هدایت شده از تبلیغات بانوی خَلّاق💕
تازه متوجهی مردمی که اطرافمان جمع شده بودند شدم.فوری سوار ماشینم شدم و راه افتادم.
چند بار به #پری_ناز اعتراض کرده بودم بابت این راحت بودنش با غریبهها ولی او هر بار فقط میگفت " کمکم عادتمیکنی که حساس نباشی اینا همش از حساسیت بیش از حده "
با صدای زنگ گوشام روی گوشم گذاشتمش. بلافاصله صدای پریناز در گوشم پیچید که با فریاد گفت:😤
–برای چی من رو #تعقیب کردی؟
چرا گرفتی اون رو #زدی؟
تو فکر کردی کی،حرفش را بریدم.
–چه زود خبرا بهت میرسه.
بیشتر از اون وقتم رو واسش تلف نکردم چون میخواستم بیام سراغ تو و حقت رو کف دستت بزارم. تعقیبت کردم تا بهم ثابت بشه با چه #بی_سروپایی میخوام ازدواج کنم.
تا....👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/10289262C5a63aa0856