ا❁﷽❁ا
#روزی_یک_صفحه_قرآن_بخوانیم به نیت تعجیل در فرج
نابودی ویروس کرونا
سلامتی عزیزانمان
برآورده شدن حاجات
و ......
✅ این پست هر روز (با یک صفحه از قرآن ) تکرار می شود
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂
🍁🍂@asheghanvlaiat🍂🍁
#همسرداری
📌سیاستهای همسرداری 😉
🎀 نكات مهم برای زوج های جوان👩❤️👨
💕 باورهای غلط و انتظارات نادرست رو رها کنید.
مثل اينكه همسرمو تغيير ميدم!
يا همينم كه هستم!
💕 احترام خانواده همسرتونو خدشه دار نكنيد.
💕همسرتونو در موقعيتی قرار ندید كه مجبور به انتخاب ميان شما و خانوادهش بشه.
💕همسرتونو با شخص ديگهای مقايسه نكنيد (حتی تو ذهنتون)
💕احساس ناراحتیتونو پنهان و سركوب نكنيد و صادقانه و با لحنی مهربان مطرح كنيد.
💕مسائل خصوصی زندگی زناشويیتونو با پدر و مادر، فاميل يا دوستان هرگز مطرح نكنيد.
💕با شك و بدبينی زندگی نكنين، اگه متوجه مسئلهای شك برانگيز شدين و شخصيت شكاكی نداريد، بدون قضاوت و با آرامش حتما مطرح كنيد و از كارای پليسی دوری كنيد.
💕در حضور ديگران با شوخی های بی مورد به خاطر خنده اطرافيان همسرتونو تحقير نکنید
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂
🍁🍂@asheghanvlaiat🍂🍁
مهم ترین نکته ای که باید بدونین اینکه تو فصل زمستون گیاهانتون نیاز به آبیاری خیلی کمتری نسبت به تابستان دارن پس از آبیاری بیش از حد اونا خودداری کنین 👌👌
.
.
ساقه ها ی بعضی از گیاه ها که خواب زمستونی دارن کاملا خشک می شه ولی نگران نباشین چون ریشه ی گیاه سالمه و حتی این خواب زمستونی برای گیاه لازمه تا توی بهار رشد بهتری داشته باشه بهتره آبیاری این گیاه ها رو هم کم کنین 😉😉
.
.
.
تا حالا شده گیاهی رو به خاطر آبیاری زیاد بدید
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂
🍁🍂@asheghanvlaiat🍂🍁
#ترفند #آشپزی 🍞
برای اینکه نان باگت هنگام برش خرد نشود، چاقو را درون آب جوش قرار داده و سپس نان را ببرید چاقو را درون آب جوش فرو کنید، یا آب جوش را با دست روی چاقو پاشیده و سپس برش بزنید
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂
🍁🍂@asheghanvlaiat🍂🍁
@childrin1کانال دُردونه.mp3
3.32M
#قصه_صوتی
"مهربونی خدا"
با صدای (خاله شادی)
💗 ∩_∩
(„• ֊ •„)💗
┏━━━∪∪━━━┓
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂
🍁🍂@asheghanvlaiat🍂🍁
داستان شب 🌙
حکایت این داستان بر میگرده به دهه ۱۳۳۰ زمانی که بچههای دبستان اکبریه تبریز توی زنگ تفریح از بوفهی مدرسه و از فراش مهربون مدرسه پشمک میخریدن.
عبدالله علیزاده معروف به حاج عبدالله مستخدم دبستان اکبریه تبریز بود که اصالتا از روستاهای نزدیک ارس که پس از قحطی و فراگیر شدن بیماری واگیردار و با ناشی از حمله متفقین، تمام اعضای خانوادش رو از دست داده بود و سپس به تبریز مهاجرت کرده و در این دبستان به عنوان مستخدم کار میکرد.
اما حاج عبدالله قصهی ما به بچههای مدرسه علاقه وافری داشت، چون خودش علاوه بر همسرش داغ سه کودک در همین سنین رو دیده بود.
بچهها توی زنگ تفریح از بوفه مدرسه پشمک میخریدن و هر کس پول نداشت از حاج عبدالله پشمک قرضی میگرفت.
اما حاج عبدالله با اینکه به همه جنس قرضی میداد اما هیچ دفتر ثبت بدهی نداشت.
رفته رفته بچهها از مهربونی حاج عبدالله سوءاستفاده کردند و اصلا پول نمیدادند، و برخلاف تصور حاج عبدالله، علیرغم درآمد ناچیز فراشی به هیچکس نه نمیگفت.
تا اینکه مدیر مدرسه با دیدن تمام بچههای پشمک به دست در ایام زنگ تفریح با پیگیری ماجرا از این قضیه باخبر شد و سر همه کلاسها حاضر شد و با صحبتهای دلسوزانهاش همه رو توجیه کرد با این وجود هنوز اندکی از بچهها شیطنت میکردند و پشمک مفتکی از حاج عبدالله میگرفتند.
این منوال تا اوایل دهه چهل ادامه داشت تا اینکه در اواخر خردادماه ۱۳۴۱ حاج عبدالله به دلیل بیماری و کهولت سن درگذشت.
حاج عبدالله با اینکه توی تبریز غریب بود اما یکی از باشکوهترین تشییع جنازهها رو داشت.
انبوهی از جمعیت که اکثرا هم جوان بودند و گریه میکردند حاج عبدالله، بابای مهربون مدرسه رو تا قبرستان قدیم تبریز بدرقه کردند.
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂
🍁🍂@asheghanvlaiat🍂🍁
ا❁﷽❁ا
#روزی_یک_صفحه_قرآن_بخوانیم به نیت تعجیل در فرج
نابودی ویروس کرونا
سلامتی عزیزانمان
برآورده شدن حاجات
و ......
✅ این پست هر روز (با یک صفحه از قرآن ) تکرار می شود
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂
🍁🍂@asheghanvlaiat🍂🍁
🌹 #دردانه
💠 چطوری بیانگیزگی بچهها رو از بین ببریم؟
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂
🍁🍂@asheghanvlaiat🍂🍁
@childrin1کانال دُردونه.mp3
3.55M
#قصه_صوتی
"من از دریا می ترسم"
با صدای (خاله شادی)
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂
🍁🍂@asheghanvlaiat🍂🍁
داستان شب 🌙
فقط دو روز مانده بود تا تولد بهترین دوستم، فکر و ذکرم شده بود انتخاب هدیه برای او، میدانستم دلش اسیر یک جعبهی مداد رنگی بیست و چهارتاییست چون بارها دربارهاش با من حرف زده بود اما من فقط هشت سالم بود، پول تو جیبیهایم کفاف این هدیه را نمیداد.
فقط یک راه داشتم، اینکه به سراغ قلکم بروم، قلکی که چند ماه تمام امانتدار پول تو جیبیهایم شده بود تا بتوانم اسکیت بخرم، اما من میخواستم دوستم را به آرزویش برسانم.
قلکم را بالا بردم و به زمین کوبیدم، آرزوی خودم را شکاندم، میدانستم وقتی هدیهی من را باز کند خوشحالترین آدم دنیا میشود ولی، ولی آنقدر هدیهی خوب برایش آورده بودند که اصلا هدیهی من به چشمش نیامد، حتی یک تشکر هم نکرد، من برای خوشحال کردنش از آرزوی خودم گذشته بودم، همهی پساندازی که مدتها برایش از خواستههایم زده بودم را خرج برآورده شدن آرزوی او کرده بودم اما او هرگز نفهمید، من ماندم و یک قلک شکستهی خالی.
حالا بعد از این همه سال به این فکر میکنم که آدمها هر کدام قلکهایی دارند که در آن چیزهایی مهمتر از پول را پسانداز میکنند، محبت، وفاداری و عشق را ذخیره میکنند تا در زمان مناسب خرجش کنند، اما گاهی قلکشان را برای آدم اشتباهی میشکنند، کسی که چشمهایش به روی محبت و فداکاری و عشق آنها بستهست.
کاش حواسمان باشد قلکمان را برای چه کسی می شکنیم، قلکی که خالی شود خیلی سخت پر میشود.
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂
🍁🍂@asheghanvlaiat🍂🍁