eitaa logo
❤عاشقان ولایت❤
88 دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
2هزار ویدیو
143 فایل
خواهران مسجد امام حسن مجتبی‌(علیه‌السلام)
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺🌺 مژده 🌺🌺 مژده 🌺🌺 👈🏼سال ۱۴۰۰ دو جشن نیمه شعبان داریم👉🏼 یعنی در یک سال دوبار به یمن قدوم مطهر حضرت ولیعصر، امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، جشن می گیریم: یک بار ۹ فروردین و یک بار ۲۷ اسفند. 🌸 سالی که نکوست، از بهارش پیداست... 🌸 بارالها؛ بر جمیع مخلوقات عالم هستی منت بگذار، و آغاز قرن جدید را آغاز تاریخ حکومت مهدوی مقدر فرمای. 💐💐💐💐 آمین 💐💐💐💐 كپى با ذكرصلوات 👌 🌷 الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم🌷 اللهم عجل لولیک الفرج 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬کلیپ 💠استاد رائفی پور 📝 بهترین راه گناه نکردن 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
⁉️ ⚜موانع سعادت و خوشبختی ⚜ (قسمت دوم) 🔻عصیان و تمرد از احكام الهی 🍁 "و آن كس كه نافرمانی خدا و پیامبرش را كند و از مرزهای او تجاوز نماید، او را در آتشی وارد می كند كه جاودانه در آن خواهد ماند، و برای او مجازات خواركننده ای است." (نساء، آیه14) 🍁 هر كه درمقام عصیان و تمرد برآید و از حدود اسلام بدر رود، سیرت آن خلود در شقاوت و شعله های آتشین است." 📙انوار درخشان در تفسیر قرآن، ج 3، ص .366 ادامه‌ دارد... 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
‍ عمو نوروز🌸🌈 یکی بود یکی نبود ، غیر از خدا هیچکی نبود. مردی بود به اسم عمو نوروز. هرسال، اول بهار ، عمو نوروز با کلاه نَمدی، ریش و زُلف حنابسته ، کمرچین آبی، شلوار گشاد سرمه ایی و گیوه ی تخت نازکِ ملِکی، عصازنان به شهر می آمد. بیرون دروازه ی شهر، باغ کوچک قشنگی بود. توی این باغ ، هر جور میوه یی که دلت می خواست پیدا می شد! و فراوان بوته های پر گل داشت ! هرسال ، اول بهار ، شاخه های درخت ها پر از شکوفه می شد: شکوفه های صورتی، شکوفه های سفید. صاحب این باغچه ی کوچک، پیرزن سفیدموی خوش رویی بود. پیرزن، عمو نوروز را خیلی دوست داشت.هر سال، روز اول بهار ، صبح زود از خواب بیدار می شد. رختخوابش را جمع می کرد، وضو می گرفت و نماز می خواند. اتاق را جارو می کرد. قالیچه ی ابریشمی قشنگش را می آورد توی ایوان پهن می کرد و باغچه ی روبروی ایوان را آب پاشی می کرد. دور تا دور باغچه ، هفت بو ته ی گل هفت رنگ بود : نرگس و همیشه بهار ، بنفشه و گل سرخ، لاله و زنبق و نیلوفر. جلوی باغچه یک حوض کاشی بود. توی این حوض چند تا ماهی رنگارنگی شیطان شنا می کردند. پیرزن می رفت سر حوض، فوّاره را باز می کرد. آب برق برق می زد و روی گلها و بوته ها می ریخت. آنوقت می رفت و آینه ی پایه دار نقره اش را می آورد و روی قالیچه می نشست. موهایش را شانه می زد و می بافت. چشم هایش را سرمه می کشید. لُپ هایش را گلی می کرد . روی پیراهن تافته اش نیم تنه ی زری می پوشید و چارقد زری سر می کرد. گلاب به موهایش می زد. عود روشن می کرد. منقل آتش را درست می کرد. کیسه ی مخمل اسفند را کنار منقل می گذاشت. توی کوزه ی قلیان بلوری ، چند تا برگ گل می انداخت. بعد، سینی هفت سین را می آورد روی قالیچه می گذاشت. تو چند ظرف بلور ، هفت جور شیرینی و نقل و نبات می چید و پهلوی هفت سین می گذاشت و می نشست روی قالیچه ، و چشم به راه عمو نوروز می شد. پیرزن کم کم خوابش می گرفت، چرت می زد، پلکهایش سنگین می شد، به خواب می رفت و عمو نوروز را خواب می دید . در این میان، عمو نوروز سر می رسید ، می دید پیرزن خوابش برده و توی خواب ، لبخند می زند . عمو نوروز دلش نمی آمد پیرزن را از خواب بیدار کند، یک گل همیشه بهار را از باغچه می چید و به موهای سفید پیرزن می زد. نارنج سفره ی هفت سین را بر می داشت با چاقو نصف می کرد. نصفش را با قند و آب می خورد و نصف دیگرش را هم برای پیرزن می گذاشت. یک مشت اسفند از توی کیسه ی مخمل در می آورد و روی آتش می ریخت. اسفندها می پریدند هوا، ترق و توروق صدا می کردند! بوی اسفند در هوا می پیچید . عمو نوروز چند گل آتش هم روی قلیان می گذاشت. قلیان را چاق می کرد ، چند پُکی به قلیان می زد و آنوقت ، پا می شد و می رفت تا عید را به شهر ببرد. آفتاب ، کم کم ، از سر درختها پایین می آمد، در حیاط پهن می شد ، به ایوان می رسید و می افتاد روی صورت پیرزن . پیرزن از خواب می پرید ، چشم هایش را می مالید. تا نارنج نصف شده را می دید و بوی اسفند به دماغش می خورد، شستش خبردار می شد که : « ای دل غافل! دیدی باز عمو نوروز آمد ، عید را آورد ، سال تحویل شد و من خواب ماندم و ندیدمش!» دستی به زلفهایش می کشید ، گل همیشه بهار را از گوشه چارقدش در می آورد و می گفت : « ای داد بیداد ! باز هم باید یک سال آزگار صبر کنم.» و پیرزن یک سال دیگر هم صبر می کرد تا زمستان به سر بیاید. عمو نوروز همراه باد بهاری از راه برسد و چشم های پیرزن از دیدن عمو نوروز روشن شود. چون می گویند، هر کسی که عمو نوروز را ببیند ، تا دنیا دنیاست، مثل بهار ، تر و تازه می ماند. هیچ کس نمی داند آخرش پیرزن توانست عمو نوروز را ببیند ، یا نه؟ شاید یک سال، موقع تحویل، پیرزن بیدار بماند. عمو نوروز را ببیند و جوان و تر و تازه بشود و همراه عمو نوروز، عید را به شهر ببرد . «پایان» 🌸 🌈🌸 ╲\╭┓ ╭ 🌈🌸 ┗╯\╲ 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
هدایت شده از ثامن مازندران
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷🍁 🍁 🎥 موشن_گرافی ✅ موضوع: امیدآفرینی بسیج 🔸🌺🔹
هدایت شده از ثامن مازندران
راهکارهای امید آفرینی در قرآن کریم.pdf
4.19M
🇮🇷🍁 🍁 ✅ 💢موضوع: راهکارهای امیدآفرینی در قرآن کریم 🔸
🌹 💠 آرامش کلامی ✅ در آرامش کلامی مردان و زنان باید نسبت به یکدیگر مسائلی را رعایت کنند که عدم رعایت آن سبب عدم آرامش کلامی می‌شود: 1⃣مردان بدانند که راه ورود به قلب همسر، گوش اوست. 🔻 آقایی که پول و خانه و سرویس طلا بخرد، اما زبان نداشته باشد، ما معتقدیم که این مرد زنش را ندارد ولی اگر ماشین و خانه عالی نداشته باشد ولی زبان داشته باشید زنتان را هم دارید. اصلا کسی که می خواهد وجود همسرش را به دست می آورد راهی جز زبان ندارد. 🔸 منظور از زبان این است که ارتباط کلامی قوی و زیبا با او بتواند برقرار کند. 2⃣خانم‌ها بدانند تسلیم پذیری مرد در برابر کلام زیبای زن زیاد است. 3⃣مردان مراقب باشند با زبانشان احساسات همسرشان را ازبین نبرند. ⛔️ بدانند احساسات زن خط قرمز اوست. 🔺 گاهی آقا می‌گوید خانوم توخیلی خوبی اما یکی ات کم است؛ و همین بد بینی ایجاد می‌کند ودیگر پنج دقیقه تاخیر مرد سبب بدگمانی زن میشود. 4⃣زنها مراقب باشند بازبانشان غرور مردشان را نشکنند. 💢 متاسفانه ارتباط کلامی زوجهای ایرانی به کمتراز۲۰ دقیقه درشبانه روز رسیده است؛ ارتباط کلامی کم، نتیجه اش افزایش مشکلات زندگی است. پس نگران خانه‌هایی باشیم که باهم کم صحبت میکنند. 💣 بمب این خانه ها روی بمب ساعتی هستند. 📚پایگاه حفظ و نشر آثار "استاد تراشیون" ┄══•ஜ۩🌹۩ஜ•══┄ 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
❗️سه چیز را با احتیاط بردار: قدم،قلم،قسم! 👍 سه چیز را پاک نگهدار: جسم،لباس،خیال!👌 از سه چیز کار بگیر: عقل،همت،صبر!💓 از سه چیزخود را نگهدار:افسوس، فریاد، نفرین کردن!😉 سه چیز را آلوده نکن: قلب،زبان،چشم!👌 اما سه چیز را هیچگاه و هیچوقت فراموش نمی کنم:خدا،مرگ و دوست ...❤❤ 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
هدایت شده از ثامن مازندران
🇮🇷🍁 🍁 ✅ 💢موضوع: جهاد امیدآفرینی در عرصه رسانه 🔸🌺🔹
هدایت شده از ثامن مازندران
۵۶۴.pdf
3.06M
🇮🇷🍁 🍁 ✅ (۲) 💢موضوع: بیانات در خصوص امید و امیدآفرینی 🔸🌺🔹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از ثامن مازندران
🇮🇷🍁 🍁 ✅(۲) 💢موضوع: جهاد امیدآفرینی پادزهر گرداب دشمن 🔸🌺🔹
هدایت شده از ثامن خواهران ساری
394.3K
حجت الاسلام نوذری تبیین گام دوم انقلاب
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 💞🍃امیرالمؤمنین علی (علیه السلام)🍃💞 ⬅️ نيكى كردن جز با سه چيز به كمال نرسد : 1️⃣ زود انجام دادن 2️⃣ كوچك شمردن 3️⃣ پوشيده داشتن چرا كه وقتی زود انجام دهى، گوارايش كرده‌اى و چون كوچكش بشمارى، (در حقیقت) بزرگش داشته‌اى و چون پوشيده‌اش بدارى، آن را به تمام (و کمال) رسانده‌ای. 📚 خصال (شیخ صدوق):ص۱۲۳ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در كشور عشق مقتدا خامنه ايست فرماندهي كل قوا خامنه ايست ديروز اگر عزيز مصر يوسف بود امروز عزيز دل ما خامنه ايست رهبرم فقط 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ : ⚠️ کسی که با دشمن میشینه سر میز مذاکره از فاسقینه‼️ ❇️ از طرف من به جوانان بگویید ؛ چشم شهیدان و تبلور خونشان به شما دوخته شده است. ❇️ بپا خیزید و اسلام را و خود را دریابید. ❇️ نظیر انقلاب اسلامی در هیچ کجا پیدا نمی شود . 📆بمناسبت سالروز شهادت فرمانده لشکر ۲۷ محمد رسول الله ، ؛ که در ۱۷ اسفندماه سال ۶۲ ، در جزیره مجنون ؛ بفیض شهادت نائل آمد . 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹شهید حاج قاسم سلیمانی: امروز در همه‌ دیدگانی که او‌ را می‌شناسند یا نمی‌شناسند؛ دفنه.💔 🔺انتشار به مناسبت سالروز شهادت شهید همت🕊 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
1556019735_امامزمانعالی(1).mp3
14.71M
🔊 ؛ 📝 کارهای امام‌زمان 👤 استاد 🔖 ؛ ۲۲ روز تا سالروز میلاد منجی عالَم 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فرمایشات مقام معظم رهبری_ برکات ماه رجب حلول ماه مبارک رجب مبارک 🌷🌙
🔴 پوست كندن پياز و به دنبال آن اشک و سوزش چشمانى كه به دنبال آن مى آيد سبب مى شود چشم ها آهسته تر پير شوند و در سنين بزرگسالى دچار آب مرواريد و پيرى چشم نشويم 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
کودک ونوجوان آینه درون ماست اگر مضطرب است، بیانگر احساس نا امنی درونی ماست اگر بی برنامه و نامنظم است، نشان دهنده جنبه ای از زندگی ماست که برای آن هیچ برنامه ای نداریم. اگر از او ناراضی هستیم، نشان دهنده احساس عمیق بی ارزشی و عدم رضایت است که نسبت به خود داریم. ما فقط نقص ها و توانمندیهای خود را به فرزندانمان انتقال خواهیم داد، و نه چیزی فراتر. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
ساز و کار تربیت در ساز و کار تربیت دینی، به پدر و مادر توصیه می‌شود که با فرزند، ارتباط شدید عاطفی برقرار کنند. نتیجۀ این ارتباط عاطفی، تعلّق روحی میان پدر و مادر با فرزند می‌شود. به صورت طبیعی، وقتی پدر و مادری که فرزند به آنها تعلّق عاطفی دارد، با او قهر می‌کنند، از نظر روحی، فشار سنگینی بر فرزند، وارد می‌شود. پس نباید قهر، طولانی شود تا این فشار، موجب وارد شدن آسیب روحی به فرزند نشود. تحلیل فرزند از قهر پدر و مادر با او، بسیار مهم و تأثیرگذار است. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
‍ ‍ 🐜🍌مورچه کوچولو در مزرعه موز🍌🐜 {اهداف قصه: تقویت حس همدلی، مهربانی و هم‌ذات‌پنداری} روزی از روزها مورچه‌ی کوچکی به نام سیاه‌دونه در مزرعه بزرگ زندگی می‌کرد. چند کشاورز در این مزرعه موز می‌کاشتند. موزهای خوشبو و خوشگلی که هرروز زیر نور آفتاب گرم می‌خوابیدند تا رنگ پوست‌شان زرد شود و رسیده شوند. سیاه‌دونه هرروز از خواب بیدار میشد و با دوستانش از روی موزها سر می‌خوردنند و بازی می‌کردند. سیاه‌دونه با دوستانش روی سر موزها می‌ایستادند و دوردست‌ها را نگاه می‌کردند. آنها عاشق موزها بودند و وقتی رنگ موزها زرد می‌شد از بوی آنها لذت می‌بردند. مزرعه موزها بهترین خانه‌ای بود که سیاه‌دونه و دوستانش داشتند. اما یک روز که سیاه‌دونه و دوستانش مشغول سرسره بازی روی موزها بودند ناگهان صدای گریه‌ای شنیدند. گوش‌هایشان را تیز کردند و دنبال صدا را گرفتند. سیاه‌دونه و دوستانش دیدند یک بچه موز کوچولو زخمی شده و شاخه‌ بالای سرش کمی شکسته است. سیاه‌دونه رفت کنار بچه موز و او را دلداری داد. بچه موز اما دائم گریه و زاری می‌کرد و گفت: اااااه…خدایا..پوست زرد و خوشگلم خراشیده شده. شاخه‌ام درد می‌کند… کمکم کنید. سیاه‌دونه با دوستانش دست به کار شدند. آنها از شاخه‌ها پایین آمدند و خیلی زود چند شاخه نی پیدا کردند. از آن برای ساختن یک سوزن بزرگ استفاده کردند. بعد سیاه‌دونه و دوستانش رفتند پیش آقای عنکبوت و مقداری نخ از او گرفتند و یک سوزن و نخ درست کردند و دوباره رفتند پیش موز کوچولو که داشت گریه می‌کرد. سیاه‌دونه با کمک دوستانش خیلی آرام شروع کرد به دوختن شاخه موز کوچولو. دوستان سیاه‌دونه هم تند تند و با صدای بلند برای موز کوچولو آواز می‌خواندند تا حالش خوب شود و دردی متوجه نشود. موز کوچولو تا خواست دوباره داد و فریاد راه بیاندازد، سیاه‌دونه و دوستانش گفتند، دیگر تمام شد. ما شاخه‌ات را دوختیم. حالا حالت خوب می‌شود. بیا دوباره با هم آواز بخوانیم تا حالت بهتر و بهتر شود. ᐸᐸپایان>> 🐜 🍌🐜 ╲\╭┓ ╭ 🍌🐜 ┗╯╲ 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃