🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
✨﷽✨ ☑️ #التماس_تفکر 🔴🔴🔴در سال های اخیر، جماعت چادریِ کشورما، به چند دسته تقسیم شدند: ✴️یه عده هست
💢 #دشمن_خانگی
💠 #پروانه_سلحشوری گفته "پوشیدن چادر طی این سالها باعث شده گردنم را عمل کنم و دستم سالهاست درد میکند"
✍ خانم سلحشوری آنچه باعث شده گردنتان را عمل کنید حق این مردم مظلوم است که بر گردن شما سنگینی میکند نه چادر
👈 #کمپین_من_انقلابی_ام 👇
✅ @asheghaneruhollah
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
🌷بسم الله الهادی🌷 🔴 #یک_فنجان_چای_با_خدا قسمت 2⃣8⃣2⃣ دست در جیب شلوار نظامی اش کرد و جعبه ای ک
🌷بسم الله الهادی🌷
🔴 #یک_فنجان_چای_با_خدا
قسمت 3⃣8⃣2⃣
خستگی در مویرگ به مویرگِ سفیدیِ پنهان شده در خونِ چشمانش جیغ میزند و من دلم لرزید برایِ لبخندِ تلخ و مظلومِ لبهایش که آوار شد بر سوزشِ دلم و خرابه هایِ قلبم..
توجهش به من بود.. تبسم صورتش عمیق تر شد و پا جفت کرد برایِ احترامی نظامی..
اما من ظالم شدم و رو گرفتم از دلبری هایش..
دانیال به محض ورودمان به اتاق روبه رویم ایستاد و چشمانش را ریز کرد
" دعواتون شده؟؟ "
و من با "نه" ای کوتاه، تن به تخت و چشم به خواب هایی آشفته سپردم..
روز بعد اربعین بود و من دریایِ طوفان زده را در زمین عراق تجربه کرد..
سیلی که هیچ شناگری، یارایِ پیمودنش را نداشت و همه را غرق شده در خود، به ساحل می رساند..
آن روز در هجومِ عزدارانِ اربعین هیچ خبری از حسام نشد..
نه حضوری.. نه تماسی..
آتش به وجودم افتاده بود که نکند دعایم به عرش خدا میخ شده باشد و مردِ جنون زده ام، راهی..
چند باری سراغش را از برادرم گرفتم و او بی خبر از همه جا، از ندانستن گفت..
و وقتی متوجه بی قراری ام شد ، بی وقفه تماس گرفت و مضطرب تماشایم کرد.
⏪ ادامه دارد...
🌹🌹🌹🌹🌹
✍ نویسنده:خانم زهرا اسعد بلند دوست
🌟🌟🌟🌟
منتظرشنیدن نظرات وپیشنهادهای شماهستیم❤️🌹
🔶 @asheghaneruhollah 🔷
#پیشنهاد_میکنم_این_رمان_از_دستش_ندهید
‼️این داستان کاملا واقعی است
🌷بسم الله الهادی🌷
🔴 #یک_فنجان_چای_با_خدا
قسمت 4⃣8⃣2⃣
نبضِ نگاهِ مظلوم و پر خواهشِ حسام، در برابر دیده و قلبم رژه می رفت..
کاش دیشب در سرای حسین (ع) از سر تقصیرش می گذشتم و عطرِ جنگ زده ی پیراهنش را به ریه می کشیدم..
دلشوره موج شد و به جانم افتاد..
خورشیدِ غروب زده آمده بود اما حسام نه..
دیگر ماندن و منتظر بودن، جوابِ نا آرامی ام را نمی داد..
آشفته و سراسیمه به گوشه ای از صحن و سرایِ امام حسین پناه برم.
همانجا که شب قبل را کنارِ مردِ مبارزم، کج خلقی کردم و به صبح رساندم.
افکارِ مختلفی به ذهنم هجوم می آورد.
چرا پیدایش نمی شد؟؟ یعنی از بداخلاقی هایِ دیشبم دلخور بود؟؟
کاش از دستم کلافه و عصبی بود. اما من می شناختمش، اهل قهر نبود.
یعنی اتفاقی بد طعم، گریبانِ زندگی ام را چنگ میزد؟؟
ای کاش دیشب خساستِ نگاه را کنار می گذاشتم و یک دل سیر تماشایش می کردم.
وحشت و استرس، تهوع را به دیواره هایِ معده ام می کوبید و زانو بغل گرفتم از سر عجز..
زیرِ لب نام حسین (ع) را ذکر وار تکرار می کردم و التماس که منت بگذار و امیرمهدیِ فاطمه خانم را از من نگیر..
روز اربعین تمام شد.. اذان گفته شد.. نماز مغرب و عشا خوانده شد..
اما...
⏪ ادامه دارد...
🌹🌹🌹🌹🌹
✍ نویسنده:خانم زهرا اسعد بلند دوست
🌟🌟🌟🌟
منتظرشنیدن نظرات وپیشنهادهای شماهستیم❤️🌹
🔶 @asheghaneruhollah 🔷
#پیشنهاد_میکنم_این_رمان_از_دستش_ندهید
‼️این داستان کاملا واقعی است
#سالروز_ورود
#حضرت_معصومه_س_به_قم 🌷
🌹در شأن و مقام، به که دختر باشد
✨معصومه شده است تا که خواهر باشد
🌹مانده است به مشهد برود یا شیراز
✨قم ماند که بین دو برادر باشد
✅ @asheghaneruhollah
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
#سالروز_ورود #حضرت_معصومه_س_به_قم 🌷 🌹در شأن و مقام، به که دختر باشد ✨معصومه شده است تا که خواهر باش
1_36967365.mp3
10.6M
😍پیشنهاد دانلود
#سالروز_ورود
#حضرت_معصومه_س_به_قم 🌷
🎵نماهنگ فوق العاده زیبا و شنیدنی«دختر آفتاب» 🌹❤️🌺
داره بارون میباره توصحن صاحب الزمان
میرسه ازسمت حجاز #خواهر خورشید جهان 😍
کریمه ی آل عبا مثل #کریم_اهل_بیت 😍❤️
✅ @asheghaneruhollah
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
🌷بسم الله الهادی🌷 🔴 #یک_فنجان_چای_با_خدا قسمت 4⃣8⃣2⃣ نبضِ نگاهِ مظلوم و پر خواهشِ حسام، در بر
🌷بسم الله الهادی🌷
🔴 #یک_فنجان_چای_با_خدا
قسمت 5⃣8⃣2⃣
اما باز هم خبری از حسامِ من نشد.. حالا دیگر دانیال هم موبایلش خاموش بود و خودش ناپیدا..
چند باری مسیرِ هتل تا حرم را دوان دوان رفتم و برگشتم..
حس کردم..
برایِ اولین بار، در زمین کربلا، زینب را حس کردم..
حالِ ظهرِ عاشورا و ایستادنِ پریشانش بر تل زینبیه..
آرزویِ حسام ، داغ شد بر پیشانی ام.. من مگر از زینب بالاتر بودم؟؟
چرا هیچ خبری از مردانِ زندگی ام نبود..؟؟ نمی دانم چرا اما به شدت ترسیدم.
من در آن سرزمین، غریب بودم اما ناگهان حس آشنایی، احساسم را خنک کرد..
از حرم به هتل رفتم به این امید که دانیال برگشته باشد اما نه..
درد معده امانم را بریده بود و قرص ها هم کارسازی نمی کرد. کمی رویِ تخت دراز کشیدم..
ما فردا عازم ایران بودیم و امروز حسام اصلا به دیدنم نیامده بود..
ما فردا عازم ایران بودیم و دانیال غیبش زده بود..
ما فردا عازم ایران بودیم و من سرگشته، خیابان هایِ کربلا را تل زینبه می دیدم..
مدام به خودم دلداری می دادم که تو همسر یک نظامی هستی.. امیرمهدی اینجا در ماموریت است و نمی تواند مدام به تو سر بزند..
ناگهان به یاد دوستانش در موکب علی بن موسی الرضا افتادم. حتما آنها از حسام خبر داشتند.
چادر بر سر گذاشتم و به سمت در دویدم که ناگهان در باز شد..
⏪ ادامه دارد...
🌹🌹🌹🌹🌹
✍ نویسنده:خانم زهرا اسعد بلند دوست
🌟🌟🌟🌟
منتظرشنیدن نظرات وپیشنهادهای شماهستیم❤️🌹
🔶 @asheghaneruhollah 🔷
#پیشنهاد_میکنم_این_رمان_از_دستش_ندهید
‼️این داستان کاملا واقعی است
🌷بسم الله الهادی🌷
🔴 #یک_فنجان_چای_با_خدا
قسمت 6⃣8⃣2⃣
دستم به دستگیره ی در نرسیده، درب باز شد.
دانیال بود.. با چشمانی قرمز و صورتی برافروخته.
دیدنِ این شمایل در خاک عراق عادی بود. اما دانیال..
برایِ رفتن عجله داشتم
" سلام. کجا بودی تو.. ده بار اومدم هتل که ببینم برگشتی یا نه..
از ترس اینکه بلایی سرت اومده باشه، مردم و زنده شدم..
حسام بهت زنگ نزد؟؟ "
نفسی عمیق کشید
" کجا داری میری؟؟ "
حالتش عادی نبود. انگار بازیگری می کرد. اما من وقتی برایِ کنکاش بیشتر نداشتم. همین که سلامت برگشته بود کفایت می کرد
" دارم میرم حرم ببینم می تونم دوستای حسامو پیدا کنم.. دیشب از طرف موکب علی بن موسی الرضا اومده بودن، ما هم با همونا رفتیم زیارت.. "
پوزخندی عصبی زدم
" فکر نمی کردم امیرمهدی، آنقدر بچه باشه که واسه خاطر چهارتا کج خلقی، قهر کنه و امروز نیاد دیدنمون..
رفیقت هنوز بزرگ نشده.. خیلی.... " ادامه ی جمله ام را قورت دادم.
در را بست و آرام روی تخت نشست
" پس حرفتون شده بود.. دیشب که ازت پرسیدم گفتی نه.. "
⏪ ادامه دارد...
🌹🌹🌹🌹🌹
✍ نویسنده:خانم زهرا اسعد بلند دوست
🌟🌟🌟🌟
منتظرشنیدن نظرات وپیشنهادهای شماهستیم❤️🌹
🔶 @asheghaneruhollah 🔷
#پیشنهاد_میکنم_این_رمان_از_دستش_ندهید
‼️این داستان کاملا واقعی است
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
کمکها به مردم مظلوم یمن ادامه دارد دستان یاری خود را بسوی امت پیامبر که در محاصرهی اشقیا در فاجعه
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
‼️دلم خون شد😭😔خدا ما رو می بخشه؟؟!!!
☝️به یمن نگاه کنید👆
👈در هر ده دقیقه یک کودک یمنی در اثر سوء تغذیه میمیره.
👈فقط بگو ما با ایران کاری نداریم!!!
👈ماجرای تلفن ظریف و کلید روحانی!!!
سخنرانی کوتاه و طوفانی استاد رائفی پور را ببینید و دلتون کباب بشه!!!
#پرچم_یمانی
‼️‼️‼️
برای پرداخت کمک به مردم مظلوم یمن به پایگاه رهبرمعظم انقلاب در قسمت پرداخت وجوهات رجوع کنید.
آدرس👇👇👇👇
http://www.leader.ir/fa/monies
#رفیق هرچی درحد توانت بود کمک کن😘
#الیمن_مظلوم_و_انتصار
✅ @asheghaneruhollah
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
‼️دلم خون شد😭😔خدا ما رو می بخشه؟؟!!! ☝️به یمن نگاه کنید👆 👈در هر ده دقیقه یک کودک یمنی در اثر سوء ت
آمدنت؛
خوشحالیِ کودکانِ یمن است
هنگام سقوطِ کیسه ی آذوقه از دلِ بالگردها..
#أين_صاحبنا
🌙درپناه خدا باشید،شبتون #آرام
#روضه_هفتگی ولو،دوسه نفرباشد...
اسباب گشایش امور است...
#اعلام_مراسم_هیئت_عاشقان_روح_الله
🌹یادبود #شهید_سید_یحیی_براتی
👈به کلام: حجت الاسلام #سلیمانی
🎤به نفس گرم:کربلایی #سید_حبیب_مجیدی
📆چهارشنبه14 آذرماه1397
🕖راس ساعت 20
🚩اصفهان،درچه،بلوارشهدا(اسلام اباد)کوی شهید بهشتی
#پرچم_هیئت
#ویژه_خواهران_و_برادران
❤️دوستان اطلاع رسانی شود
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
✡ مستند #برنامه_شیطان 🎯 قسمت پانزدهم: تروریسم (2) 📌پیشنهاد دانلود 👈ادامه دارد.... 👈 #کمپین_من_ا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
✡ مستند #برنامه_شیطان
🎯 قسمت شانزدهم: نبرد مکتبی - مکتبسازی
📌پیشنهاد دانلود
👈ادامه دارد....
👈 #کمپین_من_انقلابی_ام 👇
🏴 @asheghaneruhollah
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
✡ مستند #برنامه_شیطان 🎯 قسمت شانزدهم: نبرد مکتبی - مکتبسازی 📌پیشنهاد دانلود 👈ادامه دارد.... 👈
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
✡ مستند #برنامه_شیطان
🎯 قسمت هفدهم: نبرد مکتبی - نقاب دروغین
🎓 پشت پرده مکاتب علمی غرب!
📌پیشنهاد دانلود
👈ادامه دارد....
👈 #کمپین_من_انقلابی_ام 👇
🏴 @asheghaneruhollah