eitaa logo
اختران علم و عمل
10.7هزار دنبال‌کننده
832 عکس
258 ویدیو
1 فایل
کانال مذهبی وسیاسی کپی آزاد و بلا مانع است. ایدی حقیر👇👇 @darmahzareolama کانال تبلیغات👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1707606947C7df93ecd6d
مشاهده در ایتا
دانلود
حضرت آیة الله مصباح یزدی می فرمایند: یکی از دوستان می گفت خانواده ما باردار بود. نزدیک ماه رمضان بود و من میخواستم به مسافرت بروم برای خداحافظی و التماس دعا خدمت آیة الله آقای بهجت رفتم ایشان برای من دعا کردند و فرمودند: در این ماه خدا پسری به شما عطا خواهد کرد اسمش را بگذارید محمدحسن. بنده به ایشان چیزی نگفتم و ایشان هیچ اطلاعی نداشتند که خانواده ما حامله وطبعاً راهی نبود برای این که بدانند فرزند پسر است یا دختر وکی متولد میشود. بچه ما شب نیمه رمضان که تولد امام حسن بود متولد شد و ایشان جلوتر اسمش را گذاشتند و فرمودند: اسمش را بگذاریدمحمد حسن. منبع:فریادگر توحید ص۷۰ https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea
همسر مکرمه آیت الله شیخ محمد کوهستانی نقل می کند: برخی از شبها مرحوم اقا در رختخواب هم مناجات می کرد و مشغول ذكر بود، هرگاه احساس می کرد که یکی از اعضای خانواده بیدار است و متوجه تضرع او می شود ذکر را قطع می کرد. منبع:بر قله پارسایی ص۱۰۳ https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea
آیت الله ملافتح علی سلطان ابادی، مفسر بی بدیل، عالم ربانی و، مجمع تقوی و ورع ، صاحب کرامات باهره است . فرمودند: مرحوم شیخ عبدالکریم حائری نقل کرد که: در مجلس میرزا محمد تقی شیرازی بودیم و آقای شیخ فضل الله نوری هم حضور داشت. شیخ ژولیده ای_ که همان آخوند ملا فتحعلی سلطان آبادی بود _ وارد شد. میرزا خیلی او را تحویل گرفت و ما اصلا اعتنایی به او نکردیم. مسئله ای مطرح شد آخوند گفت: این مسئله این طور نیست که شماتصور می کنید! مطلب صحیح ،این است. میرزا (مطلب او را )نوشت و برای او خواند، سپس پرسید : مطلب، همین طور است؟ او پاسخ داد : آری. بعد( آخوند به من اشاره کرد و )پرسید:این کیست؟ میرزا، (بنده را )معرفی نمودند. آخوند گفت: عبدالکریمی هست که در قم، علم ریاست بلندمی کند و مؤسس حوزه ی علمیه می شود. نکند همین باشد؟! (بعدها آیت الله عبدالکریم حائری موسس حوزه علمیه قم شد)سپس با اشاره به شیخ فضل الله پرسید :این کیست؟ میرزا، شیخ فضل الله(نوری) را معرفی کرد. آخوند گفت: شیخ فضل الله را در تهران به دار می زنند. نکند همین باشد؟! آقا شیخ عبدالکریم گفت: با همه ی این حرف ها، آخوند برای من اهمیتی پیدا نکرد (تا این که )بعد دیدم موقع رفتن ،میرزا، کفش او را پیش پایش جفت کرد! منبع:زمزم عرفان (مصاحبه های آیت الله ری شهری با آیت الله بهجت) ص۱۵۷،۱۵۹ https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea
انسان باید در همه چیز همتش بالا باشد. به تقوای کم، قناعت نکن. به ایمان کم، قناعت نکن.به یقین کم، قناعت نکن. برو بالا و در عالم پرواز کن. چرا در کلاس اول مانده ایم. همان طور که بچه ها در این فکر هستند که از کلاس اول به کلاس دوم و از کلاس دوم به کلاس سوم... بعد هم به دانشگاه بروند؛ ما هم باید در ایمان و تقوا همین طور باشیم شبانه روز باید اضافه شویم. ما خیلی جا داریم و میتوانیم برویم بالا. خیلی میتوانیم پرواز کنیم. ولی در این کلاس اول مانده ایم ترس از این است که بمیریم و در همین کلاس باشیم. منبع:طریق دوست ص۸۶ https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea
مرحوم استاد ما،حاج شیخ اکبر برهان، پسری داشت به نام علی اصغر. این پسر فوت کرد. آقای برهان خیلی برای این بچه ناراحت بود. یک شب خواب دید. این بچه بزرگ شده و نااهل شده همه ی مردم هم می گویند،این هم پسر آقا!ابروی ایشان را برده بود. از خواب بلند می شود و متوجه می شود خواب دیده است. خوشحال می شود که اگر این پسر می ماند، یک بچه ی لاتی میشد که آبروی او را می برد.و صلاح در این بوده که بمیرد. از آن به بعد، دیگر ناراحت نبودند. منبع:طریق دوست ص۱۶ https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea
زمانی که حضرت آیة الله العظمی حاج آقا حسین قمی (۱۳۶۶ - ۱۲۸۲ قمری) در مشهد مقدس اقامت داشت به مناسبت سوگواری حضرت امام حسین در مکانی واقع در بالا خیابان، منبر می رفتند. شب، هنگامی که ایشان بالای منبر مشغول سخنرانی بودند، صدای عربده ای از بیرون مجلس شنیده شد. ایشان از مردم پرسیدند که چه خبر است؟ گفتند: رئیس شهربانی مست شده ، می کشد!! آقا با ناراحتی میفرماید: «به جدم قسم از منبر پایین نمی آیم تا خداجزای او را بدهد)) لحظه ای بعد به آقا خبر دادند که رئیس شهربانی، با، نقش بر زمین شده و به درک واصل گردیده است . منبع:حاج آقا حسین قمی قامت قیام ص۱۶۳ https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea
🔆یکی از علمای تهران، درباره حضرت آیت الله سیداحمدخوانساری می کرد که در اواخر عمر ایشان که دچار بودند به عیادتشان رفتم. 🔆 ایشان به من فرمود :در یکی از روزها شخص ناشناسی پیش من آمد و گفت: من هستم. 🔆 گفتم: برای روح آمده‌ای؟ 🔆 گفت :نه. برای عیادت آمده ام و اگر مشکلی داری بگو تا کنم. 🔆 گفتم :قسمتی از پایم می کند. آن شخص دستش را بر پایم کشید و درد برطرف شد. 🔆 موقع گفت: قبض روح می آیم. 🔆 10روزبعدایت الله خوانساری از رحلت فرمود. وفات:۳۰دی ۱۳۶۳شمسی مرقد:حرم حضرت فاطمه معصومه https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea
یکی از کسانی که زیر سایه ی عرش الهی اند، نماز خوانهای خوب هستند. آنهایی که نماز خوب میخوانند؛ تقلید صحیح ،حمد درست با حضور قلب. از نماز لذت ببرید،کیف کنید، همان طور که گرسنه از غذا لذت می برد. طریق دوست ص۵۶ https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea
در زمان شیخ مفید شخصی از روستایی به خدمت ایشان رسید و سؤال کرد: زنی حامله فوت کرده و بچه اش زنده است آیا باید شکم زن را شکافت و طفل را بیرون آورد، یا اینکه به همان حالت او را دفن کنیم؟ شیخ فرمود: زن را با همان حمل دفن کنید. آن مرد برگشت، ولی متوجه شد که سواری از پشت سر می تازد و می آید. وقتی نزدیک او رسید گفت: «ای مرد!شیخ فرمود: شکم زن را بشکافید و طفل را بیرون آورید، بعد او را دفن کنید. مرد روستایی همین کار را کرد. پس از مدتی ماجرای آن سوار را برای شیخ مفید نقل کردند. ایشان فرمود: من کسی را نفرستاده بودم معلوم است که آن شخص حضرت صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف بوده اند. حال که ما در احکام شرعی اشتباه می کنیم همان بهتر که دیگر فتوا ندهیم! لذا در خانه خود را بست و بیرون نیامد. اما از ناحیه مقدسة حضرت صاحب الامر توقیعی برای شیخ صادر شد. مضمون توقیع این بود که بر شما فتوا دادن است؛ و بر ماست که نگذاریم شما در خطا واقع شوید. با صدوراین توقیع، شیخ مفید بار دیگر به مسند فتوا نشست. منبع:برکات حضرت ولی عصر ص۱۷۲ج https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea
حضرت آیت الله امامی کاشانی در جلسه سوم مجلس ختمی که در مسجد اعظم قم، از طرف اساتید حوزه علمیه قم برگزار شده بود، در سخنرانی خود فرمودند: یکی از افرادی که مورد وثوق است و گاهی اخباری را در دسترسم قرار می دهد، گفت: به منظور شرکت در تشییع جنازه حضرت آیت الله العظمی گلپایگانی از تهران به قم رفتم و به مسجد امام حسن مجتبی رسیدم. در آنجا به دو نفر از اصحاب حضرت حجت (ارواحنا فداه)برخورد کردم. آنها به من گفتند: امام زمان در مسجد امام حسن عسکری تشریف دارند، برو آقا را ملاقات کن.با عجله خودم را به مسجد امام حسن عسکری رساندم و وارد مسجد شدم. در آن هنگام اذان ظهر را گفته بودند. من متوجه شدم که حضرت با سی نفر از اصحاب، مشغول نماز هستند اقتدا کردم و بعد از نماز حضرت فرمودند: «ما از همین جا تشییع می کنیم)) و از مسجد خارج شدیم و دنبال جمعیت با آقا رفتیم تا به صحن رسیدیم. منبع:عنایات حضرت مهدی به علما و طلاب ص۳۶۴ https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea
آیت الله آقا نورالدین عراقی شخصیتی است که امام زمان را ملاقات کرده بود و حضرت به ایشان فرموده بودند:(تو اویس زمانی) اویس قرنی از اصحاب درجه اول آقا امیرالمومنین بود. 1️⃣برای مرحوم (آیة الله) آقا نورالدین عراقی خبر آوردند که حاج آقا صابر فوت شده، به زیارت کربلا رفته و در همان کربلا فوت شده است. ((حاج آقا صابر از معمرین و خودش هم پیش نماز و اهل منبر بود و خیلی آدم معتبری بود )) وقتی خبر فوت حاج آقا صابر را به آقا نورالدین رساندند، ایشان سرش را روی کرسی که بود گذاشت، قدری طول کشید و بعد سرش رابلند کرد و گفت: «نه،دروغ است)). گفتند: از کجا میگویید؟ فرمود: «چون وقتی مؤمنی از دنیا می رود هاتفی در میان آسمان و زمین ندا میکند که فلان مؤمن فوت شد و من هر چه گوش دادم، نشنیدم،دروغ است)). بعد هم همین طور شد، دروغ بود . (و بعدها وی در قم فوت شد). منبع:شرح احوالات حضرت آیت الله العظمی اراکی ص۲۸۲ https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea
در کتاب قصص العلماء می گوید: عبادت این بزرگوار بنحوی بود که از نصف شب تا بصبح به گریه و زاری و تضرع اشتغال داشته و در صحن کتابخانه اش مانند دیوانگان می گردید و دعا و مناجات می خواند و برسرو سینه اش می زد تا صبح . منبع:اسلام مجسم ج۱ص۵۴ https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea