eitaa logo
اسرار روانشناسی
88.7هزار دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
1.3هزار ویدیو
117 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/u224.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
✍💎 یکی از رازهای اصلی افراد موفق لذت بردن از کاری است که انجام می‌دهند و منبع این لذت انجام دادن کاری است که در آن مهارت دارند! زیرا همه از انجام کاری که در آن مهارت دارند لذت می‌برند.. 💟 @asrar_movafaghiyat
برعكس عمل كن! 10روز، بجاى اينكه احساسِ يك آدم ضعيف و غمگين را داشته باشى، احساسِ يك انسانِ با اقتدار و قوى را داشته باش و از تهِ دل اقتدار و شادى را حس كن. يعنى به خودم دروغ بگويم؟ چه فكر كنى ضعيف هستى و چه قوى، در هر دو صورت حرفت درست است ، پس چه بهتر كه یک رفتار داری سود را بخواهید. اين كار چه سودى دارد؟ جهانت را به سمتِ آنچه كه رفتار ميكنى 💟 @asrar_movafaghiyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام💁‍♂️ سه شنبه هفتم خرداد ماه بیست و دوم رمضان دعا میکنم در این روز زیبا از ماه مبارک رمضان لحظاتت همہ شاد✅ دلت از غم آزاد✅ روزگارت لبخند😍 دلت ازکینہ تهی همہ جا،نام تو از مهر بہ لبها جاری و تو با یاد خداوند بزرگ بہ سلامت ببری راه بہ پیش سہ شنبہ بهارے تون شاد 💟 @asrar_movafaghiyat
✨🌸🍃🌼🌸🍃🌼🌸🍃🌼 🌸🍃🌼🌸🍃🌼 🍃🌼 🌸 ✨ رازداری✨ در یک دهکده ای دور افتاده دو تا دوست زندگی می کردند. یکی از اونها جانسون و دیگری پیتر بود. این دو تا از کودکی با هم بزرگ شده بودند. آنقدر این دو دوست رابطه خوبی با هم داشتند که نصف اهالی دهکده فکر می کردند که ِاین دو نفر با هم برادرند. با این حال که هیچ شباهتی به هم نداشتند. اما این حرف اهالی نشان از اوج محبتی بود که بین این دو نفر وجود داشت. همیشه پیتر و جانسون راز دلشون رو به همدیگه می گفتند و برای مشکلاتشون با همدیگه همفکری می کردند و بالاخره یه راه چاره براش پیدا می کردند. اما اکثر اوقات جانسون این مسائل رو بدون اینکه پیتر بدونه با دوستای دیگه اش در میان می گذاشت. وقتی پیتر متوجه این کار جانسون می شد ناراحت می شد اما به روش هم نمی آورد. چون آنقدر جانسون رو دوست داشت که حاضر نبود حتی برای یک دقیقه تلخی این رابطه رو شاهد باشه. به خاطر همین احترام جانسون رو نگه می داشت و باز هم مثل همیشه با اون درد دل می کرد. سالها گذشت و پیتر ازدواج کرد و رفت سر خونه زندگیش، اما این رابطه همچنان ادامه داشت و روز به روز عمیق تر می شد. یه روز پیتر می خواست برای یه کار خیلی مهم با خانواده اش بره به شهر. به خاطر همین اومد و به جانسون گفت من دارم می رم به طرف شهر، اما اگه امکان داره این کیسه پول رو توی خونت نگهدار تا من از شهر برگردم. جانسون هم پول رو گرفت و رفیقش رو تا دروازه خروجی بدرقه کرد. وقتی داشت به خونه برمی گشت، سر راه رفت پاتوق خودش و شروع کرد با دوستاش تفریح کردن. هوا دیگه داشت کم کم تاریک می شد و جانسون با دوستاش می خواست خداحافظی کنه. اما دوستاش گفتن هنوز که زوده چرا مثل هر شب نمی ری؟ اونم گفت که پولهای پیتر توی خونست و باید زودتر بره خونه و از پولها مراقبت کنه. خلاصه خداحافظی کرد و رفت. وقتی رسید خونه سریع غذاشو خورد و رفت توی اتاقش. پولها رو هم گذاشت توی صندوقش و گرفت تخت تخت خوابید. بی خبر از اتفاقی که در انتظارش بود. بله درست حدس زدید. چند نفر شبونه ریختن توی خونه و پولها رو با خودشون بردند! جانسون صبح که از خواب بیدار شد متوجه این موضوع شد و از ناراحتی داشت سکته می کرد! تمام زندگیش رو هم اگه می فروخت نمی تونست جبران پولهای دزدیده شده رو بکنه. از ناراحتی لب به غذا هم نزد. دم دمای غروب بود که دید صدای در میاد. در رو که باز کرد دید پیتر اومده تا پولها رو با خودش ببره. وقتی جانسون ماجرا رو براش تعریف کرد، پیتر به جای اینکه ناراحت بشه و از دست جانسون عصبانی باشه، شروع کرد به خندیدن و گفت می دونستم، می دونستم که بازم مثل همیشه نمی تونی جلوی زبونت رو بگیری. اما اصلاً نترس. چون من فکرشو می کردم که این اتفاق بیافته. به خاطر همین چند تا سکه از آهن درست کردم و توی اون کیسه ریختم و اصل سکه ها رو توی خونه خودم نگه داشتم و چون می دونستم که کسی از این موضوع با خبر می شه و تو به همه می گی که سکه ها پیش تو بوده، خونه من امن تر از تو بود. الآن هم اصلاً نگران و ناراحت نباش شاید از دست من و این رفتارم ناراحت بشی، اما این درسی برات می شه که همیشه مسائلی رو که دیگران با تو در میون می گذارند توی قلبت محفوظ نگه داری و به شخص ناشناسی راز دلت رو بازگو نکنی. 🌸🍃🌼🌸🍃🌼 💟 @asrar_movafaghiyat
♦️ / آسیب‌های اجتماعی حاصل از مشکلات جنسی زوجین را بشناسید 🔹مسائل جنسی، شامل برآورده نکردن نیازهای جنسی، تهمت و افترای جنسی و خیانت، می‌تواند باعث نابودی زندگی مشترک شود 🔹افرادی که رضایت جنسی کمتری دارند و نمی‌توانند با همسر خود به‌درستی گفتگو کنند، بیشتر در معرض خطر خیانت کردن به همسرشان در فضای مجازی هستند 💟 @asrar_movafaghiyat
🍃🌺 ✨کريستن دي لارسن در کتابي تحت عنوان توصيه هايي براي خوش بينان مي گويد : 💫انسان سالم ؛ کينه نمي ورزد،دوست مي دارد، خجالت نمي کشد،خود را باور دارد، خشمگين نميشود و مهربان است. 💫انسان سالم؛ حرص نمي خورد، همه چيز را کافي مي داند، حسد نمي ورزد و خود را لايق مي داند. 💫انسان سالم؛ نيازي به رقص و پايکوبي و تظاهر به خوشي ندارد،زيرا شادکامي را در درون خويش مي جويد و مي يابد. 💫انسان سالم؛ براي بزرگداشت خود احتياج به تحقير ديگران ندارد، زيرا خوب مي داند که هر انسان یک هدیهٔ منحصر بفرد الهی است . 💫انسان سالم؛ دوست خواهد داشت و مهر خواهد ورزيد.💝 💟 @asrar_movafaghiyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام💁‍♂️ چهارشنبه هشتم خرداد ماه بیست و سوم رمضان دعا میکنم در این روز زیبا از ماه مبارک رمضان مرغ آمین بیاید و بر آرزوهایتان آمین بگوید دلواپسی در خیالتان نماند خدايا امروز زيباترين سرنوشت را براي عزيزانم مقدر كن امضای خدا، پای همه آرزوهاتون 💟 @asrar_movafaghiyat
01-Raindrops-of-Amor.mp3
3.41M
ﺣﺘﯽ ﺩﺍﺧِﻞ ﮐﻠﻤﻪ غیر ممکن یک ﻣُﻤْﮑِﻦْ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭد ... 💟 @asrar_movafaghiyat
ده جمله به یادماندنی از جیم ران اسطوره رشد شخصی: 1. آرزو نکن شرایط ساده تر بود، آرزو کن تو قوی تر بودی.آرزوی مشکلات کمتر نکن، آرزو کن مهارت های بیشتری داشتی. آرزوی چالش های کمتر نکن، آرزو كن دانایی بیشتر را. 2. چالش رهبری در این است که قوی باشی، اما نه گستاخ، مهربان باشی، اما نه ضعیف، جسور باشی، اما نه موجب آزار دیگران، متفکر باشی، اما نه تنبل، افتاده باشی، اما نه کمرو ،سربلند باشی، اما نه مغرور، شوخ طبع باشی اما نه بدون ملاحظه. 3. بر هر حال باید رنج یکی از این دو را تحمل کنیم:درد منظم بودن یا درد تاسف. 4. روزاها گران قیمت هستند. زمانیکه یک روز را خرج میکنید، یک روز کمتر برای خرج کردن دارید. پس مطمئن شوید که روزهایتان رابه درستی خرج میکنید. 5. انضباط پل بین اهداف و دستاوردها هستند. 6. اگر تمایل به ریسک های غیر متعارف ندارید، مجبور خواهید بود با متعارفها کنار بیاید. 7.انگیزه چیزی است که به شما قدرت شروع را می دهد، عادت چیزی است که شما را در راه نگه می دارد. 8. موفقیت چیزی جز تمرین روزمره چند نظم ساده نیست. 9. به جمع های ساده نپیوندید، رشد نخواهید کرد، جایی بروید که انتظارات و خواست های عملکردی بالا است. 10. یاد بگیرید با چیزی که دارید خوشحال باشید و همزمان به دنبال تمام چیزهایی که میخواهید بروید. 💟 @asrar_movafaghiyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام پنجشنبه💁‍♂️ نهم خرداد ماه بیست و چهارم رمضان 🌸آرزو دارم صبح زیباتون 🍎پر از ملودی شـاد 🌸پر از آرامش😉 🍎پر از لبخند از تہ دل☺️ 🌸و پر از زیبایی باشہ🤗 🍎صبحتون سرشار از عشق و شادی 🌸رنگ دلتون شـاد 🍎و طعم زندگیتون شیرین🍰 🌸صبح بهاریتون شکوفه باران 💟 @asrar_movafaghiyat
وقتی زندگی لطفش رو ازت دریغ کرد نگو چرا من بگو با بد کسی در افتادی! 💟 @asrar_movafaghiyat
✨🌸🍃🌼🌸🍃🌼🌸🍃🌼 🌸🍃🌼🌸🍃🌼 🍃🌼 🌸 ✨ چَک زندگی ✨ فصلِ امتحان که میشه خیلیا عصبی تر از کلاس سوم دبستان بودم. خیلی فوتبال رو دوست داشتم. عاشقِ تیم ملی بودم. همه عکسای تیم ملی رو جمع کرده بودم. یادمه فوتبال تیم ملی ایران و کویت بود. بازی های آسیایی ١٩٩٨. همون سال که علی کریمی با ضربه سر به کویت گل زد. بازی تقریبا طرفای ساعت ۲ بعد از ظهر بود. منم شیفت ظهر بود مدرسه م. نمیتونستم فوتبال رو نبینم. منِ یه الف بچه چقدر با خودم کلنجار رفتم که برم مدرسه یا نرم. از یه طرف نمیتونستم بیخیالِ دیدن فوتبال شم، از طرف دیگه هم بدجور از کتکی که بی برو برگرد روز بعد توسط آقا معلم میخوردم میترسیدم. خلاصه دلمو به دریا زدم و نرفتم مدرسه. استرسِ روز بعد رو به جون خریدم. نشستم خونه و فوتبالو دیدیم. چه لذتِ تلخی بود. مُدام به ساعت رو دیوار نگا میکردم. یه چشمم به تلویزیون بود یه چشمم به ساعت. تا آخر فوتبال هی با خودم میگفتم ینی الان زنگ چندمه؟! الان بچه ها دارن تکلیفای ریاضی رو با آقا معلم مرور میکنن یا فارسی و از اینجور حرفا. بازی تموم شد و روز بعد خدا میدونه با چه استرسی رفتم مدرسه. انگار داشتن منو میبردن پای جوخه دار. ترس دیدنِ آقای جواهریان که خیلی هم عبوس بود همیشه، تموم بدنمو به لرزه انداخته بود. خلاصه آقا معلم اومد سر کلاس. دفتر حضور غیاب رو باز کرد و بعد از اون، بلند شد و بی هیچ حرفی یه چَکِ آبدارِ خیلی محکم خوابوند زیر گوشم. هنوز یادمه دردشو. یادمه اون روز تا زنگ آخر چقد بغض کرده بودم و انگشت بهم میزدی، گریه م می‌گرفت. نه فقط به خاطر اون سیلی محکم. بدیِ ماجرا این بود که فهمیدم روز قبل، آقا معلم تلویزیون آورده بود سر کلاس و با بچه های کلاس نشسته بودن فوتبال رو دیده بودن. از اون روز به بعد تا خود الان، همیشه یه ترس خاصی توی تصمیم گیری هام هست. همیشه سر تصمیم هام با خودم کلنجار میرم. اما همیشه آخرش اون کاری که ته دلم راضی بوده باهاش رو انجام میدم و همیشه مسیر خودم رو میرم ، هرچند چَک های خیلی محکمی از زندگی به خاطرشون خورده باشم... ✍️ 💟 @asrar_movafaghiyat