eitaa logo
آسیب های اجتماعی نوپدید (جهاد تبیین)
3.9هزار دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
5.3هزار ویدیو
225 فایل
❌ آشنایی با آسیبهای فضای مجازی، سوادرسانه، جنگ شناختی،موادمخدر،موسیقی کره ای، انیمه های ژاپنی، زن زندگی آزادی،امربه معروف، تهاجم فرهنگی و... 📌جهاد تبیین 📌الگوی تمدن اسلامی 📌نکات تربیتی 📌بررسی و تحلیل آسیبهای اجتماعی ارتباط با ادمین👈 @Khalijj_fars
مشاهده در ایتا
دانلود
❌ من برای دل خودم آرایش می کنم!!‼️‼️‼️ ❌ پرونده قضایی غم انگیز⚖😔 ‼️ 😨 🔸 با یکی از مراکز مشاوره قوه قضاییه  برای حل اختلاف بین زوجین همکاری میکنم. 🔸 یه خانم جوانی به بنده رجوع کرد، می خواست طلاق بگیره، گفتم شرمنده ، بنده در طلاق کسی کمکی نمی‌کنم. 🔸 گفت پس راهنمایی ام کنید، قبول کردم. 🔸 مردد بود طلاق بگیرد و یا راه حلی برای تنفری که از همسرش داشت پیدا کند. 🔸 موضوع از این قرار بود که ایشان بچه ۶ ،۷ ماهه ای داشت دختر ،خیلی ناز و زیبا و شیرین. 🔸 گفت: زندگی خوبی با همسرم داشتیم ، آدم معتقد و نماز خون و ... است. 🔸یک روز آمد خونه و گفت ی رنگ مویی دیدم بیرون خیلی قشنگ بود ، چون بهش اطمینان داشتم که خیلی چشم پاک و آدم درستی است و همه حرفهایش را به من میگفت ، گفتم خب چه رنگی بود ،گفت نمیدونم دقیقا توش رگه های طلایی و رنگ عجیبی بود، خلاصه نشستیم با همدیگه سرچ کردیم رنگ موها را دو تاش را انتخاب کرد بهم نزدیک بود ،گفتم باشه فردا میروم موهام را این رنگی میکنم. 🔸 فرداش رفتم آرایشگاه نزدیک خونه مون و گفتم موهام را این رنگی کن . 🔸 خیلی خوشحال ی شام عالی براش درست کردم ،کمی آرایش و میز چیدم با شمع و سالاد تزیینی و ی لباس خوب... 🔸 منتظر شدم اومد ،تا من را دید گفت خوشگل شدی ولی اون رنگی که من دیدم نیست 😐😔 🔸 گفتم بهانه نگیر ، بیا شام بخوریم و بیهوده زندگی را تلخ نکن. گفت باشه 🔸 یک هفته ای گذشت ، گفت یکی از دوستهام گفته ی آرایشگاه  خوبی خانمش میره ،بیا برو آنجا. 🔸 قبول کردم و رفتم اونجا و عکس رنگ را نشون دادم. 🔸 به خانمه گفتم این پلیت رنگ را بیار بیرون خودش انتخاب کنه. بنده خدا پذیرفت. 🔸 رنگ و همسرم با کلی وسواس انتخاب کرد و .... 🔸 اینبار موند تو ماشین دخترم را نگه داشت و بعد با هم رفتیم خونه بعد آرایشگاه. 🔸 باز تا موهام را دید ،گفت نه، اون نیست 😔 خیلی ناراحت شده بودم.😔 🔸 گفتم برو ، همون خانم را پیدا کن و دعوای لفظی و چند روز قهر و .... 🔸 گذشت ،دو هفته بعد گفت بیا بریم ی جای دیگه .‌.. 🔸 گفتم اون آرایشگاه گرونه، ما تو اجاره خونه موندیم. 🔸 چند روز بعد آمد و گفت باشه ی وام گرفتم ، فهمیده بودم اون مو مش هم داشته و... 🔸 رفتیم یک جای گرونتر ، خدایا خودت کمک کن😔 🔸 آرایشگر گفت نمیشه باید رنگهای قبلی بیاد پایین و... 🔸 دو ماه صبر کردم و رفتم دو باره که نه چند باره.. 🔸 این مدت خونمون شده بود دعوا خونه. 🔸 دیگه اون عشق و گرمی تو زندگیمون نبود. 🔸 ی شب گریه کردم ، اون هم با من گریه کرد و عذر خواهی و ... 🔸 خواهش کرد برای آخرین بار. 🔸 رفتم آخرین بار ، ......با پول وام و .... بماند. 🔸 وقتی من را دید شروع کرد به داد و بیداد ، و عصبانی و اینکه تو دیگه کی هستی و من با تو چکنم و .‌.همینطور فریاد کشان ، برای اولین بار پرتم کرد کنار اتاق، دخترم تو بغلم بود ، از دستم افتاد و خورد به لبه مبل جهیزیه ام..... 🔸 بچه شوک شده بود، فقط فریاد میزد ،نمیتونستم آرامش کنم، بچه ام تازه راه افتاده بود ،کفش بوق بوقی براش گرفته بودم .... 🔸 پاهای خوشگل دخترم درد گرفته بود انگار .... 🔸 رفتیم اورژانس بیمارستان و آرامش بخش و ... 🔸 فردا و فردا و فردا ،بچه ام  آزمایشگاه و دکتر متخصص و... 🔸 آخرش گفتند قطع نخاع شده😔 🔸 به من بگو با بچه قطع نخاعی کجا برم. 🔸 من شوهرم را دوست داشتم ،اون هم داشت ولی.... 🔸 آتیش به جونش بگیره اونکه موهاش را آنطوری رنگ کرده بود و تو خیابان... نه نه ، همه اش تقصیر شوهرمه... 🔸 دیگه لال شده، فقط اشک میریزیم ازش متنفرم نه دوستش دارم بچه ام را چکنم تو را خدا بگو طلاقم بده همه جوره حرف میزد، مضطر بود. 🔸 من فقط اشک می ریختم و به چهره معصوم دخترش نگاه میکردم. 🔸 نمی‌دونستم چی بهش بگم.چشم های پریشان خودش و شوهرش و پاهای قشنگ دختر کوچولو با کفش بوق بوقی. ❌ خانم بی حجاب میدانی با موهای پریشانت ،چند تا زندگی را پریشان کردی؟ ‼️ حالا  هی بگو منفعت حجاب چیه؟ ‼️ حواسمون هست؟⁉️‼️❓‼️ 💢رسانه باشید ونشردهید📣 💥کانال آسیب های اجتماعی نوپدید (جهاد تبیین) را در پیام رسان ایتا دنبال کنید👇👇 @asibha_ejtemai
❌ من برای دل خودم آرایش می کنم!!‼️‼️‼️ ❌ پرونده قضایی غم انگیز⚖😔 ‼️ 😨 🔸 با یکی از مراکز مشاوره قوه قضاییه  برای حل اختلاف بین زوجین همکاری میکنم. 🔸 یه خانم جوانی به بنده رجوع کرد، می خواست طلاق بگیره، گفتم شرمنده ، بنده در طلاق کسی کمکی نمی‌کنم. 🔸 گفت پس راهنمایی ام کنید، قبول کردم. 🔸 مردد بود طلاق بگیرد و یا راه حلی برای تنفری که از همسرش داشت پیدا کند. 🔸 موضوع از این قرار بود که ایشان بچه ۶ ،۷ ماهه ای داشت دختر ،خیلی ناز و زیبا و شیرین. 🔸 گفت: زندگی خوبی با همسرم داشتیم ، آدم معتقد و نماز خون و ... است. 🔸یک روز آمد خونه و گفت ی رنگ مویی دیدم بیرون خیلی قشنگ بود ، چون بهش اطمینان داشتم که خیلی چشم پاک و آدم درستی است و همه حرفهایش را به من میگفت ، گفتم خب چه رنگی بود ،گفت نمیدونم دقیقا توش رگه های طلایی و رنگ عجیبی بود، خلاصه نشستیم با همدیگه سرچ کردیم رنگ موها را دو تاش را انتخاب کرد بهم نزدیک بود ،گفتم باشه فردا میروم موهام را این رنگی میکنم. 🔸 فرداش رفتم آرایشگاه نزدیک خونه مون و گفتم موهام را این رنگی کن . 🔸 خیلی خوشحال ی شام عالی براش درست کردم ،کمی آرایش و میز چیدم با شمع و سالاد تزیینی و ی لباس خوب... 🔸 منتظر شدم اومد ،تا من را دید گفت خوشگل شدی ولی اون رنگی که من دیدم نیست 😐😔 🔸 گفتم بهانه نگیر ، بیا شام بخوریم و بیهوده زندگی را تلخ نکن. گفت باشه 🔸 یک هفته ای گذشت ، گفت یکی از دوستهام گفته ی آرایشگاه  خوبی خانمش میره ،بیا برو آنجا. 🔸 قبول کردم و رفتم اونجا و عکس رنگ را نشون دادم. 🔸 به خانمه گفتم این پلیت رنگ را بیار بیرون خودش انتخاب کنه. بنده خدا پذیرفت. 🔸 رنگ و همسرم با کلی وسواس انتخاب کرد و .... 🔸 اینبار موند تو ماشین دخترم را نگه داشت و بعد با هم رفتیم خونه بعد آرایشگاه. 🔸 باز تا موهام را دید ،گفت نه، اون نیست 😔 خیلی ناراحت شده بودم.😔 🔸 گفتم برو ، همون خانم را پیدا کن و دعوای لفظی و چند روز قهر و .... 🔸 گذشت ،دو هفته بعد گفت بیا بریم ی جای دیگه .‌.. 🔸 گفتم اون آرایشگاه گرونه، ما تو اجاره خونه موندیم. 🔸 چند روز بعد آمد و گفت باشه ی وام گرفتم ، فهمیده بودم اون مو مش هم داشته و... 🔸 رفتیم یک جای گرونتر ، خدایا خودت کمک کن😔 🔸 آرایشگر گفت نمیشه باید رنگهای قبلی بیاد پایین و... 🔸 دو ماه صبر کردم و رفتم دو باره که نه چند باره.. 🔸 این مدت خونمون شده بود دعوا خونه. 🔸 دیگه اون عشق و گرمی تو زندگیمون نبود. 🔸 ی شب گریه کردم ، اون هم با من گریه کرد و عذر خواهی و ... 🔸 خواهش کرد برای آخرین بار. 🔸 رفتم آخرین بار ، ......با پول وام و .... بماند. 🔸 وقتی من را دید شروع کرد به داد و بیداد ، و عصبانی و اینکه تو دیگه کی هستی و من با تو چکنم و .‌.همینطور فریاد کشان ، برای اولین بار پرتم کرد کنار اتاق، دخترم تو بغلم بود ، از دستم افتاد و خورد به لبه مبل جهیزیه ام..... 🔸 بچه شوک شده بود، فقط فریاد میزد ،نمیتونستم آرامش کنم، بچه ام تازه راه افتاده بود ،کفش بوق بوقی براش گرفته بودم .... 🔸 پاهای خوشگل دخترم درد گرفته بود انگار .... 🔸 رفتیم اورژانس بیمارستان و آرامش بخش و ... 🔸 فردا و فردا و فردا ،بچه ام  آزمایشگاه و دکتر متخصص و... 🔸 آخرش گفتند قطع نخاع شده😔 🔸 به من بگو با بچه قطع نخاعی کجا برم. 🔸 من شوهرم را دوست داشتم ،اون هم داشت ولی.... 🔸 آتیش به جونش بگیره اونکه موهاش را آنطوری رنگ کرده بود و تو خیابان... نه نه ، همه اش تقصیر شوهرمه... 🔸 دیگه لال شده، فقط اشک میریزیم ازش متنفرم نه دوستش دارم بچه ام را چکنم تو را خدا بگو طلاقم بده همه جوره حرف میزد، مضطر بود. 🔸 من فقط اشک می ریختم و به چهره معصوم دخترش نگاه میکردم. 🔸 نمی‌دونستم چی بهش بگم.چشم های پریشان خودش و شوهرش و پاهای قشنگ دختر کوچولو با کفش بوق بوقی. ❌ خانم بی حجاب میدانی با موهای پریشانت ،چند تا زندگی را پریشان کردی؟ ‼️ حالا  هی بگو منفعت حجاب چیه؟ ‼️ حواسمون هست؟⁉️‼️❓‼️ 💢رسانه باشید ونشردهید📣 💥کانال آسیب های اجتماعی نوپدید (جهاد تبیین) را در پیام رسان ایتا دنبال کنید👇👇 @asibha_ejtemai
❌ من برای دل خودم آرایش می کنم!!‼️‼️‼️ ❌ پرونده قضایی غم انگیز⚖😔 ‼️ 😨 🔸 با یکی از مراکز مشاوره قوه قضاییه  برای حل اختلاف بین زوجین همکاری میکنم. 🔸 یه خانم جوانی به بنده رجوع کرد، می خواست طلاق بگیره، گفتم شرمنده ، بنده در طلاق کسی کمکی نمی‌کنم. 🔸 گفت پس راهنمایی ام کنید، قبول کردم. 🔸 مردد بود طلاق بگیرد و یا راه حلی برای تنفری که از همسرش داشت پیدا کند. 🔸 موضوع از این قرار بود که ایشان بچه ۶ ،۷ ماهه ای داشت دختر ،خیلی ناز و زیبا و شیرین. 🔸 گفت: زندگی خوبی با همسرم داشتیم ، آدم معتقد و نماز خون و ... است. 🔸یک روز آمد خونه و گفت ی رنگ مویی دیدم بیرون خیلی قشنگ بود ، چون بهش اطمینان داشتم که خیلی چشم پاک و آدم درستی است و همه حرفهایش را به من میگفت ، گفتم خب چه رنگی بود ،گفت نمیدونم دقیقا توش رگه های طلایی و رنگ عجیبی بود، خلاصه نشستیم با همدیگه سرچ کردیم رنگ موها را دو تاش را انتخاب کرد بهم نزدیک بود ،گفتم باشه فردا میروم موهام را این رنگی میکنم. 🔸 فرداش رفتم آرایشگاه نزدیک خونه مون و گفتم موهام را این رنگی کن . 🔸 خیلی خوشحال ی شام عالی براش درست کردم ،کمی آرایش و میز چیدم با شمع و سالاد تزیینی و ی لباس خوب... 🔸 منتظر شدم اومد ،تا من را دید گفت خوشگل شدی ولی اون رنگی که من دیدم نیست 😐😔 🔸 گفتم بهانه نگیر ، بیا شام بخوریم و بیهوده زندگی را تلخ نکن. گفت باشه 🔸 یک هفته ای گذشت ، گفت یکی از دوستهام گفته ی آرایشگاه  خوبی خانمش میره ،بیا برو آنجا. 🔸 قبول کردم و رفتم اونجا و عکس رنگ را نشون دادم. 🔸 به خانمه گفتم این پلیت رنگ را بیار بیرون خودش انتخاب کنه. بنده خدا پذیرفت. 🔸 رنگ و همسرم با کلی وسواس انتخاب کرد و .... 🔸 اینبار موند تو ماشین دخترم را نگه داشت و بعد با هم رفتیم خونه بعد آرایشگاه. 🔸 باز تا موهام را دید ،گفت نه، اون نیست 😔 خیلی ناراحت شده بودم.😔 🔸 گفتم برو ، همون خانم را پیدا کن و دعوای لفظی و چند روز قهر و .... 🔸 گذشت ،دو هفته بعد گفت بیا بریم ی جای دیگه .‌.. 🔸 گفتم اون آرایشگاه گرونه، ما تو اجاره خونه موندیم. 🔸 چند روز بعد آمد و گفت باشه ی وام گرفتم ، فهمیده بودم اون مو مش هم داشته و... 🔸 رفتیم یک جای گرونتر ، خدایا خودت کمک کن😔 🔸 آرایشگر گفت نمیشه باید رنگهای قبلی بیاد پایین و... 🔸 دو ماه صبر کردم و رفتم دو باره که نه چند باره.. 🔸 این مدت خونمون شده بود دعوا خونه. 🔸 دیگه اون عشق و گرمی تو زندگیمون نبود. 🔸 ی شب گریه کردم ، اون هم با من گریه کرد و عذر خواهی و ... 🔸 خواهش کرد برای آخرین بار. 🔸 رفتم آخرین بار ، ......با پول وام و .... بماند. 🔸 وقتی من را دید شروع کرد به داد و بیداد ، و عصبانی و اینکه تو دیگه کی هستی و من با تو چکنم و .‌.همینطور فریاد کشان ، برای اولین بار پرتم کرد کنار اتاق، دخترم تو بغلم بود ، از دستم افتاد و خورد به لبه مبل جهیزیه ام..... 🔸 بچه شوک شده بود، فقط فریاد میزد ،نمیتونستم آرامش کنم، بچه ام تازه راه افتاده بود ،کفش بوق بوقی براش گرفته بودم .... 🔸 پاهای خوشگل دخترم درد گرفته بود انگار .... 🔸 رفتیم اورژانس بیمارستان و آرامش بخش و ... 🔸 فردا و فردا و فردا ،بچه ام  آزمایشگاه و دکتر متخصص و... 🔸 آخرش گفتند قطع نخاع شده😔 🔸 به من بگو با بچه قطع نخاعی کجا برم. 🔸 من شوهرم را دوست داشتم ،اون هم داشت ولی.... 🔸 آتیش به جونش بگیره اونکه موهاش را آنطوری رنگ کرده بود و تو خیابان... نه نه ، همه اش تقصیر شوهرمه... 🔸 دیگه لال شده، فقط اشک میریزیم ازش متنفرم نه دوستش دارم بچه ام را چکنم تو را خدا بگو طلاقم بده همه جوره حرف میزد، مضطر بود. 🔸 من فقط اشک می ریختم و به چهره معصوم دخترش نگاه میکردم. 🔸 نمی‌دونستم چی بهش بگم.چشم های پریشان خودش و شوهرش و پاهای قشنگ دختر کوچولو با کفش بوق بوقی. ❌ خانم بی حجاب میدانی با موهای پریشانت ،چند تا زندگی را پریشان کردی؟ ‼️ حالا  هی بگو منفعت حجاب چیه؟ ‼️ حواسمون هست؟⁉️‼️❓‼️ 💢رسانه باشید ونشردهید📣 💥کانال آسیب های اجتماعی نوپدید (جهاد تبیین) را در پیام رسان ایتا دنبال کنید👇👇 @asibha_ejtemai
❌ من برای دل خودم آرایش می کنم!!‼️‼️‼️ ❌ پرونده قضایی غم انگیز⚖😔 ‼️ 😨 🔸 با یکی از مراکز مشاوره قوه قضاییه  برای حل اختلاف بین زوجین همکاری میکنم. 🔸 یه خانم جوانی به بنده رجوع کرد، می خواست طلاق بگیره، گفتم شرمنده ، بنده در طلاق کسی کمکی نمی‌کنم. 🔸 گفت پس راهنمایی ام کنید، قبول کردم. 🔸 مردد بود طلاق بگیرد و یا راه حلی برای تنفری که از همسرش داشت پیدا کند. 🔸 موضوع از این قرار بود که ایشان بچه ۶ ،۷ ماهه ای داشت دختر ،خیلی ناز و زیبا و شیرین. 🔸 گفت: زندگی خوبی با همسرم داشتیم ، آدم معتقد و نماز خون و ... است. 🔸یک روز آمد خونه و گفت ی رنگ مویی دیدم بیرون خیلی قشنگ بود ، چون بهش اطمینان داشتم که خیلی چشم پاک و آدم درستی است و همه حرفهایش را به من میگفت ، گفتم خب چه رنگی بود ،گفت نمیدونم دقیقا توش رگه های طلایی و رنگ عجیبی بود، خلاصه نشستیم با همدیگه سرچ کردیم رنگ موها را دو تاش را انتخاب کرد بهم نزدیک بود ،گفتم باشه فردا میروم موهام را این رنگی میکنم. 🔸 فرداش رفتم آرایشگاه نزدیک خونه مون و گفتم موهام را این رنگی کن . 🔸 خیلی خوشحال ی شام عالی براش درست کردم ،کمی آرایش و میز چیدم با شمع و سالاد تزیینی و ی لباس خوب... 🔸 منتظر شدم اومد ،تا من را دید گفت خوشگل شدی ولی اون رنگی که من دیدم نیست 😐😔 🔸 گفتم بهانه نگیر ، بیا شام بخوریم و بیهوده زندگی را تلخ نکن. گفت باشه 🔸 یک هفته ای گذشت ، گفت یکی از دوستهام گفته ی آرایشگاه  خوبی خانمش میره ،بیا برو آنجا. 🔸 قبول کردم و رفتم اونجا و عکس رنگ را نشون دادم. 🔸 به خانمه گفتم این پلیت رنگ را بیار بیرون خودش انتخاب کنه. بنده خدا پذیرفت. 🔸 رنگ و همسرم با کلی وسواس انتخاب کرد و .... 🔸 اینبار موند تو ماشین دخترم را نگه داشت و بعد با هم رفتیم خونه بعد آرایشگاه. 🔸 باز تا موهام را دید ،گفت نه، اون نیست 😔 خیلی ناراحت شده بودم.😔 🔸 گفتم برو ، همون خانم را پیدا کن و دعوای لفظی و چند روز قهر و .... 🔸 گذشت ،دو هفته بعد گفت بیا بریم ی جای دیگه .‌.. 🔸 گفتم اون آرایشگاه گرونه، ما تو اجاره خونه موندیم. 🔸 چند روز بعد آمد و گفت باشه ی وام گرفتم ، فهمیده بودم اون مو مش هم داشته و... 🔸 رفتیم یک جای گرونتر ، خدایا خودت کمک کن😔 🔸 آرایشگر گفت نمیشه باید رنگهای قبلی بیاد پایین و... 🔸 دو ماه صبر کردم و رفتم دو باره که نه چند باره.. 🔸 این مدت خونمون شده بود دعوا خونه. 🔸 دیگه اون عشق و گرمی تو زندگیمون نبود. 🔸 ی شب گریه کردم ، اون هم با من گریه کرد و عذر خواهی و ... 🔸 خواهش کرد برای آخرین بار. 🔸 رفتم آخرین بار ، ......با پول وام و .... بماند. 🔸 وقتی من را دید شروع کرد به داد و بیداد ، و عصبانی و اینکه تو دیگه کی هستی و من با تو چکنم و .‌.همینطور فریاد کشان ، برای اولین بار پرتم کرد کنار اتاق، دخترم تو بغلم بود ، از دستم افتاد و خورد به لبه مبل جهیزیه ام..... 🔸 بچه شوک شده بود، فقط فریاد میزد ،نمیتونستم آرامش کنم، بچه ام تازه راه افتاده بود ،کفش بوق بوقی براش گرفته بودم .... 🔸 پاهای خوشگل دخترم درد گرفته بود انگار .... 🔸 رفتیم اورژانس بیمارستان و آرامش بخش و ... 🔸 فردا و فردا و فردا ،بچه ام  آزمایشگاه و دکتر متخصص و... 🔸 آخرش گفتند قطع نخاع شده😔 🔸 به من بگو با بچه قطع نخاعی کجا برم. 🔸 من شوهرم را دوست داشتم ،اون هم داشت ولی.... 🔸 آتیش به جونش بگیره اونکه موهاش را آنطوری رنگ کرده بود و تو خیابان... نه نه ، همه اش تقصیر شوهرمه... 🔸 دیگه لال شده، فقط اشک میریزیم ازش متنفرم نه دوستش دارم بچه ام را چکنم تو را خدا بگو طلاقم بده همه جوره حرف میزد، مضطر بود. 🔸 من فقط اشک می ریختم و به چهره معصوم دخترش نگاه میکردم. 🔸 نمی‌دونستم چی بهش بگم.چشم های پریشان خودش و شوهرش و پاهای قشنگ دختر کوچولو با کفش بوق بوقی. ❌ خانم بی حجاب میدانی با موهای پریشانت ،چند تا زندگی را پریشان کردی؟ ‼️ حالا  هی بگو منفعت حجاب چیه؟ ‼️ حواسمون هست؟⁉️‼️❓‼️ 💢رسانه باشید ونشردهید📣 💥کانال آسیب های اجتماعی نوپدید (جهاد تبیین) را در پیام رسان ایتا دنبال کنید👇👇 @asibha_ejtemai