بسم الله الرحمن الرحیم حیرت از فیلسوف حیرت: اندر حمایت حیرت انگیز فیلسوف حیرت (دکتر رضا داوری) از دکتر پزشکیان حیرت از فیلسوف حیرت دفع شد پرده حیرت ز چشمش رفع شد حیرت او رفع و ما در حیرتیم اینک اما در شگفتی سرتریم سالها در ژست حیرت سیر کرد تیه او این گونه او را پیر کرد ابتدا ناقوس حیرت می زد او نکته ها از عصر فترت می زد او عصر نومیدی و یاس بیکران عصر لغزیدن به پوچی توامان هایدگر گویا به ایران آمده خانه امید ، ویران آمده یاس را تجویز، جای انتظار قفل بر دل، جای قلب بی قرار تن سپردن بر حوادث، جای جنگ تا چه پیش آید؟ ریاست یا که ننگ ما اسیر سیل و طوفانیم و بس بر کنار از سیل هرگز هیچ کس ناگهان فتح الفتوحی روی داد نفحه از غیب آمد و صد بوی داد عطر امید آنچنان پیچیده بود مثل آن را عالمی نادیده بود انقلابی شد در همه احوال ما جان فدایش گشت و هم اموال ما گوئیا فیلسوف حیرت در شگفت بهر توجیهش قلمها بر گرفت موشکافی‌های او شد منتشر تشنگان عصر مهدی، منتظر تا بگوید نکته های نغز تر از امید و از فرج، پر مغز تر این حکیم حیرت اما، زیرک است گاه در امید و گه اندر شک است گه ید بیضای او بس پر فروغ دور و اطرافش ز مشتاقان شلوغ گاه دیگر، می زند بر نعل شک تا بگوید من همانم: اهل شک داستان فیلسوف ما دراز با همین اجمال فهمد اهل راز حیرتش کم کم فزون شد باز هم بر مریدانش عیان شد راز هم آنچه اندر پرده مخفی گشته بود ز اختفایش عالمی سر گشته بود گفت بی ابهام راز قلب خویش بر چه آیین و مرام در چه کیش در مرامم سلم و تسلیم است و بس زندگی شیرین حتی در قفس هر که جز این باشد او سودایی است زندگی در موج و در خون عادی است حیرت از فیلسوف حیرت دفع شد پرده حیرت ز چشمش رفع شد #حبیبی#