هدایت شده از علیرضا پناهیان
🔸سه اثر مهمی که فرهنگ مواسات در جامعه دارد
🔸در جامعۀ اهل مواسات، ابوموسیاشعریها به علی(ع) تحمیل نمیشوند
🌼 مهمترین راه پیشگیری از سقوط انسان و نابودی جامعه(ج۹)
🔻 مواسات و انفاق بهمعنای اعم کلمه(شاملِ انواع پرداختها، جاندادن در راه خدا و...) هم ابعاد فردی دارد، هم ابعاد اجتماعی و سیاسی دارد و هم میتواند منجر به طراحی نظامات اجتماعی بشود؛ از جمله نظام حقوقی و اقتصادی.
1️⃣ اولین اثر بُعد اجتماعی انفاق و مواسات، افزایش پیوند اجتماعی است. وقتی در جامعهای، جنبۀ فردی انفاق و مواسات، برای تکتک افراد جا بیافتد و تبدیل به ارزش بشود، پیوند اجتماعی بین مردم افزایش پیدا خواهد کرد و موجب میشود بخش عمدهای از مشکلات جامعه با تقویت «اخوت اسلامی» بین مؤمنین، حل شود.
2️⃣ دومین اثر فرهنگ مواسات این است که ابوموسی اشعریها به علی(ع) تحمیل نمیشوند. اگر مواسات نباشد، حتی در حکومت عادلانۀ علی(ع) هم مردمِ پابرهنه، ابوموسی اشعری را به علی(ع) تحمیل میکنند؛ یعنی کسی که با رانت، قطار قطار شتر از بیتالمال دزدیده بود! در چنین جامعهای، کار علی(ع) جلو نمیرود.
🔻 در جامعۀ اهل مواسات، کسانی که لیبرالی فکر میکنند و دنبال اقتصاد لیبرالی هستند، عاشق یا مرعوب لیبرالها هستند و فکر میکنند دنیا کدخدایی دارد، رأی نخواهند آورد، چون مردم میدانند که اینها، ساختارهای اقتصادی جامعه را عدالتزا نخواهند کرد و دنبال ساختارهای دیکتهشدۀ نظام سلطه هستند.
3️⃣ سومین اثر مواسات در جامعه این است که فرهنگ «اقتصاد جمعی» شکل میگیرد. مواسات میگوید «باهم کار کنیم و پول در بیاوریم» و این یعنی تعاون کنیم و بهصورت جمعی کار اقتصادی انجام دهیم؛ این الگوی اصلی آیتالله شاهآبادی برای اقتصاد جامعۀ اسلامی است.
👤علیرضا پناهیان
🚩هیئت میثاق با شهدا - ۹۹.۰۶.۰۷
👈🏻 متن کامل + صوت و فیلم
📎 Panahian.ir/post/6501
@Panahian_ir
#ارتباط_امام_حسین_ع_با_امام_مهدی_عج
❦ د) مهدی(ع) همیشه به یاد حسین(ع)
بدون تردید این قبیل از تعابیر نهایت محبّت و دلبستگی حضرت مهدی(ع) رابه سیّد الشهداء (ع) نشان می دهد و ضرورت زنده نگه داشتن خاطره اباعبداللّه (ع) از جمله از طریق عزاداری برای آن حضرت را مورد تأکید قرار داده و عمق فاجعه کربلا و جنایت بنی امیه به اسلام و انسانیت را افشا می کند.
حتی این به یاد ...
#السلام_علیک_یا_اباعبدالله_ع
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
●➼┅═❧═┅┅───┄
#ستارگان_دشت_کربلا
⇦عبدالله بن یقطر حمیرى
عبدالله بن بَقطر (یقطر) از شهدای نهضت امام حسین (ع) در کوفه است. وی صحابی پیامبر و برادر رضاعی امام حسین (ع) بود. سه روز قبل از امام حسین (ع) به دنیا آمد. پدرش بقطر (یقطر) خادم پیامبر بود و همسرش میمونه در خانه امام علی (ع) بود و میمونه هر دو را شیر میداد.
او از صحابیان شهید و ...
● الحسین فی طریقه الی الشهادة، ص ۴۸«پاورقی»
○ انصارالحسین، ص ۱۰۶.
#السلام_علیک_یا_اباعبدالله_ع
#السلام_علیک_یا_اصحاب_الحسین_ع
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
●➼┅═❧═┅┅───┄
#داستان های_محمد حسین
مادر بزرگ خوب🌸
محسن در صف نانوایی ایستاده بود. چند دقیقه بعد نوبت به او رسید . به نانوا سلام کرد وگفت :«لطفا دو نان ساده بدید .» نانوا هم جواب سلام او را داد و دو تا نان به او داد . محسن نان ها را گرفت و در زنبیل گذاشت ،و به سمت خانه حرکت کرد . در زد مادر بزرگ در را باز کرد.
محسن با تعجب به او سلام کرد آخر قرار بود مادر بزرگ پس فردا بیاید . زنبیل را زمین گذاشت و به بقل مادر بزرگ پرید. مادر بزرگ گفت :«مادرت رفته مینا را از مدرسه بیاورد.» مینا خواهر بزرگتر محسن بود.
محسن گفت :« من فکر کردم مادرم خانه است.» کمی مکث کرد و گفت :« مادرم ششما را تنها گذاشته و رفته می گویند خوب نیست مهمان را تنها گذاشت .» بعد به آشپز خانه رفت یک لیوان شربت خنک آورد وبه مادر بزرگ داد . مادر بزرگ آن را گرفت وروی میز گذاشت. محسن سریع دست مادر بزرگ را گرفت و بوسید . مادر بزرگ هم گفت :« دستت درد نکنه تشنه ام بود پسر خوب وبا ادب.»
و اضافه کرد:«حالا به زیرزمین برو.»
محسن با تعجب به مادر بزرگ نگاه کرد اما چیزی نگفت و به حرف مادر بزرگ گوش داد و به زیرزمین رفت . تعجب کرد . دو مرغ خوشگل آنجا بود . محسن یکی از آنها را بقل کرد و با خوشحالی به داخل دوید . مادر بزرگ نگاهی به محسن ومرغ کرد و با لبخندی گفت :«این ها جایزه ی حرف گوش کردنت.»
محسن با مادر بزرگ کمی منچ بازی کرد تا مادر بیاید .
مادر و خواهر کمی بعد از بازی آنها آمدند . مادر گفت : «سلام »
بعد از چند دقییقه برای آنها شربت آورد و دید محسن و مینا داشتند با مرغ هایشان بازی می کنند .
یک لیوان شربت به مینا و یک لیوان دیگر هم به محسن داد . و گفت :« بفرمایید شربت »
و به محسن هم گفت :« پسرم دستت درد نکنه نان گرفتی »
آنها مرغ ها را در قفسی گذاشتند و در زیرزمین بردند . بعد شربت خوردند و تاشب منچ بازی کردند.
شب که شد پدر آمد . محسن آن را بغل کرد و بوسید پدر دستی به سر او کشید و مشمای بزرگ پسته ای را که در دست داشت به او داد.
آنها دور هم نشستند وتا صبح پسته خوردند.
(محمد حسین)😎
11 ساله
@dastanhay
دلنوشته⚫️
در دلم دارم هوای نینوایت یا حسین
آرزویم هست باشم کربلایت یاحسین
داغِ لاله با شقایق بر دلت افتاده است
ماه زیبا، ابن حیدر، شد فدایت یاحسین
شب تماشا می کند جشنی که برپا کرده ای
شرحِ اَحلا مِن عسل دارد سرایت یا حسین
کوه صبری در مقابل، روی زانو خم شده
با نگاهش، می بَرد غم از برایت یاحسین
کاش امشب آسمانی ها فدایت می شدند
ماه و خورشید و ستاره درهوایت یا حسین
(فرجامپور)
االهم عجل لولیک الفرج 🌺
شبتون بهشت
التماس دعا🌺
https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
ریپلی به قسمت اول رمان شبهای بدون او👆👆🌹
هدیه نگاه مهربانتان 🌹
دوستان جدیدالورود خوش آمدید🌹
منتطر نظرات سازنده تون هستم✅
⛔️کپی و فروارد رمان و داستان های کودکانه و دلنوشته ممنوع و حرام است⛔️
بقیه پست های کانال، کپی و فروارد بلا مانع است ✅
در خدمتتون هستم
با بحث مشاوره
در رابطه با
✴️خانواده و مشکلات خانوادگی
✴️همسرداری
✴️تربیت فرزند
✴️ازدواج
✴️اصلاح تغذیه
جهت تنظیم نوبت به ای دی زیر پیام بدید
👇👇
@masoomi56
مبحث نکات و سیاست های همسرداری و طب اسلامی را در این کانال پیگیر باشید👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
کانال فرم های مشاوره
https://eitaa.com/joinchat/3032088595Cbc12a9d09e
لطفا برای حمایت از کانال
بنرمون را در گروه ها و کانال هاتون قرار بدید👆👆👆