در زمان خلافتش بود
که زره اش گم شد!
بعد از مدتی، زره
در دست یک مرد مسیحی پیدا شد.
امیرالمومنین او را به محضر قاضی برد؛
و فرمود: این زره مال من است
نه آن را فروخته ام،
نه آن را بخشیده ام، و اکنون
آن را در دست این مرد پیدا کردهام.
قاضی به مسیحی گفت:
خلیفه ادعای خود را اظهار کرد
تو حرفی برای گفتن داری؟!
مسیحی گفت زره مال من است،
ممکن است خلیفه اشتباه کرده باشد
قاضی به امیرالمومنین گفت:
تو مدعی هستی و این شخص منکر است
آقای امیرالمومنین باید شاهد بیاوری!
امیرالمومنین خندید و فرمود:
حق با قاضیست؛
باید شاهد بیاورم
اما شاهدی ندارم.
قاضی به نفع مسیحی حکم داد.
مسیحی خودش بهتر میدانست زره
برای چه کسی است.
وجدانش تکان خورد و گفت:
این طرز حکومت داری
از نوع رفتار انسانِ عادی نیست
از نوع حکومت انبیاست
اقرار کرد و طولی نکشید
که دیدند #مسلمان شده است،
و همراه علیﷺ در نهروان شمشیر میزند...
#امیرالمسلمینعلیعلیهالسلام
| بحارالانوار،ج۹ص۵۹۸
#اشکستان
@ashkestan_ir2