eitaa logo
آشپزخانه مقاومت
342 دنبال‌کننده
355 عکس
83 ویدیو
0 فایل
آشپزخانه مقاومت،اتاق پشتیبانی جنگ که توسط زنان بر پا شده است. این پویش ذیل کارگروه امهات القدسommahatalqods@در بله هست کانال پیام رسان در بله http/ble.ir/ashpazkhane_moqavemat راه ارتباطی @ma_rezaii @gomnamm2121
مشاهده در ایتا
دانلود
آشپزخانه مقاومت
📣 گزارش 🔻 الحمدالله با عنایت خداوند و همت شما دغدغه مندان مقاومت طرح کوثر به خوبی در طی سه هفته اجرا و دل خیلی از نیازمندان را شاد کرد. هفته ی گذشته ۶۵ پرس قیمه پخته شد و به دست نیازمندان تهرانی رسید و سود حاصل از آن برای کمک به جبهه مقاومت به حساب واریز شد. 📌 این هفته قراره لوبیا پلوی داغ و خوشمزه به دست ولی نعمتای ما برسه... ❗️شما در طرح کوثر به نیت خیرات به امواتتون هرمبلغی که در وسعتان باشد واریز میکنید و غذا پنج شنبه ظهر توسط یکی از آشپزخانه های مقاومت آماده می شود و بدست نیازمندان تهرانی می رسد و سود حاصل از اینکار نیز برای کمک به جبهه مقاومت واریز می گردد. 📌قیمت هر پرس لوبیا پلو ۹۰ تومن (البته شما دوستان هرمقدار که در توانتون هست میتونید مشارکت کنید. در پیشگاه خداوند ذره ای خیر، دریایی دیده میشود) ✅شماره حساب آشپزخانه مقاومت طرح کوثر ۵۸۹۲۱۰۱۶۱۳۷۵۵۱۴۵ مریم شاهچراغیان 🆔 @ashpazkhane_moqavemat
بازارچه مقاومت بشری 🔻 زمان: چهارشنبه و پنج شنبه ۱ و ۲ اسفندماه بعد از نماز مغرب و عشاء آدرس: قم، بنیاد خیابان لقمان کوچه لقمان ۶ مسجد چهارده معصوم (ع) 📌 جهت اطلاع از برنامه ها و ثبت سفارش محصولات غذایی بشری به نفع جبهه مقاومت می توانید در کانال زیر عضو شوید. https://eitaa.com/Nasr_Grop 🆔 @ashpazkhane_moqavemat
⭕️ | برپایی 9⃣ 📛❌ به آدرس مکان جدید (میرزا کوچک خان) توجه کنید. 🇵🇸🇱🇧 رسانه مقاومت باشید 🛍👈همراه با اقلام ضروری ویژه ماه مبارک رمضان و عید نوروز 🗓 : پنجشنبه؛ ۲ اسفند، ساعت ۱۵ تا ۲۰ ⭕️ : مشهد، خیابان میرزا کوچک خان ۳، خیابان شهید اعتمادی ۴، حسینیه امام سجاد ع ➖➖➖➖➖➖ | | | | | | ❇️ [ما را در اینستاگرام هم دنبال کنید](https://www.instagram.com/p/DB_Gm-Tuht3/?igsh=MXRxcGdkaHp0cG14aQ==) 🇵🇸 پای کار مقاومتیم 🌐 https://ble.ir/shahideh_cheraghchi
این هفته برای آشپزخانه مقاومت ظرفیت تعیین کردیم ⚡️میدونین چرا؟ بخاطر اینکه بیشتر به سهیم کردن خودمون به صورت عملی توی این کار خیر متمرکز بشیم و بستری رو فراهم کنیم که از «صرفاً واریز کردن پول» فاصله بگیریم... 💸 ⚡️این باعث چی میشه؟ باعث میشه عملکرد خودمون و تأثیری که داره رو ببینیم و بدونیم هر حرکت هر یک نفرمون، چقدر میتونه نتیجه‌بخش باشه* پس چه بهتر که خودمون رو سهیم کنیم و از اون حس بخصوص بعدش لذت ببریم* 💛 اما به هر حال موقعیتی هم پیش میاد که شرایط تهیه غذا نیست یا تهران نیستیم در این صورت طرح یک تیر و دو نشان برای شماست! 🎯 پس اگر شرایط تهیه غذا رو نداری میتونی با واریز هزینه‌اش برای آشپزخانه مقاومت همراه *موج خیرات* 🌊 این هفته بشی ❗️که البته ظرفیتش محدود شده ❗️ توضیحات بیشتر این طرح رو توی [این پست](https://ble.ir/loghme_milioni/48448081783190060/1738691743689) نوشتیم در هفته شانزدهم توزیع غذا که به یاد درگذشتگان برگزار میشه هرطور که می‌تونی خودت رو سهیم کن ✨ 🆔 @loghme_milioni_admin 📞 ۰۹۹۹۱۰۳۶۰۳۰ @loghme_milioni
📣 به وقت پیام بازرگانی 🔻سمنو های مقاومتی تبدیل شدن به پیام بازرگانی کانال آشپزخانه مقاومت:)) جی بخریم؟ سمنو چی بخوریم؟ سمنو چطور به مقاومت کمک کنیم؟ سمنو خلاصه دِیْن‌تون نسبت به سمنوهای مقاومتی ادا کنید و از کنارش ساده رد نشین بخصوص که عید نزدیک و سفره هفت سین بدون سمنو نمیشه 📌 ۱۲ کیلو از سفارش ها برای خانومی بود که در یک موسسه کلاس داشتن و کارتخوان ایران همدل هم در موسسه موجود بود سفارش سمنو دادن و افرادی که خرید میکردن همونجا کارت می‌کشیدند پولش مستقیم به ایران همدل واریز میکردند. 📌 سفارش دیگر برای دوستانی در محدوده ی خیابان ایران بود که بازارچه داشتند و به نفع جبهه مقاومت فروختند. 📌اگر شما هم خواستید یکبار تست کنید روی [لینک](https://ble.ir/ashpazkhane_moqavemat/-5436666615793068773/1738093532735) بزنید و ازطریق راه های معرفی شده ثبت سفارش کنید. 🆔 @ashpazkhane_moqavemat
1.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 هم‌اکنون؛ حضور مردم کشورهای مختلف در محل شهادت شهید سیدحسن نصرالله در ضاحیه بیروت و سردادن شعار هیهات‌من‌الذله در سحرگاه روز تشییع پیکرهای پاک شهدا 📸 مجموعه گزارش‌های KHAMENEI.IR از حال و هوای بیروت در روزهای منتهی به تشییع شهیدان سیدحسن نصرالله و سیدهاشم صفی‌الدین را دنبال کنید. 💻 Farsi.khamenei.ir
و بنویسید خون شهدا اثر کرد
آشپزخانه مقاومت
و بنویسید خون شهدا اثر کرد
و آنهایی که شهید شدند به عهد خود عمل کردند
بسم الله الرحمن الرحیم بخش اول: اتّفاقی به همراه همسرم گذرم به طلافروشی افتاد. با اجازه از صاحب مغازه چندین دستبند را امتحان کردم ☺️ قصد خرید نداشتم فقط زیبایی‌شان مرا مسحور خود کرده بود! آن شب را تا صبح با حساب و کتاب و برنامه‌ریزی سپری کردم بلکه راهی پیدا کنم یکی از آن دوست‌داشتنی‌های زردرنگ را داشته باشم ☺️ بخش دوم: دو روز بعد از بخش اول! دارم تند تند ظرف‌ها را می‌شورم، یه عالمه کار دارم انجام دهم! فردا عازم سفر هستم... همزمان که ظرف می‌شورم نگاهم به مچِ خالی خودم می‌افتد! زمان می‌ایستد انگار! کجاست؟ طلایم کو؟ کمی طول می‌‌کشد تا یادم بیاید طلایم را فروخته ام! دلم می‌گیرد... دل است دیگر! چه‌کارش کنم؟ درست در همان لحظه هشدار قلبم به یادم می‌آورد که عشقی جان‌سوزتر و پرگدازتر قلبم را تصرّف کرده است! لبخندِ همراه با شوق روی لبانم می‌نشیند... اشک‌هایم از شوق جاری می‌شود... من فردا عازمِ سفر به لبنان هستم... من به زودی در وداع با بزرگ‌مرد تاریخ شرکت خواهم کرد... من همانم که مال و جانم را برای این سیّد بزرگ می‌دهم؟! آری! دستبند دیگر چیست؟ من آماده‌ام تا جانم را در راه این علمدارِ صدّیق بدهم... بخش سوم: تپش قلب گرفته‌ام... سه بار پروازها هماهنگ شد و قبل از پرواز از طرف لبنان لغو شد. اخبار ضدّ و نقیض کاروان خسته‌ام کرده است! مسئول کاروان می‌گوید : (( خانم فعلا حرکت نکن! کمی تامّل کن تا برنامه قطعی شود)) مگر من می‌توانم صبر کنم؟ من راه می‌افتم به سمت فرودگاه بصره. حتّی اگر سیّد عزیز من را دعوت نکند برای آخرین وداع... کوله ی سنگینم را حمل می‌کنم... از این شهر به آن شهر... از این پایانه به آن پایانه... بالاخره می‌رسم... از مسئولین کاروان جلو می‌آید و آداب خوش‌آمدگویی را به جا می‌آورد ولی در نگاهش ترحّم می‌بینم! نمی‌خواهد قلبم را بشکند... یکی از آقایان به دیگری می‌گوید متاسفانه همین الان اعلامِ رسمی شد سفر کاروان به علّت کارشکنی های آمریکا به طور کامل لغو شد و از همین راهی که آمده‌اید برگردید! امّا من می‌نشینم، با خنده سفره‌ی شام را پهن می‌کنم و دوستان را دعوت می‌کنم دور هم شام بخوریم. معلوم است که من امّید دارم! من این همه راه نیامده‌ام که برگردم... من می‌مانم... قلب من منتظر می‌ماند ! آماده‌ی تشرف به نجف و کربلا می‌شویم برای توسّل، بلکه ائمه علیهم السلام اجمعین گوشه‌چشمی به دل شکسته ما بکنند و راهی برایمان باز کنند... هنوز نرفته راه باز می‌شود! ۶۰ بلیط در اختیار کاروان ما قرار می‌گیرد 😍 امّا ما که ۱۶۰ نفر هستیم ! 😒 آقای دهقان می‌گوید راس ساعت ۱۲ بامداد قرعه کشی می‌کنیم! همهمه‌ای می‌شود، بدو بدو خانم‌ها و آقایان تجدید وضو می‌کنند، صدای زیارت عاشورا بلند می‌شود، بعضی ها به نماز ایستاده‌اند، هرچه استغاثه بلدند پیاده می‌کنند...از پشت پرده صدای هق هق بی‌وقفه‌ی آقایی بلند می‌شود. من دارم نماز امام زمان (عج) می‌خوانم. از خدا می‌خواهم ایشان را به حاجتش برساند... حاجت خودم را نیز زمزمه می‌کنم : (( خدایا توفیق تشییع سیّد را به تمام ایرانی‌ها عطا کن)) لحظه قرعه‌کشی فرا می‌رسد... آقایان همدیگر را بغل گرفته‌اند و خانم‌ها نیز... نتایج اعلام می‌شود... در بغل یکدیگر گریه می‌کنیم از شوق... از غم... از رفتن... از نرفتن... شاید باورش برایتان سخت باشد! ولی برنده و بازنده‌ی این قرعه‌کشی در آغوش هم اشک می‌ریختند و الحمدلله می‌گفتند! خوب می‌دانستیم که خود سیّد مهمانانش را دعوت کرده است... خوب می‌دانستم که من آنطور که باید شایسته و بایسته نبودم که دعوت نشدم.... بخش چهارم: دیگر دست خالی‌ام دلم را نمی‌لرزاند... ناراحتم بابت کوتاهی‌هایم... شهیدِ عزیزِ ما می‌شود با هم معامله کنیم؟ من عهد می‌بندم گفته‌هایت را عمل کنم. عهد ‌میبندی مرا رها نکنی؟ ممنون که لبخند می‌زنی و به من فرصت می‌دهی 😊 دوستانم را راهی فرودگاه می‌کنم و با کوله‌باری از امید و چشمانی گریان راهِ آمده را برمی‌گردم... قلب من منتظر می‌ماند ... بالاخره یک روزی من هم لایق می‌شوم 😊 🆔 @ashpazkhane_moqavemat