eitaa logo
❤عاشقان ولایت❤
88 دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
2هزار ویدیو
143 فایل
خواهران مسجد امام حسن مجتبی‌(علیه‌السلام)
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙استاد عالی 💠 حکایت نادرشاه و نابینا! چه جمله حکیمانه ای گفت نادرشاه😔 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
🌹 💠 مشاوره را کمک بدانیم، نه دخالت. ❌برخی از مردم خیال می‌کنند مشاوره، یعنی دخالت سوم شخص در زندگی؛ در حالی که مشاوره، دخالت در زندگی نیست، کمک کردن به زندگی است. ✳️ مشاوره، مشارکت یک یا چند عقل دیگر برای یافتن راه صحیح است. باید پذیرفت که بسیاری از ما به جهت تجربۀ کم، از برخی قاعده‌های زندگی بی‌اطّلاع هستیم. گاهی برخی از مسائل، برایمان مسلّم و حتمی است؛ در حالی که وقتی مشاوره می‌کنیم، متوجّه می‌شویم که در اشتباه به سرمی‌بردیم. ⚠️همین جهالت‌ها، مشکلاتی در زندگی ایجاد می‌کند که به راحتی قابل جبران نیست. ممکن است کسی مشکلی را به بزرگی کوه به شمار ‌آورد؛ امّا با یک مشاوره، خودش هم به آن مشکل بخندد و آن را سبُک‌تر از کاه ببیند. ✅ باخبر کردن شخص سوم از مشکل خویش، بهتر از رشد آن مشکل است؛ مشکلی که می‌تواند تمام زندگی را تحت الشعاع خود قرار دهد. 📛عیب ما این است که در تمام امور دیگر زندگی، اصل مشاوره را پذیرفته‌ایم؛ امّا در خودِ زندگی، این گونه نیستیم. اگر بخواهیم خانه‌ای بخریم، ماشینی تهیّه کنیم، کاری را انتخاب کنیم یا وسیله‌ای را تعمیر کنیم، با اهلش مشاوره می‌کنیم؛ ولی وقتی در اصل زندگی به مشکل بر می‌خوریم، مشاوره نمی‌کنیم. 📚تا ساحل آرامش، کتاب اول،ص ۲۴۱. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
38.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⁉️ ۲۱ 🎙استاد پناهیان 💠 دو راه بیشتر نداری! 💠گوش دادن به سخنان اهل باطل چه عاقبتی دارد ؟!😔 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣️ 🎥 این‌گونه محترم باشید چه چیزی باعث تکریم شخصیت در جامعه می‌شود؟ 🔸 عفت در زن، وسیله‌ای برای تعالی و تکریم شخصیت زن در چشم دیگران، حتّی در چشم خود مردان شهوتران و بی‌بندوبار است. عفّت زن، مایه‌ی احترام و شخصیت اوست. این مسأله‌ی حجاب و مَحرم و نامَحرم و نگاه کردن و نگاه نکردن، همه به خاطر این است که قضیه‌ی عفاف در این بین سالم نگه داشته شود. اسلام به مسأله‌ی عفاف زن اهمیت می‌دهد. البته عفاف مرد هم مهمّ است. عفاف مخصوص زنان نیست؛ مردان هم باید عفیف باشند. (مقام معظم رهبری) 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ترفند های جالب و کاربردی با استفاده از گیره های ی کاغذ 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
‍ 🌿🐰گوش دراز پر حرف‌🐰🌿 یکی بود یکی نبود. یک خرگوش کوچولو بود به اسم گوش دراز، که توی یک جنگل قشنگ زندگی می کرد. گوش دراز خیلی خرگوش مهربان و خوبی بود، فقط خیلی حرف میزد. معلم، خانواده و دوستانش، از پرحرفی های گوش دراز خسته می شدند و هر وقت به او می‌گفتند، گوش دراز ناراحت می‌شد و فکر می‌کرد که آنها او را دوست ندارند. یک روز گوش دراز که خیلی از دوستانش ناراحت شده بود، توی جنگل قدم می زد، یک دفعه چشمش به یک پرنده ی زیبا افتاد. گوش دراز سلام کرد و گفت: سلام. تو دیگر چه جور پرنده ای هستی؟ تازه به این‌جا آمده‌ای؟ اسمت چیست؟ چند روز است که به اینجا آمده ای؟ با کسی هم دوست شده ای؟ از کجا آمده‌ای؟ تنها هستی؟ چیزی خورده ای؟ خانه ای داری؟ و خلاصه دوباره شروع کرد به پرحرفی. پرنده تمام مدت ساکت بود و چیزی نگفت. و البته فرصت نمی کرد حرف بزند و جواب بدهد. پرنده بالاخره از سوال های زیاد و پرحرفی گوش دراز حوصله اش سر رفت و از آن شاخه پرواز کرد و رفت. پرنده بعد از کمی پرواز چشمش به یک خرگوش افتاد که داشت گریه می کرد. رفت پایین و پرسید چی شده خانم خرگوشه؟ خانم خرگوشه گفت: پسرم گوش راز از صبح که رفته هنوز برنگشته.پیش همه دوستانش رفتم و آنها گفتند مثل همیشه بعد از پرحرفی زیاد وقتی به او تذکر داده‌اند او هم قهر کرده و ناراحت شده و رفته. میترسم گیر گرگ و روباه افتاده باشد. پرنده متوجه شد که آن خرگوش پر حرفی که دیده بود به احتمال زیاد همین گوش دراز است. پرنده به خانم خرگوشه گفت: من پسر شما را دیده ام. او را به خانه بر می گردانم. پرنده پرواز کرد و گوش دراز را پیدا کرد. پرنده کمی با خودش فکر کرد، سپس پیش گوش دراز رفت و هنوز گوش دراز حرفی نزده بود، پرنده شروع به حرف زدن کرد و گفت: من طوطی هستم و می‌توانم حرفهای بقیه را تقلید کنم و اگر دوست داشتی می توانم با تو دوست شوم و از همین حالا حرف های تو را تقلید و تکرار کنم. گوش دراز خیلی برایش این موضوع جالب و جدید بود. به خاطر همین قبول کرد. طوطی به همراه گوش دراز به خانه آنها رفت و در تمام مسیر هر حرفی که گوش دراز می زد طوطی آن را تکرار می‌کرد. چند روزی گذشت تا اینکه یک روز گوش دراز وقتی از خواب بیدار شد دیگر حرفی نزد. گوش دراز تمام آن روز را ساکت بود و حرف نمی زد. همه دلواپس گوش دراز شده بودند و سعی می کردند کاری کنند تا گوش دراز با آنها صحبت کند. ولی گوش دراز گوش هایش را محکم گرفته بود و با هیچ کس حاضر نبود حرف بزند. (بچه ها به نظر شما چرا گوش دراز حرف نمی زد؟) طوطی میدانست چرا گوش دراز حاضر نیست حرف بزند. او میدانست گوش دراز از پرحرفی های طوطی خسته شده و می داند اگر هر حرفی بزند طوطی باز تکرار میکند. گوش دراز توی یک کاغذ برای طوطی نوشت: طوطی عزیزم، می‌شود از تو خواهش می کنم که کمتر حرف بزنی؟ طوطی وقتی یادداشت را خواند، پرواز کرد و از پیش گوش دراز رفت. گوش دراز خیلی ناراحت شد و با خودش گفت: ولی من که حرف بدی نزدم و خیلی مودبانه از او خواهش کردم. چند دقیقه بعد طوطی با یک دسته گل زیبا برگشت. آن را به گوش دراز داد و به او گفت این هم جایزه من به تو. تو بالاخره متوجه شدی که پرحرفی چقدر می‌تواند بد و آزاردهنده باشد و بقیه را اذیت کند. 🌿 🐰🌿 ╲\╭┓ ╭ 🐰🌿 ┗╯\╲ 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
دوشنبه شد وبازمهمان بقیع و کربلا شد دل ما سلام به امام حسن و امام حسین روشن کند دل ما 💚 ❤️ 📌قرائت زیارت امام حسن وامام حسین«علیهماالسلام»فراموش نشود 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
🌹 💠 راههای افزایش تمرکز فرزندان 1⃣ تصویر مثبتی را از فرزند خود مجسم کنید؛ ❌ اگر ساختار ذهنی شما این است که بچه‌ها وَبال زندگی شما هستند در تربیت موفق نخواهید بود. ✅ اما اگر نگرش خوبی به بچه‌ها داشته باشید و آنها را از خودتان بدانید در تربیت موفق خواهید بود. 2⃣ استفاده از مهارت‌های ارتباط موثر؛ 🔻 ارتباط موثر یعنی: 🔸 ارتباط کلامی شیوا، شیرین و دلنشین 🔰 ملاک‌های ارتباط موثر: 🔸 الف) شاد بودن 🔹 ب) مدیریت مشکلات: 📌 کسی که مدیر است در برابر مشکلات، تغییر سریع رفتار ندارد بلکه اهل تحلیل مشکل و پیداکردن راه حل است. 😋 مشکلات ما را خوشمزه می‌کند!! 3⃣ تقویت ارتباطات اجتماعی فرزندان؛ 😮 کسی که روابط_اجتماعی ضعیفی دارد دچار اضطراب می‌شود و اضطراب باعث کاهش توجه می‌شود. ◀️ برای دوست یابی فرزندانتان وقت بگذارید. 🎊 مهارت‌های اجتماعی در جایی که قانونی حکمفرما نیست و محیط آزادتر است تقویت می شود مثل: مهمانی‌ها یا هنگام بازی کردن 4⃣ بازخورد فوری دربرابر رفتارهای مثبت فرزندان؛ 🙂 یک لبخند یا حتی نگاه محبت آمیز یعنی پاداش برای رفتار مثبت فرزندان ⛔️ اصلا جایزه دادن مناسب نیست و فکر نکنیم جایزه مشکلات را حل می‌کند. 🎁 هدیه و جایزه مقدمه است. 🌸 مثلا به همسر گل می‌دهید تا محبت او را جلب کنید و شروع به صحبت کنید و مشکلات را حل کنید. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیدی ترین عامل برای تربیت فرزند چیست؟ در بین کارهای خوب و بد کدام مهم تر است؟ 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
🔺بی توجهی به سرماخوردگی و عفونت گلو در کودکی باعث روماتیسم قلبی میشود. 🔸گلودردهای به ظاهر سـاده را جدی بگیرید، چون در صورت عدم درمان آنتی بیوتیکی مناسب میتوانند به روماتیسم قلبی منجر شوند. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
دمنوش چای زعفران زعفران، طبیعتی گرم و خشک دارد و یکی از گیاهانی است که شادی بخش و خنده‌آور است. تقویت قلب، تحریک قوای مغزی، ضدکرم خوردگی دندان، شستشودهنده کلیه، تقویت‌کننده معده، درمان و ضدسرفه و خلط آور است؛ می‌توان در چای یا شربت خود به اندازه یک یا دو پَر زعفران انداخت تا علاوه بر خوشرنگ شدن از خواص آن هم بهره برد. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
🔴 💠 بهترين هديه به همسر شناخت و آگاهي نسبت به تفاوتهاي زن ومرد و رفتارهاي متناسب با آن تفاوتهاست. 💠با شناخت اين تفاوتها ديوارهاي رنجش و بي‌اعتمادي فرو مي‌ريزد، چرا كه همه كشمكش‌ها و رنجش‌ها ناشي از عدم درك يكديگر مي‌باشد. 💠زن ومرد نه تنها در روابطشان با يكديگر متفاوتند بلكه در كردن، احساسات، ادراك، عكس‌العمل نشان‌دادن، ، خواسته‌ها، نيازها و قدرداني كردن با يكديگر متفاوتند. 💠با توجه به این نكته كه همسرتان با شما فرق دارد مي‌توانيد به آرامش برسيد و بجاي اينكه در برابر او مقاومت كنيد و يا بخواهيد رفتارهاي او را تغيير بدهيد با او كنار مي‌آييد. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
‍ 🐛🐝زنبور کوچولو و کرم ابریشم🐝🐛 یکی بودیکی نبود ، در یک روز آفتابی قشنگ در یک جنگل زیبا و سرسبز خورشید خانم مشغول تابیدن به گل های رنگارنگ و زیبا بود ، گل‌های تازه از خواب بیدارشده بودن و چشم به زنبور کوچولو دوخته بودن که بالای سرشون داشت پرواز می‌کرد.   زنبور درمیان گل‌ها می‌چرخید و با شادی می‌گفت: ” سلام، سلام گل‌های زیبای مهربان. من دوست شما هستم، من زنبورم. زنبور کوچولو، دوست همه موجودات خوب. دوست همه موجودات مهربان!” گل‌ها هم با شادی به زنبور کوچولو سلام می‌کردن. همه چیز در آن صبح، خیلی خوب آغاز شده بود. اما ناگهان زنبور کوچولو متوجه چیز عجیبی شد. اول کمی ترسید و خواست فرار کنه. اما دید که ترسیدن و فرار کردن از چیزی که نمی‌شناسه، بدترین کاریه که می‌تونه انجام بده و به همین خاطر جلوتر رفت.   وقتی که به آن چیز عجیب رسید، با صدای بلند شروع به خندیدن کرد و گفت: ” چقدر ترسیدم! فکر می‌کردم که تو موجود خطرناکی هستی. شنیده بودم که کرم‌هایی در این اطراف زندگی می‌کنن، اما تا به حال هیچ کدوم از شما رو ندیده بودم.”   هنوز حرف‌های زنبور کوچولو تمام نشده بود که کرم با صدای بلند شروع به گریه کرد. زنبور کوچولو که علت گریه کرم رو نمی‌دونست، با تعجب به او نگاه کرد. کرم درحالی که گریه می‌کرد، گفت: “نه، خنده تو به خاطر چیز دیگه ایه، تو هم مثل دیگران می‌خواهی کرم‌ها را مسخره کنی.” زنبور کوچولو گفت: ” این چه حرفیه که می‌زنی؟ من اصلاً قصد مسخره کردن تو رو نداشتم. خنده من به خاطر ترسیدن خودمه. من و تو می‌تونیم دوستان خیلی خوبی برای هم باشیم. ما خیلی چیزها می‌تونیم برای هم تعریف کنیم. مثلاً من برات از پرواز حرف می‌زنم و تو برام از برگ درختان و این که کرم‌ها چطوری زندگی می‌کنن، تعریف میکنی.”   در همین موقع، حشره‌های دیگری نیز از راه رسیدن. آن‌ها کرم رو مسخره کردن. هرکس چیزی می‌گفت و بعد بقیه با صدای بلند می‌خندیدن. سوسک گفت: ” نگاه کنید، این همون حشره‌ایه که دست و پا نداره و روی زمین می‌خزه !” کفشدوزک گفت: ” بله، او ن هیچ وقت نمی‌تونه پرواز کنه!” مورچه پرنده گفت: “او تا آخر عمرش پرواز نمیکنه و اگر ازش بپرسی که دنیا چه جور جائیه ، فکر می‌کنه که دنیا همان جای تاریک زیر زمینه !” زنبور کوچولو سعی کرد به حشره‌های دیگه بفهمونه که مسخره کردن دیگران کار درستی نیست، اما سعی او بی فایده بود.   پس از رفتن حشره‌ها، کرم باز هم شروع به گریه کرد و گفت: “دیگه بیشتر از این نمیتونم تحمل کنم. این قدر حشره‌ها، کرم‌ها را مسخره کردن که آنها مجبور شدن از اینجا برون. اما من نتونستم جنگلی رو که دوست دارم ترک کنم. من دلم نمی‌خواد از اینجا برم.” و همچنان گریه کرد. زنبور کوچولو سعی کرد دوست خود رو  آروم  کنه: “نه، تو اشتباه می‌کنی. همه حشره‌ها بدجنس نیستن. اونایی که دیگران رو مسخره می‌کنن ، رفتار زشت و نادرستی رو انجام میدن.”   انگار که کرم نمی‌خواست و یا نمی‌تونست حرف‌های زنبور کوچولو رو قبول کنه. چون راه خود رو در پیش گرفت و کوشید تا از تنه درختی بالا بره. وقتی که به بالای درخت رسید، فریاد زد: ” زنبور کوچولو، تو بهتر است بروی. من اینقدر اینجا می‌مانم تا حشره‌ها فراموش کنن که در این جنگل کرم هائیی هم زندگی می‌کردن. خداحافظ دوست خوب من. برو و فراموش کن که روزی با کرم کوچکی آشنا شده بودی.” زنبور کوچولو راه خود را در پیش گرفت و از آنجا دور شد. آرزو می‌کرد که کرم او نو صدا بزنه  تا برگرده.  اما کرم، تنها به دور شدن او خیره مانده بود.   روزها گذشت، اما زنبور کوچولو هیچ وقت کرم رو از یاد نبرد. بهار سال بعد، زنبور کوچولو مثل همیشه از میان گل‌ها پرواز می‌کرد که ناگهان شنید کسی اونو  صدا می زنه : ” زنبور کوچولو، آهای زنبور کوچولو! ” زنبور کوچولو سرشو بلند کرد و پروانه قشنگی رو دید. از پروانه پرسید: ” شما، منو از کجا می‌شناسی ؟”   پروانه خنده‌ای کرد و گفت: ” فکر نمی‌کردم دوست قدیمی‌ات را به این زودی فراموش کرده باشی. زنبور کوچولو، من همان کرم کوچکی هستم که روزی حشره‌ها مسخره‌ام می‌کردن و حالا می‌تونم به هرجا که بخواهم پرواز کنم. ما کرم‌های ابریشم پس از مدتی تبدیل به پروانه میشیم.”   بعد پروانه با خوشحالی گفت: “تو بهترین دوست من هستی. چون موقعی که همه منو مسخره می‌کردن، تو نخواستی مثل دیگران منو مسخره کنی و به من بخندی. حالا می‌تونم به همه بگم که چه دوست خوبی دارم.” زنبور کوچولو با شادی لبخندی زد و از پروانه تشکر کرد. او در این آرزو بود که‌ای کاش کسانی که آن روز کرم بیچاره را مسخره کرده بودن، پرواز پروانه را می‌دیدن. 💕 🐝💕 ╲\╭┓ ╭ 🐛💕 ┗╯\╲ 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*اِبی* رو همه شناختند امّا...!؟ _*۱۶ آذر* روز دانشجو گرامی باد. _ *۱۶ آذر* سالگرد شهید مدافع حرم روح الله صحرایی. ✅ کاری از بسیج دانشجویی دانشکده علوم قرآنی آمل @asheghanvlaiat
سه شنبه ها مهمان حضرت سجاد و حضرت باقر وحضرت صادقیم سه شنبه ها با یاد حضرت عشق مهدی زهرا به سر بریم گرچه محرومیم از بقیع وجمکران از راه دور سلام دهیم محضرشان 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 ❣ 🔰در این روز عزیز در صورت امکان قرائت زیارت ائمه در روز سه شنبه و زیارت ال یس نوری است برای زندگیمان☀️ 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌤 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
برای سلامتی و تعجیل در فرج 🌤 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
CQACAgQAAxkBAAEXG7xfzQ00Z3oInyv63bzkFUUnH-hdBgAC6wcAAj62WFK1jhL4iUiNOx4E.mp3
6.55M
🔔 ✨اَگر اهلِ هیئٺ و روضه و خلوٺ ، سحر و ... هستی، "اما در رابطه‌ی تو و امام زمانٺ، این چند تا نڪته وجود داره..! " 👤 👤 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
🌺سلسله مباحث سلوک خانوادگی در سبک زندگی فاطمه🌺 🎀ازدواج مقدس🎀 ازدواج یکی از مستحبات بسیار موکد اسلام است،و احادیث بسیاری از حضرت رسول اکرم و اهل بیت مکرم آن حضرت علیهم السلام،در رابطه با ترغیب و تشویق به ازدواج و انتقاد و مذمت از ترک ازدواج صادر شده است. ازدواج حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه زهرا(س) الگویی جامع و کاربردی برای ازدواج و تشکیل زندگی مشترک توسط زوج های جوان است. برخی ازآموزه های اخلاقی و رفتاری این از دواج مقدس: 🍀اولین اصل اساسی کفو و همتا بودن دوزوج است. 🍀معیار گزینش داماد در نظر رسول مکرم اسلام،ایمان،تقوا و معنویت بود،نه ثروت،مقام و شهرت. 🍀میزان مهریه،اندک و متناسب با شرایط مالی داماد بود. 🍀در تهیه جهیزیه،به ضروری ترین و ابتدایی ترین وسایل زندگی در آن عصر بسنده شد و منش پیامبر بر ساده زیستی استوار بود. 🍀پدر عروس از تحمیل هرگونه مخارج اضافی بر داماد پرهیز داشت. 🍀داماد نیز نه تنها از کمی جهیزیه،گلایه نداشت،بلکه به جهت روحیه قناعت خود،آن را کافی می دانست. 🍀مراسم اجرای خطبه عقد،در مکان مقدس مسجد و در جمع مسلمان ها انجام شد. 🍀وقتی داماد ابراز تمایل کرد تا همسرش را به خانه ببرد،پدر عروس بدون درنگ موافقت فرمود،و دستور انجام مراسم عروسی را به دور از تشریفات زائد و خرافی،صادر کرد. 🍀برای مهمانی عروسی ،سعد یکی از سران مدینه،گوسفندی هدیه داد که با گوشت آن برای ولیمه عروسی غذا تهیه کردند. 🍀افراد به خصوصی در مراسم عروسی دعوت نشدند،بلکه حضرت علی علیه السلام گروهی از مردم مدینه را اعم از فقیر و غنی دعوت کرد و همه آمدند و غذا خوردند و رفتند. 🍀🍀آشنایی با معیارها و شیوه صحیح همسر گزینی و آداب بایسته ازدواج،اقدام بموقع و تسهیل در امر ازدواج فرزندان،وصلت با خانواده های متدین و نجیب، برگزاری مراسم عقد و عروسی غیر تجملاتی ، تعیین مهریه سبک ، تهیه جهیزیه از تولیدات داخلی متناسب با شئون اسلامی از جمله مصادیق یک ازدواج مقدس و الهی است.🍀🍀 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌹@asheghanvlaiat🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 «قیام کننده» ❓ چرا حضرت مهدی علیه‌السلام به نامی که از ماده «قیام» گرفته شده خوانده می‌شوند؟ 👤 شهید 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ 🐰🥕خرگوش مهربان و سوپ هویج🥕🐰 قصه ای درباره مهربانی و نتیجه مهربان بودن یکی بود یکی نبود ، زیر گنبد کبود، خرگوش مهربانی بود که در روستای سرسبز و خوش آب و هوایی زندگی می‌کرد . یک روز صبح  آقای خرگوش تصمیم گرفت که به مزرعه برود و برای ناهارش چند هویج بچیند و با آن یک سوپ خوشمزه بپزد . خرگوش مهربان چهار هویج را از زمین کند و به طرف خانه به راه افتاد . او در مسیر برگشتن به خانه آقای موش را دید، آقای موش به خرگوش مهربان سلام کرد و گفت : “خرگوش مهربان ، بچه‌هایم گرسنه هستند. ممکن است یکی از هویج‌هایت را به من بدهی؟” خرگوش هم یک هویج خوش رنگ را به آقای موش داد . موش از او تشکر کرد . سه هویج دیگر برای خرگوش مهربان باقی مانده بود. سپس خرگوش به خانم خوک رسید. خانم خوک به خرگوش مهربان سلام کرد و گفت : “خرگوش مهربان، داشتم به بازار می‌رفتم تا برای بچه‌هایم هویج بخرم، خیلی خسته شده‌ام و هنوز هم به بازار نرسیده‌ام . ممکن است یکی از هویج‌هایت را به من بدهی ؟ ” خرگوش یکی دیگر از هویج‌هایش را به خانم خوک داد. حالا دو هویج دیگر برای او باقی مانده بود . اینبار خرگوش مهربان، اردک عینکی را دید. اردک به او سلام کرد و گفت : “خرگوش مهربان، آیا تو می‌دانی که هویج برای بینایی چشم مفید است؟ آیا یکی از هویج‌هایت را به من می دهی؟ ” خرگوش هم با خوشرویی یکی دیگر از هویج‌ها را به اردک عینکی داد و به راه افتاد. حالا آقای خرگوش فقط یک هویج در دست داشت . او از جلو خانه‌ی مرغی خانم عبور کرد. مرغی خانم او را صدا کرد و پس از سلام گفت : “خرگوش مهربان، زمستان در راه است. چند روز دیگر جوجه‌هایم به دنیا می‌آیند و من هنوز هیچ لباسی برایشان آماده نکرده ام . ممکن است این هویج را به من بدهی ؟ اگر روی تخم هایم بنشینم حتما جوجه های بیشتری به دنیا خواهم آور”. خرگوش مهربان هم یک هویج باقی مانده را به مرغی خانم داد و به سمت خانه به راه افتاد . آقای خرگوش خسته و گرسنه به خانه رسید . هیچ هویجی برای او باقی نمانده بود. او با خود فکر می‌کرد که برای ناهار چه غذایی بپزد، که ناگهان زنگ در خانه به صدا درآمد . خرگوش مهربان پرسید : “چه کسی پشت در است ؟” صدایی شنید، “سلام، ما هستیم، آقای موش، خانم خوک، اردک عینکی، مرغی خانم ” خرگوش مهربان در را باز کرد. با تعجب به دوستانش نگاه کرد. آنها گفتند : “امروز تو هویج‌هایت را به ما دادی . ما هم با هویج تو غذا پختیم و برایت آورده ایم”. خرگوش که خیلی خوشحال شده بود، دوستانش را به داخل خانه دعوت کرد و پرسید : قصه-کودکانه“چه غذایی پخته اید ؟” همه با هم گفتند : ” سوپ هویج ” سپس همه با هم دور میز نشستند و سوپ هویج خوردند. 🥕 🐰🥕 ╲\╭┓ ╭ 🐰🥕 ┗╯\╲ 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
چهارشنبه ها مهمان چهار نور الهی حضرت موسی ورضا وجواد وهادی حالا که دوریم از کاظمین و مشهد وسامرا از راه دور عرض ادب میکنیم ما ❣ 💌💌💌💌💌💌💌💌💌💌 اللهّمَ صَلّ عَلے عَلے بنْ موسَے الرّضا المرتَضے الامامِ التّقے النّقے و حُجّّتڪَ عَلے مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثرے الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ ڪثیرَةً تامَةً زاڪیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَـہ ڪافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلے اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِڪَ 💌💌💌💌💌💌💌💌💌💌 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃