eitaa logo
❤عاشقان ولایت❤
88 دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
2هزار ویدیو
143 فایل
خواهران مسجد امام حسن مجتبی‌(علیه‌السلام)
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 💫☄💫☄💫☄💫☄ جهیزیه "عروس" یک چیز کم دارد! ♦️جهیزیه ی فاطمه حاضر شده بود. یک عکس قاب گرفته از بابای شهیدش را هم آوردم. دادم دست فاطمه. گفتم: بیا مادر! اینو بگذار روی وسایلت. ♦️به شوخی ادامه دادم: «بالاخره پدرت هم باید وسایلت رو ببینه که اگر چیزی کم و کسری داری برات بیاره.» ♦️شب عبدالحسین را خواب دیدم. گویی از آسمان آمده بود؛ با ظاهری آراسته و چهره ی روشن و نورانی. یک پارچ خالی تو دستش بود. داد بهم. با خنده گفت: «این رو هم بگذار روی جهیزیه ی فاطمه.» ♦️فردا رفتیم سراغ جهیزیه. دیدیم همه چیز خریده‌ایم، غیراز پارچ! ☀️راوی: همسر شهید عبدالحسین برونسی 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
🖇💛 ___________________ میانبر رسیدن به خدا است، کار خاصی لازم نیست بکنیم... کافی است کارهای روزمره‌مان را بخاطر انجام دهیم .... اگر تو در این کار زرنگ باشی شک نکن بعدی تویی....❤️ 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚 "پیشنهاد دانلود" 👌👌👌 اگر بترسیم دیگر از ایمانمان کاری ساخته نیست... باصدای همیشه جاوید 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
🌹 💠خاطره‌ای که حاج قاسم در زمان حیاتش اجازه انتشارش را نداد! 🍃 مادر بزرگوار سردار حاج قاسم سلیمانی که از دنیا رفتند، پس از چند روز با جمعی از خبرنگاران تصمیم گرفتیم برای عرض تسلیت به روستای قنات ملک برویم. با هماهنگی قبلی، روزی که سردار هم در روستا حضور داشتند، عازم شدیم. وقتی رسیدیم ایشان را دیدیم که کنار قبر مادرشان نشسته و فاتحه می‌خوانند. بعد از سلام و احوالپرسی به ما گفت من به منزل می‌روم شما هم فاتحه بخوانید و بیایید. بعد از قرائت فاتحه به منزل پدری ایشان رفتیم. برایمان از جایگاه و حرمت مادر صحبت کرد و گفت: این مطلبی را که می‌گویم جایی منتشر نکنید. ✅گفت: همیشه دلم می‌خواست کف پای مادرم را ببوسم ولی نمی‌دانم چرا این توفیق نصیبم نمی‌شد. آخرین بار قبل از مرگ مادرم که این‌جا آمدم، بالاخره سعادت پیدا کردم و کف پای مادرم را بوسیدم. با خودم فکر می‌کردم حتماً رفتنی‌ام که خدا توفیق داد و این حاجتم برآورده شد.  سردار در حالی که اشک جاری شده بر گونه‌هایش را پاک می‌کرد، گفت: نمی‌دانستم دیگر این پاهای خسته را نخواهم دید تا فرصت بوسیدن داشته باشم. 📚خبرگزاری دانشجویان ایران 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
🌹 💠 کمک گرفتن از نماز 🍃 نامه را نشانم داد، به خط حاجی بود. برای رئیس بنیاد شهید کرمان نوشته بود. گفته بود توفیق بسیار خوبی پیدا کردید که به این قشر [خانواده های شهدا جانبازان و ایثارگران] خدمت کنید 💛 نوشته بود هر روز صبح دو رکعت نماز بخوانید و از خدا کمک بگیرید و بعد بروید سر کار برای خدمت. [این همان توصیه خداوند است که وَاستَعینُوا بِالصّبرِ وَ الصّلاةِ ؛ از صبر و نماز کمک بگیرید برای انجام کارهای خودتان] 📚 کتاب سلیمانی عزیز، صفحه ۱۴۸. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 💠 عنایات حضرت زهرا سلام الله علیها از زبان سردار دلها 🕊شادی روح همه شهدا به ویژه شهید سردار سلیمانی صلوات 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
🌹 💠 بوسیدن پای مادر! 🍃مادر بزرگوار سردار حاج قاسم سلیمانی که از دنیا رفتند، پس از چند روز با جمعی از خبرنگاران تصمیم گرفتیم برای عرض تسلیت به روستای قنات ملک برویم. با هماهنگی قبلی، روزی که سردار هم در روستا حضور داشتند، عازم شدیم. وقتی رسیدیم ایشان را دیدیم که کنار قبر مادرشان نشسته و فاتحه می‌خوانند. بعد از سلام و احوالپرسی به ما گفت من به منزل می‌روم شما هم فاتحه بخوانید و بیایید. بعد از قرائت فاتحه به منزل پدری ایشان رفتیم. برایمان از جایگاه و حرمت مادر صحبت کرد و گفت: این مطلبی را که می‌گویم جایی منتشر نکنید. 💗گفت: همیشه دلم می‌خواست کف پای مادرم را ببوسم ولی نمی‌دانم چرا این توفیق نصیبم نمی‌شد. آخرین بار قبل از مرگ مادرم که این‌جا آمدم، بالاخره سعادت پیدا کردم و کف پای مادرم را بوسیدم. با خودم فکر می‌کردم حتماً رفتنی‌ام که خدا توفیق داد و این حاجتم برآورده شد. 💧سردار در حالی که اشک جاری شده بر گونه‌هایش را پاک می‌کرد، گفت: نمی‌دانستم دیگر این پاهای خسته را نخواهم دید تا فرصت بوسیدن داشته باشم. 🎙خبرگزاری دانشجویان ایران 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 💠 لحظاتی از آخرین حضور حاج قاسم در ساختمان فرماندهی نیروی قدس 🕊شادی روح همه شهدا به ویژه شهید سردار سلیمانی صلوات 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
🌹 💠 احترام مداح جوان! 🍃 همه منتظر مداح بودند. یک نفر، جوان هفده هیجده ساله ای را نشان داد و گفت مداح آمد... بلند شد و رفت به استقبالش، بعد از مراسم هم خودش بدرقه اش کرد، مثل یک مداح پرآوازه، مثل یک مهمان ویژه. با صلواتی شهدا را شاد کنیم تا نزد سیدالشهدا ما را یاد کنند. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
🌿 افتخار نسل‌ ما‌ اینِ ‌کہ‌ توی عصرے زندگے مےکنیم کہ قراره‌ اسرائیل ، ‌توے‌ اون‌ دوره بہ‌ دستِ ما نـابود بشہ ‌‌ 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
🌹 💠 رفیق فرزندانش بود! 🍃همسر شهید بهشتی می‏ گوید: 🔸هیچ وقت در مدت 29 سال که با هم بودیم، کوچک ترین چیزی از ایشان ندیدم که باعث دلخوری من بشود. 🔺با فرزندانش هم، همین طور ایشان رفیق بود. هیچ وقت نشد که حتی برای یک بار هم سر این ها داد بزند. 🔻این قدر ایشان خوش اخلاق بود که آن ساعتی که به ما تعلق داشت، واقعاً ما از همنشینی ایشان لذت می بردیم. موقعی که دور هم جمع می شدیم و با هم بودیم، همیشه بحث از خدا و پیغمبر می کردند و می گفت: «که ائمه چنین کردند و شما هم باید چنین کنید...» 🔹نکته ظریفی که در شیوه بر خورد و رفتار ایشان در خانواده مشهود است آن است که با توجه به مشغله های کاری ایشان در سال های بحرانی آن دوره در ایران، مانع از رسیدگی به امور خانواده و فرزندان نبود. در خاطره‌ای از فرزند شهید آیت الله دکتر بهشتی این طور نقل شده که: شب ها که به خانه می رفت، با وجودخستگی بسیار زیاد از کار روزانه، با صبر و حوصله فراوان، به دختر کوچکش دیکته می گفت و در درس هایش به او یاری می رساند. 🌸«... با من که همسرش بودم، مثل یک پدر و فرزند بود. یعنی من همیشه احساس می کردم که با پدرم روبه رو هستم؛ از بس که ایشان مهربان و خوش اخلاق بود. 📚 کتاب بهشتی در قاب 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
🌹 💠 بیدار کردن نماز صبح 🍃 در هفتم دی ماه ۱۳۶۴ در قالب گردان سلمان برای پدافند منطقه سنگ شکن در اطراف مهران رفتیم. 🌺 یادم هست که شهید احمد علی نیری بعد از خواندن نماز شب به سراغ بچه ها می آمد. خیلی آرام بچه ها را برای نماز صبح صدا می‌زد. 🌺 می رفت بالای سر بچه ها و با ماساژ دادن شانه های رفقا با ملایمت می گفت: «فلانی بلند می‌شی موقع نماز صبح شده» 🌺 بعضی از بچه ها با اینکه بیدار بودند از قصد خود خودشان را به خواب می زدند تا احمدآقا شانه آنها را ماساژ می دهد. 🌺 بعد از اینکه همه بیدار می‌شدند نماز جماعت را به امامت ایشان اقامه می‌کردیم. 📚 عارفانه، ص ۸۷. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
🗳🇮🇷 🌹 ای شهیدان در دلم شوری به پاست هر وصیت‌نامه‌تان مشکل گشا ست در میان قیل و قالِ انتخاب 🗳 بر حفظ میراث شماست اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── ❣    🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
🌹 💠 فطرت حسینی! 🌱 ما به فطرت خویش باز گشته‌ایم و در آن حسین بن علی‌(ع) را یافته‌ایم و اینچنین است اگر حسین‌ندیده «حسین حسین» می‌كنیم. 📚شهید سید مرتضی آوینی، کتاب گنجینه آسمانی، ص 126. 🍃 شب جمعه با صلواتی شهدا را شاد کنیم تا نزد سیدالشهدا ما را یاد کنند.    🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
🌹 💠 در پناه حسینیم! 🌱 مجاهدان راه خدا با یاری او و جلوداری حجتش امام زمان‌(ع) پیش می‌روند. دشمن در پناه آهن و آتش است، غافل كه ما در پناه حیدر و حسینیم. 📚شهید سید مرتضی آوینی،  کتاب گنجینه ی آسمانی، ص 144. 🍃 شب جمعه با صلواتی شهدا را شاد کنیم تا نزد سیدالشهدا ما را یاد کنند.    🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
ێٵحســن(؏): دستها وقتے به آسمان مے رسند ڪه دلت طعم خاڪے شدن را چشیده باشد ...✨ سلام خدا بر دستهایے ڪه خاڪ جبهہ ها را خانۀ خدا ڪردند. 📎 پنجشنبه یادشهیدان🌺 هدیه کنیم صلواتی نثارارواح مطهرشان ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
🌸✨•• 🕊 ‌میگفت↓ اگہ‌یه‌روزخواستے تعریفے‌براۍشهیدپیداکنے..؛ بگوشهیــدیعنےباران ‌ حُسْنِ‌باران‌این‌است‌کہ⇣ زمینےست‌ولے آسمانےشده‌است وبه‌امدادِزمین‌می‌آید...(: ‌ 🌿 🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🙃🖇 __________________ صحبت‌های خواهرکوچک شهید مدافع وطن ضرغام پرست: "تازه پسرش یاد گرفته بود بگه بابا..."🥀😞 🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دیگر نمیتوانیم سن و سال کممان را بهانہ خوب نبودنمان بکنیم🍃🥀 شهید دهہ هشتادے شهید هادے مهدے امینے شهادتت مبارك بزرگ مرد🌱 صلوات هدیہ نمے کنے بہ روح این مرد فداکار؟🌷 شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات🕊 🏴🏴@asheghanvlaiat🏴🏴
🇮🇷🍁 🕊 مے‌گفت: در‌زندگے‌آدمے‌موفق‌تر‌است؛ کہ‌در‌برابر‌عصبانیت‌دیگران‌صبور‌باشد ‌و‌ڪار‌بے‌منطق‌انجام‌ندهد! و‌این‌رمز‌موفقیت‌او‌در‌بر‌خورد‌هایش‌بود!シ اللهم الرزقناشهادت فی سبیلک🥀 🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁 🍂🍁@asheghanvlaiat🍁🍁
🌹نذر_حضرت_علی_اصغر علیه السلام 🔸چهار دختر و سه پسر داشتم... اما باز باردار بودم و دیگر تمایلی برای داشتن فرزندی دیگر نداشم. دارویی برای سقط جنین گرفتم و آماده کردم و گوشه ای گذاشتم ، همان شب خواب دیدم 🔸 بیرون خانه هم همه و شلوغ است ، درب خانه هم زده می شد!! در را باز کردم ، دیدم آقایی نورانی با عبا و عمامه ای خاک آلود از سمت قبله آمد. نوزادی در آغوش داشت، رو به من گفت: این بچه را قبول می کنی؟ گفتم: نه، من خودم فرزند زیاد دارم!! آن آقای نورانی فرمود: حتی اگر علی اصغرامام حسین علیه السلام باشد؟! بعد هم نوزاد را در آغوشم گذاشت و رو چرخواند و رفت... گفتم: اقا شما کی هستید؟ گفت: علی ابن الحسین امام سجاد علیه السلام! 🔸هراسان از خواب پریدم ، رفتم سراغ ظرف دارو ، دیدم ظرف دارو خالی است! صبح رفتم خدمت شهیدآیت الله دستغیب و جریان خواب را گفتم. آقا فرمودند: شما صاحب پسری می شوی که بین شانه هایش نشانه است ، آن را نگه دار!⁦ 🔸آخرین پسرم ، روز میلاد امام سجاد علیه السلام به دنیا آمد و نام او را علی اصغر گذاشتند در حالی که بین دو شانه اش جای یک دست بود!!! 🔸علی اصغر، در عملیات محرم، در روز شهادت امام سجاد علیه السلام ، در تیپ امام سجاد علیه السلام شهید شد! 🌹شهیدعلی اصغراتحادی🌹 🪴🌾🪴🌾🪴🌾🪴🌾🪴 🪴@asheghanvlaiat 🪴🌾🪴🌾🪴🌾🪴🌾🪴
💠 متولد غدیر، داماد غدیر، شهیدِ غدیر 🌹شهید علی کسائی🌹 🗓️ آقا علی در روز عیدغدیر در شیراز به دنیا آمد، معلم، مفسر و حافظ نهج البلاغه بود.ایشان سرسپرده ولایت امیر مؤمنان (ع) بود. ☀️ مراسم عروسی مان را ظهر گرفتیم که به چشم نیاید و حرمت داغداری خانواده شهداء حفظ شود. آمدیم توی اتاق که ناهار بخوریم؛علی در را بست و پشت آن ایستاد،رو به من کرد و گفت: ❓می‌دونی که تو این لحظه دعای ما مستجابه؟ 🍲 گفتم: آره ولی الان بیا ناهار بخوریم! ‼️گفت: روزه ام!! ⁉️ گفتم: تو روز عروسی روزه گرفتی؟! ☝🏻 گفت روزه ی نذره!! ⁉️ گفتم: چه نذری؟! 💚 گفت: این که همون طور که خدا منو تو عید غدیر متولد کرد تو عید غدیر هم مزدوج کرد، حالا میخوام تو عید غدیر هم شهادت رو نصیبم کنه... 💥حاج علی سالها به جبهه جنگ رفت و حتی مجروحیت هایش باعث نشد که او دست از جنگ بردارد. 🌌 شب آخر قبل از شهادتش، که شب عید غدیر بود انگار می‌دانست آخرین دیدار است برای همین تا صبح به راز و نیاز با خدا پرداخت و پس از آن آخرین وصیتش را کرد. 🏴عید غدیر بود که لباس سفید عروسی را به تن پوشیدم و ۷ سال بعد درست عید غدیر بود که لباس سیاه بر تن پوشاندم و چهار فرزند از ۶ ماهه تا ۶ ساله به رسم امانت از علی پذیرفتم. ✋🏻 حاج علی می‌گفت: «من در عید غدیر به دنیا آمدم، در عید غدیر سنت ازدواج را به جا آوردم و در عید غدیر پای از این دنیا بر می نهم.» و درست در روز عید غدیر در منطقه سومار شربت شهادت را نوشید. 🪴🌾🪴🌾🪴🌾🪴🌾🪴 🪴@asheghanvlaiat 🪴🌾🪴🌾🪴🌾🪴🌾🪴
🌹 💠 چادرحضرت زهرا سلام الله علیها ‏شهیددهقان‌،تکہ‌ڪلامے‌داشت‌کہ‌‌مےگفت: یہ‌چادر از حضرت‌زهــــࢪا(س) به خانم‌ها ارث رسیده و داشتن این حجـاب و حفظ ڪردنِ اون لیاقت میخواد..♥ و حجاب دری ست به سوی بهشت... همان حجابی که تقوا را افزون میکند.. 🌹 🪴🌾🪴🌾🪴🌾🪴🌾🪴 🪴@asheghanvlaiat 🪴🌾🪴🌾🪴🌾🪴🌾🪴
♦️شهیدی‌که‌برای‌آب‌نامه‌ می‌نوشت♦️ ● محل تولد : زنجان تاریخ تولد : ۱۳۴۵ تاریخ شهادت : ۱۳۶۵/۱۰/۱۹ نام عملیات: کربلای۵ منطقه عملیاتی: شلمچه – پاسگاه کوت سواری شهید غواص، یوسف قربانی در این دنیای فانی هیچکس را ندارد ۶ ماهش بود که پدرش را از دست داد در ۶ سالگی مادر و در ۸ سالگی مادر بزرگش را هم از دست داد برادرش را هم در سانحه رانندگی از دست داد... زمانی هم که شهید میشه ، غریبانه دفنش می کنند🖤🔗 چند دقیقه قبل از عملیات، یکی از همرزمان خبرنگارش از او پرسیده بود: آقا یوسف! غواص یعنی چی؟ او پاسخ داده بود: غواص یعنی مرغابی امام زمان عج‌الله نامه برای آب... همرزم یوسف می‌گوید هر روز می‌دیدم یوسف گوشه‌ای نشسته و نامه می‌نویسد با خودم می‌گفتم یوسف که کسی را ندارد برای چه کسی نامه می‌نویسد؟ آن هم هر روز. یک روز گفتم یوسف نامه‌ات را پست نمی‌کنی؟ دست مرا گرفت و قدم زنان کنار ساحل اروند برد نامه را از جیبش در آورد، پاره کرد و داخل آب ریخت چشمانش پر از اشک شد و آرام گفت: من برای آب نامه می‌نویسم ، کسی را ندارم که بیاییم برایش ، پدری ، مادری ، برادری و خواهری کنیم و در گروه‌هایی که هستیم ارسال کنیم تا سیلی از فاتحه و صلوات به روح مطهرش هدیه کنیم . تا ابد مدیون شهداء هستیم...♥️ 🥀 🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁 🍂@asheghanvlaiat 🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
هرگاه در منزل كاری نداشت از نوارهای قرآن كه در خانه داشتیم استفاده می‌كرد من ندیدم وقت را به بطالت طی كند! همیشه می‌‌گفت:اگر امروزم با دیروزم یكی باشه از غصه دق می‌كنم..! 🌷شهید محمد‌ جواد تندگویان🌱🕊