1.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 #کلیپ ؛ #موشن_گرافیک
▪️ سوار اسب شد.
نهیبی به اسب زد.
اما اسب حرکت نکرد.
جلو پای اسب، دختری سهساله با دستان کوچکش، پاهای اسب را بغل کرده بود...
🚩 اَيْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِكَرْبَلآءَ
▪️ #بفرمایید_روضه ۲ ؛ #محرم
📥 دانلود با کیفیت بالا
☑️ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران)
@Mahdiaran
7.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 #کلیپ ؛ #موشن_گرافیک
▪️ صندلی چرخدارش کنار یک لبهٔ سیمانی در خیابان گیر کرد. پسری به کمکش آمد.
ناگهان صندلی چرخدار واژگون شد. مرد جانباز با صورت زمین خورد. اشک در چشمانش حلقه زد و بلندبلند گریه کرد.
پسرک با ناراحتی گفت: «آقا گریه نکن، به خدا من قصدی نداشتم!»
مرد جانباز گفت: «من برای خودم گریه نمیکنم! حالا فهمیدم از روی اسب بدون دست زمینخوردن، چقدر سخته!»
🚩 اَيْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِكَرْبَلآءَ
▪️ #بفرمایید_روضه ۵ ؛ #محرم
📥 دانلود با کیفیت بالا
https://aparat.com/v/0e7zi
☑️ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران)
@Mahdiaran
1.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 #کلیپ ؛ #موشن_گرافیک
▪ صدای امام در بیابان پیچید: «هل من ناصر ینصرنی؟»
لشکر هلهله کرد.
ششماهه تاب نیاورد.
خودش را از گهواره بیرون انداخت.
بابا هنوز یک سرباز شش ماهه داشت...
🚩 اَيْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِكَرْبَلآءَ
▪️ #بفرمایید_روضه ۱۰ ؛ #محرم
📥 دانلود با کیفیت بالا
https://aparat.com/v/bAnCI
☑️ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران)
@Mahdiaran
2.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 #کلیپ ؛ #موشن_گرافیک
▪ دخترک تشنه بود.
با نگاهش آب طلب کرد.
سرباز سیلی آبداری زد.
دخترک با صورت زمین خورد.
سیلی آبدار را نوشید.
اما هنوز تشنه بود.
صورت کوچکش مثل جگرش میسوخت!
🚩 اَيْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِكَرْبَلآءَ
▪️ #بفرمایید_روضه ۱۱ ؛ #محرم
📥 دانلود با کیفیت بالا
☑️ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران)
@Mahdiaran