📌 ماجرای نماز اول وقت عبدالحسین
🔹️ شهید عبدالحسین یوسفیان صدای اذان را که میشنید، دست از کار میکشید، وضو میگرفت و با اخلاص در درگاه خدایش نماز میخواند.
◇ نمازخواندنش دیدنی بود تا به حال کسی را با این حال و خلوص ندیده بودم.
◇ یک روز مأموریتی داشتیم که به لشکر رفته بودیم، کارهایمان که تمام شد، سوار ماشین شدیم که برگردیم.
◇ صدای اذان را میشنیدیم که عبدالحسین گفت: پیاده شویم تا نمازهایمان را اول وقت بخوانیم و برویم.
◇ یکی از دوستان گفت: تا گردان راه زیادی نیست، در گردان نمازمان را میخوانیم.
◇ در طول مسیر، عبدالحسین دائماً میگفت: اگر در زمانِ نماز اول وقت تأخیر بیفتد، در تمام کارها تأخیر میفتد، یکدفعه برای ماشین اتفاقی افتاد و بدلیل آن مشکل، توقّف کردیم.
◇ عبدالحسین خندهای کرد و گفت: اینهم عاقبت تأخیر در نماز.
🔹️ عبدالحسین در سوریه فرمانده نیروهای مردمی عراق بود و با چند تن از دوستانش از شهرهای آزاد شده، مراقبت می کردند.
◇ ایشان ۴۵ روز در منطقه حضور داشت. در ادامه حضورش، عده ای از همرزمانشان در محاصره دشمن قرار می گیرند. که برای نجات دوستان می رود و تیر به قلب، دست، پهلو، پای چپ و چشمش اصابت می کند و به شهادت می رسد.
◇ شهید عبدالحسین یوسفیان در ۲۹ آبان سال ۱۳۹۴ مصادف با شهادت امام حسن عسگری (ع) آسمانی شد.
#شهید_عبدالحسین_یوسفیان
#نماز_اول_وقت
🔹️ صبحانه ای با شهدا