هدایت شده از تبلیغات بانو
#بارداری_شب_ازدواج_همسرم
۹ سال بود از زندگیمون میگذشت و از بچه خبری نبود تااینکه مادرشوهرم با همکاری شوهرم دست بکار شدن برای راضی کردن من واسه #همسر_دوم و اوردن نوه😏
بخودم اومدم دیدم #دارم_میرم_خاستگاری #واسه_شوهرم
بعد از یه ماه خون گریه کردنام بلاخره شوهرم از یه خانم مطلقه خوشش اومد و قرار شد توافقی عروسی کنن و بعد از بچه دار شدن خانمه بره
دنیا رو سرم خراب شد
شب عروسیشون به خواست همسرم رفتم شهرستان خونه مادرم و....
http://eitaa.com/joinchat/2238513161C70e8a50686