🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #پنجاه_وهشت
تنها یک آغوش مادرانه کم داشتم..
که آنهم مادرش برایم سنگ تمام گذاشت.😍😭🤗
با هر دو دستش شانه هایم را در بر کشید و لباس خاکی و خیسم را طوری به خودش چسباند که از خجالت نفسم رفت.☺️
او #بی_دریغ نوازشم میکرد و من بین دستانش هنوز از ترس و گریه میلرزیدم😣
که چند ساعت پیش سعد🔥 مرا در سیاهچال ابوجعده🔥رها کرد،..
خیال میکردم به آخر دنیا رسیده و حالا در #آرامش این بهشت مست #محبت این زن🌺 شده بودم.☺️
به پشت شانه هایم دست میکشید و شبیه صدای مادرم زیر گوشم زمزمه کرد
_اسمت چیه دخترم؟😊
و دیگر #دست_خودم_نبود که #نذر زینبه در دلم شکست..😍😢
و زبانم پیشدستی کرد
_زینب!☺️😍
از #اعجاز امشب...
پس از سالها #نذرمادرم باورم شده و #نیتی با حضرت زینب(س) داشتم که اگر از بند سعد رها شوم، زینب شوم😍☝️
و همینجا باید به نذرم #وفا میکردم..
که در برابر چشمان نجیب مصطفی و آغوش پاک مادرش سراپا زینب شدم.✨🍃
کنار حوض میان حیاط صورتم را #شست، #درآغوشش مرا تا اتاق کشاند و پرده را #کشید تا راحت باشم☺️
و ظاهراً دختری در خانه نداشت که #بامهربانی عذر تقصیر خواست
_لباس زنونه خونه ما فقط لباسای خودمه، ببخشید اگه مثل خودت خوشگل نیس!😊
از کمد کنار اتاق روسری روشن و پیراهن سبز بلندی برایم آورد و به رویم خندید
_تا تو اینا رو بپوشی، شام رو میکشم!😄
و رفت و نمیدانست از #دردپهلو هر حرکت چه دردی برایم دارد..😣
که با ناله زیر لب لباسم را عوض کردم و قدم به اتاق نشیمن گذاشتم...
مصطفی پایین اتاق نشسته بود، از خستگی سرش را به دیوار تکیه داده و تا چشمش به من افتاد کمی خودش را #جمع کرد
و خواست..
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
⏪ ادامه دارد...
رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🎀دوستاتون رو تو لذت این داستان دعوت کنید تا داستان رو بخونن، حیفه خیلی قشنگه😍🎈🎀
🌹🌹🌹🌹🌹
🌟🌟🌟🌟
منتظر نظرات وپیشنهادهای شماهستیم❤️🌹
👈 این جا صحبت از #عشق است ...❤️👇
✅ @asheghaneruhollah
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
#شهید_تازه_داماد... 🔵 #چله_نوکری | تا مُحرم هر شَب مهمانِ یک #شهید 🔸شهید شب یازدهم : #شهید_مدافع_ح
🔵 #چله_نوکری | تا مُحرم هر شَب مهمانِ یک #شهید
🔸شهید شب دوازدهم : #شهید_قربانعلی_شرفخانلو
👈شهیدی که تنها آرزویش زیارت کربلا بود😭+ دست نوشته شهید 👇
#چله_ترک_گناه
#نماز_اول_وقت
#ترک_یک_رذیله_اخلاقی
#چهل_شب_زیارت_عاشورا
#چهل_صبح_دعای_عهد
🔻29 روز مانده به #محرم
✅ @asheghaneruhollah
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
🔵 #چله_نوکری | تا مُحرم هر شَب مهمانِ یک #شهید 🔸شهید شب دوازدهم : #شهید_قربانعلی_شرفخانلو 👈شهیدی ک
👈شهیدی که تنها آرزویش زیارت کربلا بود😭
#دست_نوشته_شهید
#شهید_قربانعلی_شرفخانلو
چون بدون زيارت و با آرزوي زيارت كربلا از اين دنيا ميروم خواهش ميكنم كه انشاء الله بعد از آزادي كربلا عكس مرا به عنوان زائر امام حسين ( ع) ,بزرگ آموزگار شهادت به كربلا برده و در زير پاي امام ( ع) نصب نمائيد و در زيرش جمله ( با آرزوي زيارت تو شهيد شدم يا حسين) را بنويسيد . قربانعلي شرفخانلو
شب زیارتی مخصوص ❤️ ارباب دو عالم ❤️
✅ @asheghaneruhollah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️ #چله_نوکری #چله_حسینی
👌روایت شنیدنی ازدواج حضرت زهرا و امیرالمومنین علیهماالسلام
مادر آب کجایی؟ پسرت آب نخورد 😭😭
🎤 استاد حاج #مهدی_توکلی
👈پیشنهاد دانلود
🔻 تا محرم هرشب یک #درس_اخلاق و #کرامت مهمان مائید🔻
✅ @asheghaneruhollah
Karimi-Shab22Ramazan139703.mp3
2.39M
5️⃣1️⃣روز تا #عید_غدیر
حبل المتین علی یا علی علی علی...
🎤حاج #محمود_کریمی
🔷شور حماسی حضرت حیدر
👈پیشنهاد دانلود
#من_غدیری_ام
✅ @asheghaneruhollah
ای اجل تڪلیف خود
با جان ما روشن نما...!
یا بگیرش بین روضه
یا بماند اربعین #کرببلا
80f72ff226-5d71b1947a1ed829008c52c1.mp3
19.79M
♦️ #چله_نوکری #چله_حسینی
#زیارت یعنی میریم دیدن شاه توی #کربلا
زیارت یعنی که ارباب نگاه کرده به ما
زیارت یعنی همین #دل_بی_تاب
زیارت یعنی #حسن #مرا_دریاب
زیارت یعنی یه دست روی سینه
بدی از اینجا #سلامی به ارباب 😭😭
🎤حاج #مهدی_رسولی
🔷واحد بسیار زیبا
👈پیشنهاد دانلود
🔻 تا محرم هرشب یک ذکر ارباب مهمان مائید🔻
✅ @asheghaneruhollah
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
♦️ #چله_نوکری #چله_حسینی #زیارت یعنی میریم دیدن شاه توی #کربلا زیارت یعنی که ارباب نگاه کرده به ما
و منهم من ینتظر...
یعنی کم نیاوردیم ما
یعنی راه ادامه داره
وما بدلوا تبدیلا
و منهم من ینتظر...
یعنی ما تو این صف هستیم
به #شوق_شهادت
هرشب با ارباب یه #عهد ی بستیم.......
🌹 #عطر سیب حرمت می وزد از سمت عراق
شب جمعست دلم باز هوایی شده است
🌷شهید آوینی:
بسیجی عاشق کربلاست...
و کربلا را تو مپندار که شهریست در میان شهرها و نامیست در میان نامها ، نه...
کربلا حرم حق است
و هیچکس را جز یاران امام حسین(ع)
راهی به سوی حقیقت نیست
کربلا؛ما را نیز در خیل کربلائیان بپذیر
❤️شب جمعه به نیابت از همه شهداء:
✨ #السلام_علیک_یااباعبدالله✨
@asheghaneruhollah
❣ #سلام_امام_زمانم❣
°•جمعه یعنی
⇜در سرت فکر💭 نگارت آمده
°•جمعه یعنی
⇜وقت ناب #انتظارت آمده
°•جمعه یعنی
⇜ #نام_او باشد فقط روی لَبَت
°•جمعه یعنی
⇜ #عشق_او باشد فرایند تَبَت♥️
°• #جمعه_یعنی
⇜عطر نرگس🌸 در هوا سر میکشد
°•جمعه یعنی
⇜قلب عاشـ💖ـق سوی #او پرمیکشد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌸🍃
بحق علی بن موسی الرضا(ع)
@asheghaneruhollah
🔵 #چله_نوکری | تا مُحرم هر شَب مهمانِ یک #شهید
🔸شهید شب سیزدهم : #شهید_نادر_مهدوی
👈 شهیدی که غرور امریکایی ها را شکست ...
#چله_ترک_گناه
#نماز_اول_وقت
#ترک_یک_رذیله_اخلاقی
#چهل_شب_زیارت_عاشورا
#چهل_صبح_دعای_عهد
28 روز مانده به #محرم
✅ @asheghaneruhollah
#پروفآیڶ🖼✨
#مبلغغدیرباشیم
#غدیریام
|.•🌿🎨 :)''
✅ @asheghaneruhollah
-- 🇵 🇷 🇴 🇫 🇮 🇱
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
🔵 #چله_نوکری | تا مُحرم هر شَب مهمانِ یک #شهید 🔸شهید شب سیزدهم : #شهید_نادر_مهدوی 👈 شهیدی که غرور
🔵 #چله_نوکری | تا مُحرم هر شَب مهمانِ یک #شهید
🔸شهید شب چهاردهم : #شهید_مدافع_وطن_امید_اکبری
👈✅احترام ویژه شهید به والدین:
علاقه امید به من و مادرش باعث می شد تا همیشه با ما با احترام و ادب رفتار کند و نه تنها خودش به ما احترام می گذاشت، بلکه به برادرش هم توصیه می کرد که مبادا پدر و مادر از دست ما رنجیده شوند.
(راوی:پدرشهید)
#چله_ترک_گناه
#نماز_اول_وقت
#ترک_یک_رذیله_اخلاقی
#چهل_شب_زیارت_عاشورا
#چهل_صبح_دعای_عهد
27 روز مانده به #محرم
✅ @asheghaneruhollah
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
🔵 #چله_نوکری | تا مُحرم هر شَب مهمانِ یک #شهید 🔸شهید شب چهاردهم : #شهید_مدافع_وطن_امید_اکبری 👈✅احت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آرزوی #شهادت در #بین_الحرمین ......😭
———————————
🔵 #چله_نوکری | تا مُحرم هر شَب مهمانِ یک #شهید
🔸شهید شب چهاردهم : #شهید_مدافع_وطن_امید_اکبری
#چله_ترک_گناه
#نماز_اول_وقت
#ترک_یک_رذیله_اخلاقی
#چهل_شب_زیارت_عاشورا
#چهل_صبح_دعای_عهد
27 روز مانده به #محرم
✅ @asheghaneruhollah
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
آرزوی #شهادت در #بین_الحرمین ......😭 ——————————— 🔵 #چله_نوکری | تا مُحرم هر شَب مهمانِ یک #شهید 🔸ش
#خاطره_ای_از_امید
از زبان #سید_رضا_نریمانی :
در آشپزخانه کار میکرد؛ یک روز در آشپزخانه دستش سوخت. سوختگی اش هم خیلی عمیق بود. بچه ها بهش گفتند:《امید! دیگه از فردا نمی خواد بیای آشپز خونه اذیت میشی آب میریزه رو زخمت بدتر میشه》یکی از رفقاش تعریف میکرد می گفت: تا این را بهش گفتم خنده ای کرد و گفت:《فدا سر حضرت رقیه!》
خیلی به حضرت رقیه سلام الله علیها ارادت داشت.
شب سوم محرم که می شد هر دو دمه ای که می دادیم . کنار من ایستاد و در گوشم میگفت :《 این دو دمه رو بخون:
عمه بیا گم شده پیدا شده.. واویلا واویلا
کنج خرابه شب یلدا شده.. وا ویلا واویلا》