فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دانلود کنید
نماهنگ زیبای مرد مهربان
🌺 این نماهنگ زیبا به مناسبت میلاد پیامبر مهربان اسلام؛ حضرت محمد (صلی الله علیه و اله) تقدیم به همه کودکان مسلمان جهان
💕
💜💕
╲\╭┓
╭ 💜💕
┗╯\╲
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
بازی پیامبر (ص) با بچه ها.mp3
7.76M
#قصه_صوتی
#من_محمد_را_دوست_دارم
🌺بازی پیامبر(ص) با بچه ها
🔹با اجرای: اسماعیل کریمنیا(عمو قصه گو)
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
شکر خدا که دست به دامان صادقیم
یعنی همیشه بی سر و سامان صادقیم
بی راهه نیست اینکه بگویم تمام ما
سلمان حیدریم و مسلمان صادقیم
از تشنگیِّ روز قیامت هراس نیست
تا لحظه ای که تشنه ی باران صادقیم
با دیدن صلابتِ ایوانِ کربلا
فکر درست کردن ایوان صادقیم
مثلِ فرشته های به دُور مزار او
در حسرت مزارِ چراغان صادقیم
#میلاد_پیامبر_اکرم(ص) 🌺
#میلاد_امام_جعفر_صادق(ع)🌺
#مبارک_باد✨🌺
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
👈اعمال روز 17 ربیع الاول
🌺میلاد پیامبر اکرم و امام صادق (ع) تهنیت باد🌺
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
😍چه سه شنبه پر برکتیست امروز
میلاد رسول خاتم و پایه گذار مذهب جعفریست امروز
مهمان سه حجت حق سجاد وباقر و صادق
یاد صاحب الزمان تکمیل کند برکات را امروز
#السلام_علیک_یارسول_الله❣
#السلام_علیک_یاجعفربن_محمد❣
#السلام_علیک_یاصاحب_الزمان❣
#اللهم_صل_علی_محمدوال_محمدوعجل_فرجهم 🌸
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌤
#سه_شنبه_های_مهدوی
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
🔰 دفاع فرانسه از وحشیگری فرهنگی در ماجرای کاریکاتورها، روی دیگر سکهی دفاع آنها از منافقین و صدام است
🔻 رهبر انقلاب، هماکنون در سخنرانی تلویزیونی به مناسبت ولادت پیامبر عظیمالشان اسلام: آخرین نمایش معارضه استکبار و صهیونیزم با اسلام همین چیزی است که هفته قبل در پاریس اتفاق افتاد.
این قضیه صرفا این نیست که حالا یک هنرمندی دچار یک انحراف و فساد شده و یک غلطی انجام داده. پشت سر این حادثه دست هایی وجود دارد. دلیلش هم این است که ناگهان در دفاع از یک کار معمولی هنری، یک رئیس جمهور میایستد و بعضی دولتهای دیگر هم از او حمایت میکنند. این نشان میدهد که تشکیلاتی پشت سر این قضیه است.
خب البته امت اسلامی امروز سرشار از خشم و اعتراض است. این نشاندهنده زنده بودن جوامع اسلامی است.
یک عبرتی در این ماجرا وجود دارد: اینجا دولت فرانسه میآید ربط میدهد این قضیه را به حقوق بشر و آزادی؛ عبرت ماجرا اینجاست! حالا این دولت فرانسه چه جور دولتی است. این سیاست چه سیاستی است. این سیاست همون سیاستی است که خشن ترین و وحشی ترین تروریست های دنیا را در خودش جا داده و پناهگاه انها شده. یعنی تروریست هایی که در کشور ما رئیس جمهور و نخست وزیر و رئیس قوه قضائیه را به شهادت رساندند. و 17 هزار از مردم عادی را طبق آماری که در اختیار است، مردم کوچه و بازار به شهادت رساندند.
بنده اعتقادم این است که اینها دو روی یک سکهاند. یعنی دفاع از وحشیگری فرهنگی، از آن عمل جنایتکارانه یک کاریکاتوریست، دفاع از آن روی دیگر سکه دفاع از منافقین و دفاع از صدام و کمک به صدام است. اینها هر دو، دو روی یک سکه هستند و خب این حادثه در کشورهای اروپا و آمریکا در این چند سال تکرار شده.
#بسته_خبری
💻 @khamenei_ir
@asheghanvlaiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌟🌟ولادت پر سر سعادت آقا رسول الله (ص) و امام جعفر صادق(ع)مبارک باد.🌟🌟 #سه_شنبه_های_مهدوی
🍁"ما برای امام زمانمان (عج) چه کرده ایم؟
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
♦رهبر انقلاب: پیامبر(ص) مثل یک پدر مهربان به دنبال این است که بشر خوشبخت شود/امروز آمریکا مانند فرعون زمان مصر است
🔸رهبرانقلاب اسلامی در سخنرانی به مناسبت ولادت رسول اکرم(ص) و امام صادق(ع) (۱) :
🔹عید بزرگی است این میلاد شریف، زمینه بعثت نبوی را فراهم آورد که این بعثت بزرگترین حادثه تاریخی برای بشریت است و امیدواریم این عید بر مردم عزیز و ملتهای مسلمان و امت اسلامی مبارک باشد و برای جامعه بشری هم مایه برکات زیادی باشد.
🔹امروز سه مناسبت در کنار هم قرار دارد؛ میلاد پیامبر گرامی اسلام و فرزند گرامیشان حضرت صادق (ع)، یک مناسبت آغاز هفته وحدت است و یک مناسبت هم ۱۳ آبان است.
🔹بشر امروز بیش از همیشه تاریخ دچار رنج است و نابرابری و جنگ و ماده گرایی افراطی وجود دارد. استفاده از علم و فناوری برای سرکوب ملتها وجود دارد، البته اینها در طول تاریخ وجود داشته منتهی امروز از ابزار علم و فناوری برای اعمال قدرت طاغوتی استفاده میشود.
🔹فرعون در زمان خود در محدوده مصر هر کاری که میخواست میکرد، اما امروز آمریکا که مانند فرعون زمان مصر است، فقط به آمریکا اکتفا نمیکند، بلکه به کشورهای دیگر میرود و جنگ افروزی میکند و پایگاه ایجاد میکند و کاری که امروز طواغیت انجام میدهند، متفاوت از آن چیزی است که طواغیت گذشته انجام میدادند.
🔹پیامبر مثل یک پدر مهربان به دنبال این است که بشر خوشبخت شود و به سرانجامی که به نفع اوست برسد.
#خبر
#ولایتی
@asheghanvlaiat
@childrin1کانال دُردونه.mp3
11.92M
#قصه_صوتی
"آرزوی ماهی کوچولو"
موضوع( آرزو)
با صدای ماندگار( مریم نشیبا)
👆👆👆
🔮
💈🔮
╲\╭┓
╭ 🔮💈
┗╯\╲
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم😊
السلام علیک یا موسی ابن #جعفر
السلام علیک یا علی ابن موسی #الرضا
السلام علیک یا امام محمد تقی #الجواد
السلام علیک یا امام علی النقی #الهادی
نگاه کن که نگاهت چنان دوا گردد
دلم ز گرمی مهر شما طلا گردد😍
#چهارشنبه هامون چشم به راه عنایت شماست.
#یاحی_یاقیوم
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
🌹 #احکام
💠احکام وضو
🔴مقدار شستن اعضاء وضو:
✅تمام مراجع بار اول را واجب و بار سوم را حرام میدانند و بار دوم اختلافیست:
🔹آیات عظام؛ امام، رهبری، فاضل:شستن بار دوم جایز است.
🔹 آیات عظام، سیستانی، خوئی، وحید خراسانی و بهجت: شستن بار دوم مستحب است.
🔹 آیت الله مکارم:بنا بر احتیاط واجب بار دوم شسته نشود.
🔴 ملاک در شستن اعضاء وضو:
🔹 آیات عظام؛ امام، مکارم، بهجت: استیلاء، یعنی فراگرفتن[آب در تمام اعضاء وضو] است.
🔹 آیات عظام؛ رهبری، خوئی، وحید خراسانی، صافی: قصد کردن، یعنی هر چند بار هم که بشوید، اما نیّت دفعه اول کند، درست است.
🔹 آیت الله سیستانی: منظور از شستن مرتبه اول آن است که به قصد وضوء صورت یا دست ها را کاملاً بشوید، بنابراین در تحقق شستن دفعه اول دو مطلب شرط است:
1⃣ آنکه شستن به قصد وضو باشد
2⃣آنکه آب تمام عضو را کاملاً فرار بگیرد.
ودر شستن بعدی اگر این دو شرط موجود باشد مرتبه دوم محقق میشود ولی اگر در مرتبه دوم، مثلا بدون قصد وضویی عضو را بشوید، بنابر احتیاط واجب برای مرتبه سوم دیگر عضو را نشوید.
📚 توضیح المسائل مراجع م۲۴۸، اجوبه استفتائات سوال ۱۰۲، رساله آیت الله وحید،م ۲۵۴ رساله جامع ایت الله سیستانی،م ۲۷۳.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
☑️ #ماسک شفاف کننده پوست
🔹ماست چکیده
🔹عسل طبیعی
🔹چو پرک
🔹نصف فنجان چو پرک را به مدت 30 دقیقه خیس دهید و بصورت پوره در بیاورید. یک قاشق عسل طبیعی و یک قاشق ماست را به آن اضافه کنید و خوب مخلوط کنید.
🔹ماسک را روی صورت گذاشته و خوب ماساژ دهید. برای 30 دقیقه صبر کنید. سپس صورت را آبکشی نمایید.
#طب_اسلامی
#پوست_مو
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
تنها_میان_داعش
#خلاصه_قسمت_دوم
💠 در تاریکی و تنهایی اتاق، خشکم زده و خیره به نام عدنان، هرآنچه از او در خاطرم مانده بود، روی سرم خراب شد.
#حدود_یک_ماه_پیش، در همین خانه برای نخستین بار بود که او را میدیدم.
💠 وقتی از همین اتاق قدم به ایوان گذاشتم تا برای میهمان عمو چای ببرم که نگاه ناپاکش چشمانم را پُر کرد، کنار عمو ایستاده و پول پیش خرید بار انگور را حساب میکرد.
عمو همیشه از روستاهای اطراف #آمِرلی مشتری داشت و مرتب در باغ رفت و آمد میکردند اما این جوان را تا آن روز ندیده بودم.
💠 از #شرمی که همه وجودم را پوشانده بود، چند قدمی عقبتر ایستادم و سینی را جلو بردم تا عمو از دستم بگیرد.
سرم همچنان پایین بود، اما سنگینی حضورش آزارم میداد که هنوز عمو سینی را از دستم نگرفته، از تله نگاه ش گریختم.
💠 از چهارسالگی که پدر و مادرم به جرم #تشیّع و به اتهام شرکت در تظاهراتی علیه #صدام اعدام شدند، من و برادرم عباس در این خانه بزرگ شده و عمو و زنعمو برایمان عین پدر و مادر بودند. روی همین حساب بود که تا به اتاق برگشتم،
زنعمو مادرانه نگاهم کرد و حرف دلم را خواند :«چیه نور چشمم؟ چرا رنگت پریده؟»
زن عمو همچنان منتظر پاسخی نگاهم میکرد که چند قدمی جلوتر رفتم. کنارش نشستم و با صدایی گرفته اعتراض کردم :«این کیه امروز اومده؟»
💠 زنعمو پاسخ داد :«پسر ابوسیفِ، مث اینکه باباش مریض شده این میاد واسه حساب کتاب.»
و فهمید علت حال خرابم در همین پاسخ پنهان شده که با هوشمندی پیشنهاد داد :«نهار رو خودم براشون میبرم عزیزم!»
خجالت میکشیدم اعتراف کنم که در سکوتم فرو رفتم اما خوب میدانستم زیبایی این دختر #ترکمن شیعه، افسار چشمانش را آن هم مقابل عمویم، اینچنین پاره کرده است.
💠 تلخی نگاه تندش تا شب با من بود تا
چند روز بعد که دوباره به سراغم آمد. صبح زود برای جمع کردن لباسها به حیاط پشتی رفتم، لباسها را در بغلم گرفتم و بهسرعت به سمت ساختمان برگشتم که مقابلم ظاهر شد.
لب پله ایوان به ظاهر به انتظار عمو نشسته بود و تا مرا دید با نگاهی که نمیتوانست کنترلش کند، بلند شد.
من اصلاً انتظار دیدن #نامحرمی را در این صبح زود در حیاطمان نداشتم.
💠 دستانی که پر از لباس بود، بادی که شالم را بیشتر به هم می زد.
سلام کرد و من فقط به دنبال حفظ #حیا و #حجابم بودم که با یک دست تلاش میکردم خودم را پشت لباسهای در آغوشم پنهان کنم و با دست دیگر شالم را از هر طرف میکشیدم تا سر و صورتم را بیشتر بپوشاند.
💠 آشکارا مقابل پله ایوان ایستاده بود تا راهم را سد کرده و معطلم کند. نه میتوانستم کنارش بزنم نه رویش را داشتم که صدایم را بلند کنم.
دیگر چارهای نداشتم، به سرعت چرخیدم و با قدمهایی که از هم پیشی میگرفتند تا حیاط پشتی تقریباً دویدم و باورم نمیشد دنبالم بیاید!
💠 دسته لباسها را روی طناب ریختم و همانطور که پشتم به صورت نحسش بود، خودم را با بند رخت و لباسها مشغول کردم بلکه دست از سرم بردارد،
اما دستبردار نبود که صدای چندشآورش را شنیدم :«من عدنان هستم، پسر ابوسیف. تو دختر ابوعلی هستی؟»
دلم میخواست با همین دستانم که از عصبانیت گُر گرفته بود، آتشش بزنم و نمیتوانستم که همه خشمم را با مچاله کردن لباسهای روی طناب خالی میکردم و او همچنان زبان میریخت :«امروز که داشتم میومدم اینجا، همش تو فکرت بودم!
💠 شدت طپش قلبم را دیگر نه در قفسه سینه که در همه بدنم احساس میکردم و این کابوس تمامی نداشت که با نجاستی که از چاه دهانش بیرون میریخت، حالم رابهم زد...
#ادامه_دارد
@asheghanvlaiat