هدایت شده از آه ...
دلم...
عاشقانه ای می خواهد
از جنس عشق او به همسرش
....
بعد از خدا
او را می پرستید
عاشقانه دوستش داشت
از کمی قبل تر برایت بگویم...
وقتی او را فرد مورد اعتماد و پاکدامنی دید،
کسی را به نزدش فرستاد و اعلام کرد که اگر به خواستگاری اش برود، جوابش منفی نخواهد بود...
"او" که زمین، مردی به حجب و حیای او ندیده بود
به خواستگاری اش رفت
وقتی "بله" می داد نگاهش از شوق، می درخشید
برایش مهم نبود اموال نداشته همسرش
یا یتیمی اش
یا حتی اینکه خودش جزء پولدارترین افراد شهر است...
از جمع دوستان و خویشان طرد شد
مهم نبود!!!
حالا دیگر مهم "امین" بود که در پهنای کشورش کسی به صداقت و پاکدامنی او نبود
آن ثروت شد سرمایه برای گسترش اسلام
با آزاد کردن برده مسلمانی که توسط کفار ، شکنجه میشد
یا پوشاک برای یتیم عریان
و یا مرکب برای در راه مانده ای...
سه سال در شعب ابی طالب با همین سرمایه گذشت... هر چند سخت اما گذشت...
ولی خدیجه دیگر توان نداشت
کفار قریش، محمدش را آزار می دادند و او از غصه، آب میشد...
دهمین روز ماه مبارک رمضان بود که روحش به آسمان ها پرکشید و رسول خدا به سوگ از دست دادن یارش نشست...
از آن همه ثروت حتی یک کفن برایش نمانده بود
و پیامبر، محمد امین، در غم او سخت گریست و ایشان را با عبای خود کفن کردند... سال دست دادن ایشان را به سال غم ، تعبیر می کردند...
...
داشتم می گفتم
از بصیرت بانویی که می دانست بهای آدم ها به خصلت های وجودی شان است نه امور اعتباری
از غربت بانویی که فضائلش به خاطر حقد و حسد دختران اولی و دومی، نشنیده و نخوانده مانده...
از مظلومیت مادر فاطمه سلام الله علیهما
#رحلت_حضرت_خدیجه
#ام_المومنین_خدیجه
@aah3noghte