شغل و اموال امام حسین علیه السلام (قسمت اول):
یکی از مواردی که منابع تاریخی به آن اشاره کرده است .وجود اراضی و زمین های زراعی بوده که در زمان حیات امام حسین (ع) متعلق به آن حضرت بوده است و بعد از ایشان به فرزندانش منتقل گردید. اولین آنها زمین های زراعی متعدد از جمله در منطقه ینبع بوده که از امیرالمومنین (ع) به حسنین (ع) به ارث گذاشته شد( معجم البلدان ج ۵ص۴۵۰) سمهودی از جایی به نام قراقر در اطراف مدینه نام برده است که املاک فرزندان امام حسین (ع) بوده است ( همان ج۴ص۳۱۸) و نیز در عَمق وادی که آب در وادی فرع می ریخت و موسوم به عمقین است، در اختیار فرزندان امام حسین (ع) بوده است. ( همان ج ۴ص۱۵۶).
@ashoora_61
11.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مداحی پیغام کربلا به نجف برد جبرئیل ....با صدای محمود کریمی
شاعر شعر پیغام کربلا به نجف برد جبرئیل کیست؟
نامدار صداقت، پژوهشگر اشعار آیینی در گفتوگو با عقیق، درباره شاعر این شعر می گوید:
اول: معرفی متن و منبع شعر
این شعر را می توانید در کتابی خطی که به شماره شناسایی 594331 در کتابخانه ملی نگهداری می شود مطالعه فرمایید . در این نسخه خطی اشعاری از 5 شاعر اهل بیت علیهم السلام به شرح ذیل اشعاری نقل شده است :
• دیوان آقا محمد شیخا ( مقبل اصفهانی )
• ترکیب بند محتشم کاشانی
• هفت بند ملا حسن کاشی
• شعری از سلیمی
• یک غزل از شاعری ناشناخته با تخلص "مضمون "
متن شعر
ای اشک پیش از این هنری داشتی چه شد؟
ای مردمک تو چشم تری داشتی چه شد ؟
ای ناله رسا اثری داشتی چه شد ؟
ای آه غم فزا اثری داشتی چه شد ؟
زنهار کن به روضه شیر خدا گذر
برگو که پاره جگری داشتی چه شد ؟
یعقوب وار دیده مردم سفید شد
یا مرتضی علی پسری داشتی په شد ؟
مضمون غلام توست شها چشم را مپوش
بر رویش از کرم نظری داشتی چه شد ؟
شاعر این شعر کیست؟
عموم تذکره نویسانی که به تخلص "مضمون" اشاره کرده اند متفق القول هستند که نام او" میر محمد هاشم عظیم آبادی" است. صاحب "الذریعه "درباره او نوشته است: " دیوان مضمون عظیم آبادی او شعره و اسمه المیرهاشم " در عین حال مشخص شد که این شاعر دو تخلص "مضمون " و " مشربی " دارد. در تذکره " صحف ابراهیم " از او به عنوان "مشربی عظیم آبادی " یاد شده اما در همین منبع می خوانیم " گاهی مضمون " تخلص می کرد. تذکره نویسان ، "میرهاشم "را از ساکنان "عظیم آباد هند "برشمرده اند . در تذکره "نگارستان سخن " آمده است : " مضمون میرهاشم ساکن عظیم آباد است و میر معز موسوی خان او را اوستاد و سراپا مضمون بوده و همه تن مو.ون " تذکره "روز روشن"، او را از شاگردان"میر معز موسوی"و نزدیکان "میر عبدالجلیل علامه بلگرامی"برشمرده است و با توجه به سال وفات مرحوم "علامه بلگرامی" می توان گفت "میر هاشم عظیم آبادی" یا همان" مضمون "متعلق به قرن 12 هجری است.
حدود 350 سال قبل شاعری دلسوخته برای امیر المومنین از مرثیه فرزند دلبند آن جناب سخن می گوید و با سوز و آه و اشک حیدر کرار را به مجلس عزای سیدالشهدا در شعر خود دعوت می کند. این شعر میان شیعیان هند و کشمیر دهان به دهان نقل می شود تا ادب شناسی خوش ذوق در کشمیر آن را میان اشعار مرثیه و منقبت سرایان برجسته ای نظیر محتشم و مقبل و ملا حسن کاشی و سلیمی کتابت کند . دست قضا کتاب را از دیار کشمیر به ایران مِی آورد و کتابخانه ملی مقصد نهایی این کتاب است. در این بین مصرعی از این شعر سینه به سینه نقل می شود تا سرانجام در شعر شاعری مخلص تضمین شود و از حنجره ذاکری با اخلاص بر قلب ها بنشیند و از چشم ها جاری گردد. و من هنوز در این اندیشه ام که رزق امسال سفره محرم را سیصد و پنجاه سال قبل تدارک دیده بودند.
@ashoora_61
امامت نزد امامیه دارای ویژگی های اختصاصی نبوت نیست و امام نمی تواند موسس دین یا طرف وحی الهی قرار بگیرد؛ اما همانند نبوت یک مذهب الهی به شمار می آید که وظایف تفسیر قرآن کریم ، بیان احکام موضوعات جدیدی که درعصر زمان رسول خدا(ص) وجود نداشت است،دفاع از حریم عقائد، پاسخ به شبهات و پرسشهای موافقان و مخالفان( مراه العقول ج۲۵ص۱۳۳) مراقبت دین از هرگونه تحریف دراصول و فروع بر عهده اوست( منشور جاوید ج۸ص۱۱۰) امامیه بر این عقیده هستند که زمین هیچ گاه از حجت خدا خالی نمی شود ودر غیر این صورت، زمین اهلش را می بلعد و نابود می گرداند( الکافی باب ۱۰۰حدیث ۱) و همچنین دو امام دریک زمان نمی توانند بر امت امامت کنند ، مگر اینکه یکی از آنها ساکت و مطیع دیگری باشدو در برخی روایات لزوم امام با عبارات شدید تری وارد شده است ، به گونه ای که اگر در روی زمین تنها دو نفر سکونت داشته باشند، حتما یکی از آن دو حجت و امام است( الامامه و التبصره باب ۲حدیث ۹) بی تردید نزد امامیه و شعیان ، امام خصوصیات و ویژگی های ممتازی داردکه با رجوع به منابع روایی می توان این شروط و ویژگی ها را در چندین مورد به طور خلاصه بیان کرد:
الف: قریشی بودن( بحار ج ۲۵ص۱۰) ب: افضل مردم در صفات و کمال( الکافی ج۱ص۲۰۱) پ: موید به روح القدس( بحار ج۲۵ص۱۱۶) ت: اثر مهر در میان کتف ( الارشاد ج۲ص۳۹۰) ث: ختنه بودن در هنگام ولادت( بحار ج۲۵ص۱۱۶) ح: سایه نداشتن و دیدن پشت سر، همان گونه که جلویش را ملاحظه می نماید( همان ) خ: هنگام تولد، شهادتین بگوید و محدث باشد( همان) ج: بول و غائط از او دیده نشود(همان) چ: دانستن تمامی زبان ها(همان)د: خوش بو بودن بدنش(همان)ذ: دعایش مستجاب باشد(همان) ر: بزرگترین فرزند پدرش باشد ز: دارای سکینه و وقار باشد ژ: هر آنچه از قرآن از او بپرسند ، جواب دهد س: بر بازوی راستش نوشته گردیده ((و تمت کلمه ربک صدقا و عدلا لامبدل لکلماته و هو السمیع العلیم)) ش: عدم احتلام در خواب ص: صدای نیکو ض: پاک زیستن و پاک دامنی( همان حدیث ۲۸- ۳۰)از جمله این موارد می باشد، هرچند ورود نقل هایی غالیانه در منابع روایی امامیه جای انکار و تردید نیست، وجود روایاتی چون((نزلونا عن الربویته قولوا فینا ماشئتم))( کشف الغمه ج۲ص۴۳۲)ما را از مرتبه ربوبیت و خدایی پایین بیاورید و هر چه می خواهید ، در باره ما بگویید، یا عبارت قولوا فینا ماشئتم و اجعلونا مخلوقین درباره ما هرچه می خواهید بگویید، اما مارا مخلوق بدانید، راه را برای گسترش غلو و فرازمینی بودن جایگاه زیست امام در نگاه امامیه فراهم نموده است، اما از سوی دیگر انتصاب علم غیب به امام ، قدرت فوق بشری و انتصاب خلق و رزق به ائمه( رجال کشی شماره ۱۰۲۶ص۳۹)از جمله اقدامات عالمان امامیه در سده سوم هجری برای زدودن این نوع تفکرات از اندیشه های کلامی امامیه به شمار می آید، با وجود اشکال ها و ایرادهای وارد شده به برخی از این شرط ها و ویژگی ها ، تنها دو شرط میان امامیه جزو مسلمات و حتمیات شرایط امام دانسته شده است که عبارتند از : عصمت و نص ، به گونه ای که شهرستانی آورده است که شیعه بر قول به وجوب تعیین وآمدن نص و ثابت بودن عصمت برای انبیاء و ائمه از کبائر و صغائر اجماع دارند( الملل و النحل ص۱۱۸)و در میان متون روایی نیز با روایاتی مواجه می شویم که بر این نکته تصریح دارند که امام بعدی باید از سوی امام قبلی خود تعیین و انتخاب گردد( قرب الاسناد ص۳۷۷)دیدگاه عصمت و نص لزوم این دو نزد شیخ مفید به خوبی خود را نمایان ساخته است ، آنجا که درتعریف امامیه می گوید: امامیه به کسانی گفته می شود که به وجوب امامت ،عصمت و وجوب نص معتقد باشند( دائره المعارف بزرگ اسلامی ج۱۰ص۱۴۰) در میان فرقه های امامیه ، زیدیه در موضوع امامت به اهل سنت شباهت بیشتری دارند و امامت را یک ضرورت اجتماعی و سیاسی برای امت می دانند تا یک ضرورت دینی و منظومه کلامی ، بنابر این دیدگاه نص نزد زیدیه کم رنگ تر بوده و مشروعیت امام از اجماع امت سرچشمه می گیرد، بر خلاف اسماعیلیه که امامت را منصب الهی می داند و در امر امامت معتقد به نص الهی هستند و آن را برترین ارکان دین به شمار می آورند که جمال هستی بدون وجود امام لحظه ای دوام نمی یابد ، نزد اسماعیلیه امام حجت خدا و ختم قرآن و تاویل آن است که با علمی الهامی از باطن شریعت و حقائق قرآن خبر می دهد ( همان)با بیان آنچه گذشت ، به خوبی روشن گردیده که امامیه با قرار دادن این شروط از سوی امامان خود، در صدد پی ریزی این تفکر در جامعه اسلامی بودند که امامت منصبی الهی است که تنها باید از جانب پروردگار تایید و تعیین شود و رسول خدا (ص)نیز در مصداق آن هیچ گونه دخالتی نداشته است و تنها پیام رسان و مبلغ اراده پروردگار بوده است.
@ashoora_61
969.1K
فرهنگ عاشورایی .... قسمت شانزدهم : پامنبری و پامنبرخوانی.
@ashoora_61
شغل و اموال امام حسین علیه السلام ( قسمت دوم):
امام حسین (ع) زمین های متعدد داشت؛ از جمله نخلستانی که غلام ایشان صافی در آن کار می کرد و امام برای سرکشی گاه به آنجا می رفت( مستدرک الوسائل ج۷ص۱۹۲) بغیبغات یکی از زمین های امام در حجاز، سالانه هشت هزار دینار درآمد داشت که آن را به عنوان هدیه عروسی به خواهرزاده اش ام کلثوم دختر عبدالله بن جعفر داد( مناقب ابن شهرآشوب ج۴ص۳۹) و به گزارش ابن سعد،عایدی این مزرعه را به عبدالله بن جعفر بخشید تا قرض های خود را بپردازد. معاویه قصد داشت این زمین را یک میلیون درهم از عبدالله بخرد که امام با آن موافقت نکردند( الطبقات الکبری ج۵ص۴۱۳) گفته شده است امام سجاد( ع) برای ادای قرض پدر، چشمه ذی خشب را که متعلق به امام حسین ( ع) بود،بیش از هفتاد هزار دینار به ولید فروختند( بحار الانوار ج ۴۶ص۵۲) منازعه سخت ولید بن عتبه، در دوران حکمرانی در مدینه با امام حسین ( ع) بر سر ملکی از امام در ذوالمروه نشان می دهد که این ملک از نظر بهره اقتصادی قابل ملاحظه بوده است .( السیره النبویه ج۱ص۱۳۵)
@ashoora_61
در نقل های گذشته بیان شد که امام حسین (ع) وصایای امامت را به ام سلمه تحویل دادند تا ایشان این وصایا را به امام سجاد (ع)تسلیم نماید ، اما در دو نقل دیگری که شیخ کلینی آنها را در کتاب شریف کافی ضبط نموده است ، این وصایا به فاطمه دختر امام حسین (ع) تحویل داده شده تا آنها را بعدا به امام سجاد (ع)تحویل دهد( الکافی کتاب الحجه باب الارشاد و النص علی علی بن الحسین حدیث ۱ و۲) اما وصایا به کدام یک از این دو شخصیت به رسم امانت داده شده است ؟ برای واکاوی این واقعه می توان از دو جهت آن را مورد بررسی قرار داد ، از جهت سندی و از جهت دلالی ؛ از جهت سند این نقل ها، هر دو نقل فاطمه دختر امام حسین(ع) ضعیف می باشند( مراه العقول ج۳ص۳۲۰) و نقل ابوبکر حضرمی نیز از امام صادق(ع) نیز حسن است( همان ص۳۲۱) و در حقیقت از جهت سندی هیچ کدام از نقل ها یک نقل سالم و بی عیب نیست ، هر چند نقل ام سلمه بیشتر در منابع شیعه و سنی منعکس شده است و علما و محدثان به آن پرداخته اند ، و از جهت دلالت نیز این احتمال وجود دارد که برخی از این وصایا در مدینه به ام سلمه تحویل داده شده است و برخی دیگر درکربلا و پیش از شهادت امام حسین(ع) به فاطمه تسلیم شده است ، اما حقیقت این وصایا چه چیزی بوده است؟ در هاله ای از ابهام قرار دارد .
@ashoora_61
محقق ارجمند مرحوم آقای صالحی نجف آبادی در کتاب شهید جاوید در ذیل حدیث ام سلمه ، دو ایراد بر آن مطرح کرده اند که بعد از بیان این دو اشکال به بررسی آنها می پردازیم:
اشکال اول: اگر مراد از روایت این باشد که امام از همان مکه به قصد کربلا حرکت کرده است ، این احتمال با گفتار و کردار امام مخالفت دارد ، چرا که اگر امام از مکه قصد داشتند به قربانگاه خود در کربلا برود، چرا مسلم بن عقیل(ع) را به کوفه فرستاد ؟ چرا به اتکای نامه مسلم حرکت کرد ؟ مسلم که آمادگی کوفه را گزارش داده بود نه کربلا را ، چرا به عبدالله بن زبیر فرمود: من قصد رفتن به کوفه را دارم؟ چرا ابن عباس به امام گفت: به کوفه نرو ؟ هر گفتگو و اقدامی که امام کرده برای کوفه بوده نه کربلا و نیز اگر امام قصد داشت به کربلا برود، چرا بعد از دگرگونی اوضاع کوفه آن حضرت در حضور حر بن یزید و اصحابش فرمود : من برمی گردم، و چرا بعد از آنکه از جلب موافقت حر و اصحابش مایوس شد، کاروان خود را به طرف حجاز به حرکت در آورد تا به مدینه برگردد؟ ( شهید جاوید ص۴۱۲-۴۱۳ باتلخیص)
جواب:
در کنکاش های تاریخی، یک سوال مهم پیش روی ماست و آن اینکه در تحلیل یک واقعه ، نقش امام معصوم چگونه قابل واکاوی است؟ به این بیان که آیا امام معصوم را باید به عنوان یک انسان که با رویدادهای تلخ و ناکامی ها و حتی فتح ها و شادی ها مواجه شده است در بستر تاریخی تحلیل نمود ؟یا اینکه امام را به عنوان یک انسان متعالی که به منبع لایزال الهی اتصال دارد، باید در تحلیل های خود لحاظ نماییم؟ به نظر می رسد نقش امام معصوم فارغ از این دو جهت نیست ، امام هرگونه حرکتی را که بخواهد در بستر اجتماعی رقم بزند با لحاظ تمام جوانب عقلی - اجتماعی آن، مورد واکاوی قرار می دهد و تصمیمی را میگیرد که اگر همین واقعه را به گروه از عقلا عرضه کنند، همین تصمیم را اتخاذ می نمایند ، فرستادن فرستاده به کوفه و رصد میزان ارادت مردم کوفه و حرکت به سوی کوفه یا اقبال عمومی مردم و حتی در خواست بازگشت به مکه یا مدینه بعد از ملاقات با سپاه حر ، همگی تصمیمی است که هر انسان عاقلی در مواجه با این رویدادها آن را اتخاذ می کند، آیا اگر امام حسین(ع) به اقبال عمومی مردم کوفه توجه نمی کرد و نامه های آنها را بی جواب می گذاشت و در مکه ترور می شد ، این سوال وجه عقلی پیدا نمی کرد که چرا با اقبال عمومی مردم کوفه در مکه باقی مانده است و خون خود را در حرم ، مکان امن الهی ریخته است؟و یا اگر در مواجه با سپاه حر،امام پیشنهاد بازگشت را مطرح نمی نمود ، این اشکال به حرکت امام حسین(ع) وارد نبود که چرا برای حفظ جان خود ، پیشنهاد بازگشت را مطرح نکرده است؟ بنابراین هر تصمیم امام در موقعیت و شرایط خود درست و منطقی بوده است، هرچند که این تصمیم ها منافاتی با این امر ندارد که امام حسین(ع) با اتصال به منبع علم الهی و همچنین علمی که از رسول خدا(ص) توسط امیرالمومنین (ع) به آنها رسیده بود از فرجام خود آگاه بوده باشد؛ وی می دانست در کربلا به شهادت خواهد رسید ، بنابر این پرسش های محقق ارجمند ناظر بر وجوه عقلانی حرکت امام حسین(ع)بوده که از سوی امام این وجود رعایت شده است ؛ مگر اینکه جناب صالحی نجف آبادی درمسئله علم امام دارای دیدگاه خاصی باشند که دراین صورت پاسخ به این اشکال ، مبنایی خواهد بود، مضافا بر اینکه در مباحث آینده پیرامون علم امام سخن به میان خواهد آمد.
@ashoora_61