♻️نباید در خانه بنشینیم و بگوئیم که انقلاب کرده ایم .
💎 باید بین مردم باشیم و پیام انقلاب رو به مردم برسانیم ...
❇️اگر قرار است که اسلام محافظت شود ، خون ما برای سبز ماندن این درخت تناور ارزشی ندارد .
🍃🌸🍃
شهیده در نهایت به ضرب گلوله منافقین کور دل به شهادت رسید .
🌷💞🌷
#الگوی_خودسازی
#شهیده_صدیقه_رودباری
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌹@asheghanvlaiat🌹🍃
🔺هیچگاه به من بیاحترامی نکردند
💌 «تصدقت شوم، الهی قربانت بروم، در این مدت که مبتلای به جدایی از آن نور چشم عزیز و قوت قلبم گردیدم، متذکر شما هستم و صورت زیبایت در آیینه قلبم منقوش است...» این جملات، نخستین سطرهای نامه یکی از بزرگترین رهبران معاصر به همسر خود است.✅
🔸مرحومه خدیجه ثقفی(همسر امام) میگفت امام به من خیلی احترام میگذاشتند و خیلی اهمیت میدادند؛ یعنی یک حرف بد یا زشت به من نمیزدند. ایشان حتی در اوج عصبانیت، هرگز #بیاحترامی و #اسائه_ادب نمیکردند، همیشه در اتاق، جای خوب را به من تعارف میکردند. همیشه تا من نمیآمدم سر سفره، خوردن غذا را شروع نمیکردند. به بچهها هم میگفتند صبر کنید تا خانم بیاید.
🔸ولی اینکه من بگویم زندگی مرا به رفاه اداره میکردند، نه. طلبه بودند و نمیخواستند دست پیش این و آن دراز کنند.
🔸حتی حاضر نبودند که من در خانه کار بکنم. یکبار وقتی ناهار تمام شد، من نشستم لب حوض تا ظرفها را بشویم، ایشان همین که دیدند من دارم ظرفها را میشویم گفتند«فریده، برو، خانم دارد ظرف میشوید»
برداشتهایی از سیره امام خمینی، ج ۱، ص۸۴
#سبک_زندگی
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌹@asheghanvlaiat🌹🍃
👓 بزرگترین دستاوردهای این انقلاب امثال این #بزرگواران هستند!!
🔹 نظام اسلامی بستری است که در دل خود مسئولانی می سازد که جزء عرفای درجه یک می شوند!!
نظیر حاج قاسم و ابومهدی!
و این با هیچ جاده و سدّی قابل مقایسه نیست
#حاج_قاسم
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌹@asheghanvlaiat🌹🍃
🔴روستایی عجیب بدون تولد نوزاد😔
⚠️در «روستای دیسفان» شهرستان گناباد در خراسان رضوی، حدود ۱۰ سال است که هیچ ولادت جدیدی به ثبت نرسیده و در ۱۸ سال اخیر، فقط یک تولد ثبت شده است.🆘
🌸 #نسل_فردا 🌸
🌸 #فرزندبیشتر 🌸
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
🌹 #دردانه
💠ورود به دنیای بزرگترها
چطور بچهها رو وارد کارهای بزرگترها کنیم؟
🔸بچهها عاشق اینن که هرکاری ما انجام میدیم رو تکرار کنن؛پس بهشون اجازه بدین که وارد دنیای بزرگترا بشن.باهاتون آشپزی کنن،ظرف بشورن، لباسها رو روی بند رخت آویزون کنن، جارو بکشن و...
🔸اگه به بچهها اجازه بدین متناسب با سن وتوانمندیشون بعضی از کارهای خونه روانجام بدن،احساس صمیمیت بینتون بیشتر میشه و مسئولیتپذیری ومشارکت و همکاری رو بهشون یاد دادین.حالا ما چندتا ایده داریم:
بچههای ۲ تا ۴ سال
👶🏻 اسباب بازیها و کتابها رو بردارن
لباس رو روی قلاب لباس بذارن
توآماده کردن میز غذا کمک کنن.
بچههای ۴ تا ۵ سال
🧒🏻جدول وعدههای غذایی روتنظیم کنن،تو تهیه وعدههای غذایی با نظارت پدر یا مادر کمک کنن،لباسهای تمیز رو تو کشو و کمد قرار بدن و تو مرتب کردن خریدها داخل خونه کمک کنن.
بچههای ۶ تا ۸ سال
👧🏻 گلها و گیاهای خونه روآبیاری کنن
باقی مونده غذا رو به گربهها وپرندهها بدن،سطل زباله اتاقها رو خالی کنن، تو شستوشو وجمع کردن لباسها کمک کنن،میز غذا رو بچینن،تو خرید کمک کنن(نه در دوران کرونا)و تو تهیه وسرو غذا کمک کنن.
┄══•ஜ۩🌹۩ஜ•══┄
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مسابقه
تلاوت سوره کوثر
ارسالی یکی از شرکت کنندگان مسابقه
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
🍎🌿ماجرای سیب قرمز کمی پلاسیده🌿🍎
عصر یک روز زمستان، ریزمیزو، موش کوچولو، یک سیب قرمز بزرگ زیر درخت سیب پیدا کرد. سیب کمی پلاسیده بود، ولی هنوز سالم بود. آخرین سیب درخت هم بود. ریزمیزو با خوشحالی قِلش داد به سوی لانهاش تا رسید به یک جوجهتیغی. جوجهتیغی پرسید: «این سیب را کجا پیدا کردی؟»
ریزمیزو فکر کرد که سیب را فقط برای خودش نگه دارد. درخت سیب را نشان داد و قلقل قل، به راهش ادامه داد. امّا شکمش که قاروقور کرد، ریزمیزو با خودش گفت: «ای شکمو! تو سیر بشوی و جوجهتیغی گرسنه بماند؟»
آرام روی شکمش زد و گفت: «هیس!» بعد جوجهتیغی را صدا کرد و گفت: «بیخودی آنجا نرو، آخرین سیب را من برداشتم.»
جوجهتیغی ایستاد و ریزمیزو گفت: «برویم کسی را پیدا کنیم تا این را دو تکّه کند، یک تکّهاش را بدهم به تو.»
ریزمیزو دوباره سیب را قل داد با جوجهتیغی به دنبالش. رفتند و رفتند تا به موشکور رسیدند. موشکور از ریزمیزو پرسید: «این سیب را کجا پیدا کردی؟»
جوجهتیغی زود درخت سیب را از پشت بوتهها نشان داد و موشکور رفت. ریزمیزو به جوجهتیغی اخم کرد و گفت: «ما سیر بشویم و موشکور گرسنه بماند؟» آنوقت موشکور را صدا کرد و گفت: «بیخودی آنجا نرو، آخرین سیب را من برداشتم.»
موشکور برگشت و ریزمیزو گفت: «برویم کسی را پیدا کنیم تا این سیب را سه تکّه کند، یک تکّهاش را بدهم به تو.»
ریزمیزو دوباره سیب را قل داد، با جوجهتیغی و موشکور به دنبالش. رفتند و رفتند تا به یک کلاغ رسیدند. ریزمیزو به کلاغ گفت: «تو با نوکت میتوانی این سیب را چهار تکّه کنی؟»
جوجهتیغی پرسید: «چرا چهار تکّه؟ ما که فقط سه نفریم!»
ریزمیزو جواب نداد. کلاغ سیب را از وسط چهار قسمت کرد. ریزمیزو اوّل یک تکه داد به کلاغ، بعد یک تکّه به جوجهتیغی و یک تکّه به موشکور. تکّهی خودش را هم را تا لانهاش کشید.
شب شده بود. ریزمیزو تکّه سیبش را خورد و یک ذرّهاش را به مورچههای همسایه داد و دراز کشید که بخوابد. با خودش گفت: «نمیدانم چرا امشب اینقدر خوشحالم! انگار چند کار خیلی خوب کردم. ولی من که از صبح تا حالا، فقط سیبم را تقسیم کردم، همین.»
امّا ریزمیزو بقیهی ماجرای سیب قرمز کمی پلاسیده را نمیدانست. جوجهتیغی که تکّهاش را به لانه برد، با خانوادهی شلوغ گرسنهاش تقسیمش کرد. همه برای ریزمیزو دعا کردند و گفتند: «خدایا! دلش را پر از شادی کن!»
موشکور که تکّهاش را به لانه برد، نصفش را خورد و بقیهاش را برد برای همسایهی مریضش. با هم برای ریزمیزو دعا کردند و گفتند: «خدایا! از گرسنگی حفظش کن!»
کلاغ هم که تکّهاش را به نوک گرفت، پیش جوجههایش برگشت و آرامآرام، ریزریز، سیرشان کرد. آنوقت برای ریزمیزو دعا کرد و گفت: «خدایا! تا دلش بخواهد به او سیب بده!»
مورچههای همسایه هم یکییکی برای ریزمیزو آرزوهای خوبی کردند.
ریزمیزو این چیزها را نمیدانست. ولی اینقدر احساس خوبی داشت که بین دو خمیازه با خودش گفت: «فردا هستههای سیبم را میکارم تا کنار لانهام، درخت سیب داشته باشم. آنوقت میتوانم سیبهای زیادی هدیه بدهم. سیبهای قرمز تازه!»
«داستان كسانى كه مالشان را در راه خدا مىبخشند مثل داستان دانهاى است كه هفت خوشه میرویاند و در هر خوشهاى صد دانه و خدا براى هر كس بخواهد پاداشى چند برابر مىدهد و خدا بسیار عطا کننده و داناست.» (قرآن کریم، سوره بقره (٢)، آیه ٢٦١)
#قصه
🍎
🌿🍎
🍎🌿🍎
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
@childrin1کانال دُردونه(1).mp3
2.7M
#لالایی_صوتی
"گل زیره"
👆👆👆
⭐️
💜⭐️
⭐️💜⭐️
💜⭐️💜⭐️
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
به نیت سلامتی و تعجیل در فرج
و نابودی هر چه زودتر این ویروس منحوس
#سه_شنبه_های_مهدوی
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
💠 پوستر جدید و دیدنی سایت رهبرانقلاب بهمناسبت فرارسیدن ۲۲بهمن
#دهه_فجر
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
💠 #ایران: تولید کننده قایق رادارگریز با سرعت 851 کیلومتر
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
#مسابقه
نقاشی دهه فجر
ارسالی یکی از شرکت کنندگان مسابقه
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مسابقه
دکلمه دهه فجر
ارسالی از شرکت کنندگان مسابقه
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مسابقه
شعر و دکلمه دهه فجر
ارسالی شرکت کننده مسابقه
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
🔹۱۱۸۲ سال شد؟باورم نمی شود....
حلالم کن آقاجان......
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
📖 #رمان_جان_شیعه_جان_اهل_سنت
🖋 #قسمت_دهم
صبح جمعه پنجم آبان ماه سال 91 در خانه ما و اکثر خانههای بندر، با حال و هوای عید قربان، شور و نشاط دیگری بر پا بود. از نماز عید بازگشته و هر کسی مشغول کاری برای برگزاری جشنهای عید بود. عبدالله مقابل آینه روشویی ایستاده و محاسنش را اصلاح میکرد. من مردد در انتخاب رنگ چادر بندریام برای رفتن به خانه مادر بزرگ، بین چوب لباسیهای کمد همچنان میگشتم که قرار بود ابراهیم و محمد و همسرانشان برای نهار میهمان ما باشند تا بعدازظهر به اتفاق هم به خانه مادر بزرگ برویم.
مادر چند تراول پنجاه هزار تومانی میان صفحات قرآن قرار داد و رو به پدر خبر داد: «عبدالرحمن! همون قدری که گفتی برای بچهها لای قرآن گذاشتم.» پدر همچنانکه تکیه به پشتی، به اخبار جنایات تروریستها در سوریه توجه کرده و چشم از تلویزیون برنمیداشت، با تکان سر حرف مادر را تأیید کرد که مادر با نگاهی به ساعت دیواری اتاق، با نگرانی پدر را صدا زد: «عبدالرحمن! دیر شد! پس چرا حاج رسول گوسفند رو نیاورد؟ باید برسم تا ظهر برای بچهها غذا درست کنم.» پدر دستی به موهای کوتاهش کشید و گفت: «زنگ زده، تو راهه.» که پاسخ پدر با صدای زنگ همراه شد و خبر آمدن گوسفند قربانی را داد. پدر هنوز گوشش به اخبار بود و چارهای جز رفتن نداشت که از جا بلند شد و به حیاط رفت. عبدالله هم سیم ماشین اصلاح را به سرعت پیچید و به دنبال پدر روانه حیاط شد. از چند سال پیش که پدر و مادر مشرف به حج تمتع شده بودند، هر سال در عید قربان، قربانی کردن گوسفند، جزئی جدایی ناپذیر از رسومات این عید در خانه ما شده بود.
از آنجایی که به هیچ عنوان دل دیدن صحنه قربانی را نداشتم، حتی از پنجره هم نگاهی به حیاط نیانداختم. گوشت گوسفندِ قربانی شده، در حیاط تقسیم شد و عبدالله مشغول شستن حیاط بود که حاج رسول بهای گوسفند و دستمزدش را گرفت و رفت. با رفتن او، من و مادر برای بسته بندی گوشتهای نذری به حیاط رفتیم. امسال کار سختتر شده بود که بایستی با چادری که به سر داشتیم، گوشتها را بستهبندی میکردیم که مردی غریبه در طبقه بالای خانهمان حضور داشت. کله پاچه و دل و جگر و قلوه گوسفندِ قربانی، سهم خانواده خودمان برای نهار امروز بود که در چند سینی به یخچال منتقل شد.
سهم هر کدام از اقوام و همسایهها هم در بستهای قرار میگرفت و برچسب میخورد که در حیاط با صدای کوتاهی باز شد. همهی ما با دیدن آقای عادلی در چهارچوب در تعجب کردیم که تا آن لحظه خیال میکردیم در طبقه بالا حضور دارد. او هم از منظرهای که مقابلش بود، جا خورد و دستپاچه سلام و احوالپرسی کرد و عید را تبریک گفت و از آنجایی که احساس کرد مزاحم کار ماست، خواست به سرعت از کنارمان عبور کند که سؤال عبدالله او را سر جایش نگه داشت: «آقا مجید! ما فکر کردیم شما خونهاید، میخواستیم براتون گوشت بیاریم.» لبخندی زد و پاسخ داد: «یکی از همکارام دیشب براش مشکلی پیش اومده بود، مجبور شدم شیفت دیشب رو به جاش بمونم.» که مادر به آرامی خندید و گفت: «ما دیشب سرمون به کارای عید گرم بود، متوجه نشدیم شما نیومدید.» در جواب مادر تنها لبخندی زد و مادر با خوش زبانی ادامه داد: «پسرم! امروز نهار بچهها میان اینجا. شما هم که غریبه نیستید، تشریف بیارید!»
#ادامه_دارد...
#نویسنده_فاطمه_ولی_نژاد
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
💠 #عکس_نوشت
🔘ما در ره عشق نقض پیمان نکنیم...
#دهه_فجر #انقلاب_فاطمی
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
باسلام
تاریخ خواهد نوشت...
پس : اگر جایی نقد شد به مخاطب خود بگوئید، با انصاف و وجدان قضاوت کنید
🖍🖋🖌🖍🖋🖌🖍🖋🖌🖍🖋🖌🖍
خاندان پهلوی 55 سال حکومت کردند، در سال 57 جمعیت ایران 36 میلیون نفر بود وروزی 6 میلیون بشکه نفت صادرمی کردند
#تاریخ_خواهد_نوشت.....
زمانی که یک کارمند ایرانی ماهیانه پنج هزار تومان حقوق میگرفت 60 هزار مستشار امریکایی در ارتش ایران علاوه بر حقوق ماهیانه، ماهی پنجاه هزار تومان بعنوان حق توحش *( زندگی در میان انسانهای وحشی)* میگرفت ودیگر فسادهایی از خاندان پهلوی که قابل گفتن نیست.
#تاریخ_خواهد_نوشت.....
بزرگترین سازمان جاسوسی وشکنجه ساواک توسط امریکایها تشکیل و توسط اسرائیلیها به بدترین شکنجه گاه ها تبدیل شد .
#تاریخ_خواهد_نوشت.....
در 50 سال حکومت پهلوی پدرانشون با چراغ فانوس، گردسوز، ولمپا زندگی می کردند ولی زمان فرزندانشان هیچ روستایی بدون برق نیست و اگر بهینه مصرف کنیم توان صادرات هم خواهیم داشت.
#تاریخ_خواهد_نوشت.....
پدرانشون توسط دکترهای هندی و بنگلادشی کم سواد معالجه میشدند ولی فرزندانشان توسط بهترین پزشکان متخصص ایرانی در مجهزترین بیمارستانها معالجه میشوند و جز بهترین کشورها در زمینه پزشکی هستند ویکی از درآمدهای ما توریست پزشکی است.
#تاریخ_خواهد_نوشت.....
پدرانشان از آبهای چشمه های دور دست ، رودخانه ها و حوض ها برای آشامیدن استفاده می کردند ولی فرزندانشان از آبهای لوله کشی و استخرهای شنا و حمام های گرم و بهداشتی استفاده میکنند .
#تاریخ_خواهد_نوشت.....
پدرانشون بین دو شهر را با جاده های خاکی یا آسفالته دو طرفه در چندین ساعت طی می کردند ولی فرزندانشان در بزرگراهها و اتوبانها و جاده های اسفالت در کمترین زمان حرکت می کنند؛
پدرانشان فاصله بین مشهد وتهران را با قطارهای صندلی چوبی در سی ساعت طی میکردند ولی فرزندانشان با قطارهای vip با کمتر از ده ساعت طی می کنند.
#تاریخ_خواهد_نوشت.....
امتی که روی نفت و گاز زندگی می کردبا چراغ ها و بخاریهای نفتی، ساعتها در صف نفت بایستد تا چند گالن نفت بگیرند ولی فرزندانشان با خانه های گاز کشی شده زندگی می کنند .
#تاریخ_خواهد_نوشت.....
که کشور وابسته و در اختیار امریکا ابتدایی ترین سلاحش توسط امریکا و اسرائیل تامین میشد ولی فرزندانشان امروز بهترین سلاح ها و پیشرفته ترین سلاح ها، از موشک، پهباد، ناو، تانک و...... را ساختند و جزو پنج کشور اول جهان شدند.
#تاریخ_خواهد_نوشت.....
زمانی که پدرانشان یک حیوان چارپا برای جابجایی نداشتند، فرزندانشان از خودروهای آن چنانی استفاده می کنند؛ زمانی که در یک خانواده بزرگ چند ده خانواری یک خودرو نبود امروز در یک خانواده چندین ماشین وجود دارد .
#تاریخ_خواهد_نوشت.....
در زمانی که سفارتخانه های انگلیس و امریکا برای ایران شاه تعیین می کردند وسفارتخانه(جاسوسخانه) امریکا در زمان شاه با1800کارمند ایران را اداره می کردند، ولی امروز کاندیداهای ریاست جمهوری آمریکا در یک مناظره امریکایی 65 بار نام ایران را می برند تا بتوانند در انتخابات پیروز شوند .
## انشاالله با همت بیشتر جوانان و مدیریت کارآمد تر مسولین فسادهای مالی موجود کمتر شده و سایر عقب ماندگی ها برطرف شده و فردایی بهتر در انتظار ایران اسلامی خواهد بود.
###اما خوشا آن روز که با ظهور منجی عالم بشریت سراسر جهان از لوث وجود فاسدان و ظالمان پاک و تابنده تر گردد. 🤲🏻
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃