمر مهمون ای ،سایه ی روسرم امضا کن که بشم 🎤کربلایی 📌شوراحساسی امام حسنی ها گوش کنند❤️ 👇 🏴 @asheghaneruhollah
07-fadaeian-moharam9505.mp3
6.91M
🏴 شهادت پیامبر اکرم و آقای بی حرم 😭 عمری حسینی شده دست 😍 هرچی دارم از تو دارم رخصت دادی 🎤کربلایی 📌شوراحساسی امام حسنی ها گوش کنند❤️ 👇 🏴 @asheghaneruhollah
شب ششم محرم 1396-1439_2.mp3
5.56M
🏴 شهادت پیامبر اکرم و آقای بی حرم 😭 سینه زنت توی دنیا حیرون نمیشه گریه کنت تو قیامت گریون نمیشه یاحسن سینه زدن دوست دارم تو شاهد باش من امام حسن دوست دارم 🎤حاج 📌شوراحساسی امام حسنی ها گوش کنند❤️ 👇 🏴 @asheghaneruhollah
#اعلام_مراسم_هیئت_عاشقان_روح_الله 2 #شب_مراسم_عزاداری به مناسبت شهادت پیامبراکرم_ص_،امام حسن_ع_ و امام رضا_ع_ 👈به کلام:حجت الاسلام #علی_صباغی 🎤بانوای مداحان اهل بیت: کربلایی #مجید_صادقی کربلایی #فرزاد_فرحپور کربلایی #سعید_سلیمانی 📆چهارشنبه و پنج شنبه 16و17 آبانماه 🕖ساعت 20 🚩اصفهان،درچه،بلوارشهدا(اسلام اباد)کوی شهید بهشتی #پرچم_هیئت #ویژه_خواهران_و_برادران 🚩دوستان اطلاع رسانی شود
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
🌷بسم الله الهادی🌷 🔴 #یک_فنجان_چای_با_خدا قسمت 0⃣3⃣2⃣ بیچاره مادر که هیچ وقتِ طعم خوشی، زیرِ زب
🌷بسم الله الهادی🌷 🔴 قسمت 1⃣3⃣2⃣ و من خندیدم.. به لطفِ اسمِ تنها جنگجویِ زندگی ام، لبخند بر لب نشاندم. مردِ نبردی که چند روزی از آخرین دیدارش می گذشت و من کلافه بودم از ندیدنش.. آرایشگر، رنگ بازی اش را شروع کرد و من لحظه به لحظه کمی به زنده گان، شبیه تر می شدم. مقابل آینه ایستادم. این من بودم. سارای برهنه ی دیروز که حالا پوشیده در کلاهی سنگدوزی شده، محضِ پنهان کردنِ کچلی سرش، لباسی بلند و اسلامی سِت می کرد با آن. سارایی که نه مادری کنارش بود برایِ کِل کشیدن و نه پدری که به آغوش بکشد، تنِ نحیفش را.. در اوج سیاه فکری، لب تَر کردم به نقل و نباتِ خنده و چه کسی گفته بود امروز خورشید برایِ من طلوع نکرده.. فاطمه خانم چادری سفید را رویِ سرم کشید و مادرانه پیشانی ام را بوسید و باز هم عذر طلب کرد. چادر جلویِ دیدم را می گرفت و من همچون نابینایی عصا زنان به لطفِ دستانِ فاطمه خانم از آرایشگاه خارج شدم. حالا چه کسی ما را به خانه می رساند. یقینا دانیال.. چون خبری از دامادِ فراریِ این روزها نبود. در پیاده رو ایستادیم که یک جفت کفشِ مشکی و مردانه روبه رویم ظاهر شد. مهربان و متین سلام داد. صدایش، زنگ شد در تونلِ شنوایی ام. حسام بود. دوست داشتم سر بلند کنم و یک دل سیر تماشا. اما امکان نداشت. در را باز کرد ومن به کمک فاطمه خانم رویِ صندلی جلو، جا گرفتم. در تمام طولِ راه تا رسیدن به خانه فقط مادرِ حسام، قربان صدقه مان رفت و امیرمهدی، پسرانه دلبری کرد. ⏪ ادامه دارد... 🌹🌹🌹🌹🌹 ✍ نویسنده:خانم زهرا اسعد بلند دوست 🌟🌟🌟🌟 منتظرشنیدن نظرات وپیشنهادهای شماهستیم❤️🌹 🔶 @asheghaneruhollah 🔷 ‼️این داستان کاملا واقعی است