هدایت شده از ثامن خواهران ساری
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
حجت الاسلام نوذری ثامن۹
جزء01.mp3
4.37M
🎤 تحدیر استاد معتز آقایی
📗همراه با تصویر
⬅️راهکار های موفق جزء
📖 جزء اول
✅ حکم #نیت نکردن عمدی یا غیرعمدی در روزه در فتوای مقام معظم #رهبری.
✳️ کسی که در ماه رمضان، هنگام فرا رسیدن اذان صبح، #عمداً نیت روزه نمیکند، اگر در هر ساعتی از روز نیت روزه کند، روزهاش باطل است و در عین حال باید تا غروب آن روز از همهی چیزهای باطل کنندهی روزه اجتناب کند و بعد از ماه رمضان هم قضای آن روز را به جا آورد.
✳️ کسی که در ماه رمضان از روی #فراموشی یا بی اطلاعی، #نیت_روزه نکرده و در روز متوجه شود، در صورتی که کاری که روزه را باطل میکند انجام داده باشد، روزهی آن روز باطل است ولی تا غروب از کارهای باطل کنندهی روزه خودداری کند،
🔻 اما چنانچه تا هنگامی که متوجه روزه میشود کاری که روزه را باطل میکند انجام نداده باشد اگر بعد ازظهر است روزه باطل است،
🔺 واگر پیش از ظهر است بنابر احتیاط واجب باید نیت روزه کند و روزه بگیرد و بعداً نیز روزهی آن روز را قضا کند.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
🌼حاج قاسم: دو نفر اگر من را ببخشند شهید میشوم
✍برشی از مصاحبه ی مهندس حاج علی مهاجری، رئیس ستاد بازسازی عتبات استان کرمان و از فرماندهان قدیمی سپاه در کرمان و فرمانده قدیمی حاج قاسم، به نقل از فصلنامه نشان ارادت، نشریه ی داخلی ستاد بازسازی عتبات است.
گاهی وقتها ایشان که میآمدند کربلا، یکسر میآمدند و ما خدمتشان بودیم. آن موقع هم با ابومهدی بودند و آقای پورجعفری هم همراهشان بود. خلاصه خیلی حالت خاص و ارادتمندانهای به موضوع داشتند. بحثهای داخلی بود و صحبتهایی با هم داشتیم. دو ماه قبل از عرفه بود.
یک روز ایشان را بالای گنبد برده بودم. دیدم خیلی خلاصه حالت خاصی پیدا کرد. حول و حوش عرفه بود که دوباره آمدند. خیلی حال عجیبی پیدا کردند. یعنی کاملا معلوم بود مثل آن ملائکی که در دور ضریح بودند ایشان هم در آن حالت بود. من پشت سر ایشان ایستاده بودم. برگشت به من خیلی جدی گفت «فلانی دو نفر اگر من را ببخشند من شهید میشوم. یکی این پورجعفری یکی هم خانمم.» گفتم «حالا حتما پورجعفری میبخشد ولی خانمت...» من کاش میتوانستم خانمش را روزی ببینم و بگویم هیچ موقع ایشان را نبخشد
یک شب را هم در کربلا پیش ما بود. از سر کوچهای که الان هتل ماست فهمیده بودند که به قول خودشان حاج قاسم آمده. غلغله ی آدم بود. همین مغازههایی که سلام می کنیم جواب ما را نمیدهند، همه ریخته بودند دور ماشین ایشان. با یک یک اینها حال و احوال میکرد. دست میداد، روبوسی میکرد. ما رسیدیم سر کوچه ای که آشیخ مهدی نگهبانی دارد. دو سه نفر ایستاده بودند و رو کردند به حاجی گفتند «ما وضعمان خوب نیست، میخواهیم برویم به مشهد.» بلافاصله رو کرد به آقای پلارک و گفت «کار اینها را با من هماهنگ کن، بفرستیدشان بروند مشهد.».
مردم دور ماشین را حلقه کرده بودند و محافظانی هم بودند. ابومهدی هم که بود، نگران بودند. یک عراقی آمد، به بچه کوچکش گفت «بیا برو دست حاج قاسم را ببوس.» اما اینها اجازه نمیدادند. من رفتم پهلوی ماشین و گفتم «حاج آقا این بچه.» از ماشین پیاده شد، همین حالتی که در بغل می گیرند، پدرش را بوسید و خلاصه آن سفر رفت. سفر بعدی آمد، باز با ابومهدی آمد. او را از جلوی بابالسلام آوردیم، گفتیم ببریمبالا کسی متوجه نشود. تکتک خادمان می آمدند با اصرار که ایشان را ببینند و روبوسی کنند. کارگرانی که کار میکردند، تعطیل کردند. عراقیها همهشان میآمدند و میایستادند و با ایشان عکس میانداختند.
#سردار دلها تا ابد سردار دلهاست
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
🌙ماه رمضان همراه با شهید ابراهیم هادی
💫 #روز_اول
💥ابراهیم میگفت همه چیز دست خداست. تمام مشکلات بشر به خاطر دوری از خداست. ما باید مطیع محض باشیم. هرچی گفته باید قبول کنیم خیر و صلاح ما در همین است.
✨پیامبر صلی الله علیه و آله:
ماه رمضان، ماه خداست و آن ماهی است که خداوند در آن حسنات را میافزاید و گناهان را پاک میکنید و آن ماه برکت است.
📚بحارالانوار؛ ج۹۶
هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات 🌼🌱🌼
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
🔴یه فرمول جالب برای اینکه بدونیم فلان جزئه قرآن ... تو صفحه چنده؟
🔴تاحالا شده لازم بشه بدونین هر جزء قرآن تو صفحه چنده؟؟؟!
خب حالا من بهتون میگم😊
🍒فرض کنیم میخوایم جزء ۸ رو ببینیم از کدوم صفحه شروع میکنه
🍒از ۸ یه عدد کم میکنیم
میشه ۷ حالا ۷ رو ضرب در ۲ میکنیم میشه ۱۴
اون ۲ رو میزاریم بغل ۱۴
میشه، ۱۴۲
🍒پس جزء ۸ از صفحه ۱۴۲ شروع میشه
به همین راحتی😊
🔴حالا یکی دیگه رو امتحان کنیم مثلا
جزء ۲۱
۲۱-۱=۲۰
۲۰×۲=۴۰
۴۰۲
🔴پس جزء ۲۱ از صفحه ۴۰۲ شروع میشه... خوب بود!؟؟
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕸🐚هدهد در داستان ها همیشه نماد عقل و دانایی است و در نقش دانای پیر ظاهر میشود.
در قصه ی امشب هم هد هد به حیوانات جنگل می نگرد که چگونه دچار خطای جمعی میشود.
قصه دارای لایه های تفسیری روانشناختی است که کودک میتواند به صورت غیر مستقیم آن ها را درک کند و راه حل بدهد.
#قصه_صوتی
"گودال آب"
با صدای (پگاه رضوی)
👆👆👆
🐚
🕸🐚
🐚🕸🐚
╲\╭┓
╭🕸🐚
┗╯\╲ 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#منبر_مجازی
بزرگترین فریب دنیا.... عوض کردن جای باقی و فانی....
«سلسله سخنرانیهای حاج آقا عالی»
🔆منبرک مجازی ماه رمضان 🌙
#ماه_رمضان
▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🍃
🌸
🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
جزء+دوم++قرآن+کریم+با+صدای+استاد+پرهیزکار+صوت+.mp3
13.78M
🌷 #تلاوت_قرآن
💠 ترتیل جزء دو
🔘 حجم 11.0 MB
⏱ مدت_دقیقه 51:16
🎙 استاد پرهیزگار
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
AUD-20210410-WA0016.mp3
3.97M
🌷 #تلاوت_قرآن
💠 تحدیر جزء دو
🔘 حجم 11.0 MB
⏱ مدت_دقیقه 51:16
🎙 استاد معتز آقایی
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
🍲🍚 افطاری به سبک ساره 🍚🍲
روز اولی بود که ساره روزه گرفته بود اما خیلی حوصلش سر رفته بود. صبح که، یه کم ،فقط یه کم بیشتر از روزهای قبل (یعنی تا نزدیک ظهر) خوابیده بود. خیلی هم بد نبود تا اینجاش خیلی سخت نگذشته بود .اما تا غروب هنوز خیلی مونده بود.
مامان رفت تو آشپزخونه تا یه فکری برای افطار بکنه که یه دفعه ساره از جا پرید و گفت مامان چی می خوای درست کنی؟ می شه امشب من افطاری درست کنم ؟مامان که حوصله شلوغ کاری و خرابکاری نداشت می خواست بگه نه، ولی یادش اومد که .... گفت باشه بیا باهم درست کنیم .
ساره گفت حالا چی درست کنیم ؟مامان گفت می خوام قرمه سبزی درست کنم .ساره گفت نه .نه پیتزا ،پیتزا درست کنیم ... بلاخره مامان قبول کرد .وسایل پیتزا رو گذاشتن روی میز و مشغول شدن .ساره گفت من دوست دارم یه مدل جدید پیتزا درست کنم .اصلا نمی خوام گِرد باشه می خوام مستطیل باشه نه نه لوزی بهتره .
تازه به جای مرغ ،ماکارونی بریزیم ، من ماکارونی بیشتر دوست دارم .قارچ داخلش نریزیم به جاش چیپس بریزیم .راستی با شکلات روشو تزیین کنم ؟
مامان گفت اصلا پیتزا باتو من کاری ندارم .طبق دستورات ساره پیتزا برای فر آماده شد.حالا ساره گفت می خوام ژله درست کنم خیلی هوس ژله کردم .یه بسته پودر ژله برداشت و ...ژله رو هم آماده کرد.
مامان که دیگه بدجوری کلافه شده بود از آشپزخونه زد بیرون و گفت باقیش با خودت .حالا سفره ی افطار، فقط سالاد کم داشت ساره مشغول شد .اول با خودش فکر کرد اصلا مگه سالاد همیشه باید با کاهو و خیار و گوجه باشه .یه نگاهی توی یخچال انداخت .
یه بادمجون ،دو تا کیوی ،یه مقدار ترشی ،رب گوجه....خدا رو شکر سالاد هم آماده شد.
بلاخره وقت افطار رسید مامان اول نون و پنیر و گذاشت سر سفره، ولی ساره ناراحت شد .اونا رو برداشت و برد تو آشپزخونه و گفت :باید از غذایی که من آماده کردم بخورید.
بابا تا اینو شنید مثل همیشه شروع کرد به لوس کردن ساره و گفت مگه دختر بابایی غذا درست کرده،بردار بیار غذای مخصوص سرآشپز و تا یه بار یه غذای حسابی خورده باشیم .بعد یه نگاهی به مامان کرد و چشمک زد.
پیتزا و ژله و سالاد توی سفره چیده شد. اما ساره هرچی بیشتر به غذا ها نگاه می کرد بیشتر ساکت و اخمو می شد .به سالادش که اصلا نمی شد نگاه کرد؛ نه اینکه خیلی خوشگل بود دیگه معلوم بود چقد خوشمزه هم است !
اما ژله :تا بابا چشمش افتاد به ژله گفت باریک الله دخترم ،صد دفعه گفتم توی افطار جای شربت خالیه اینم شربت .ساره می خواست بگه اینکه شربت نیست ولی دید اگه بگه شربته کمتر آبروش می ره .با اون یه پارچ آبی که ساره توش خالی کرده بود بهتر از این هم نمی شد .
ولی مثل اینکه پیتزاهه بد نبود هرچند ساره خودش بهش لب نزد اما مامان و بابا زورکی یه برش خوردند تا ساره ناراحت نشه. بابا که دید ساره ناراحته گفت: بابایی اسم این کیکه چیه حتما اروپاییه آخه من که تا حالا از این کیکا ندیده بودم!
ساره جوابی نداد و رفت تو آشپزخونه تا یواشکی چندتا لقمه نون و پنیر بخوره لقمه اول از گلوش پایین نرفته بود که باباهم نشست کنارش و بدون اینکه چیزی بگه لقمه گرفت .ولی لقمه اول رو داد به مامان که داشت از بیرون بهشون نگاه می کرد.بعد خندیدن و همگی مشغول خوردن نون و پنیر شدند.
🍲
🍚🍲
╲\╭ 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
🌹 #مهدےجان❣
💠 روزهدار غریب
🌙 ماه رمضان که میآید
نمیدانم به شوق مهمانی خدا اشک بریزم
یا برای غصّههایی که این ماه با خود میآورد گریه کنم.
غصّههای این ماه رنگ دیگری دارد برایم
پر از آه، پر از حسرت و پر سوز.
💕آقا!
میشود وعدهای بدهی تا دلم خوش باشد
که امسال مثل سالهایی نمیشود که ماه رمضانش رفت
ولی یک بار هم به سفرۀ افطارت دعوت نشدم؟
💓من قانعم، با یک «شاید» هم دلم آرام میشود.
بگو شاید دعوتم کنی تا از این اضطراب طولانی کمی خلاص شوم.
باور کن که خستهام از این همه اضطراب!
در انتظار یک شاید میمانم.
💖ای روزهدار غریبم!
🌷اَلّلهُمَّـ عَجِّللِوَلیِّڪَ الفَرج🌷
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
🔸دعای روز سوم ماه مبارک رمضان
اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي فِيهِ الذِّهْنَ وَ التَّنْبِيهَ وَ بَاعِدْنِي فِيهِ مِنَ السَّفَاهَةِ وَ التَّمْوِيهِ وَ اجْعَلْ لِي نَصِيبا مِنْ كُلِّ خَيْرٍ تُنْزِلُ فِيهِ بِجُودِكَ يَا أَجْوَدَ الْأَجْوَدِينَ
خدایا! در این روز مرا هوش و بیداری نصیب فرما و از سفاهت و جهالت و کار باطل دور گردان و از هر خیری که در این روز نازل میفرمایی مرا نصیب بخش به حق جود و کرمت، ای جود و بخشش دار ترین عالم
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃