eitaa logo
مشاور خانواده| خانم فرجام‌پور
4.5هزار دنبال‌کننده
15.2هزار عکس
4.4هزار ویدیو
131 فایل
💞کمک‌تون می‌کنم از زندگی لذت بیشتری ببرید💞 🌷#کبری فرجام‌پور هستم، نویسنده و مشاور تخصصی 👇 💞همسرداری و زناشویی 👼تربیت فرزند 🥰اصلاح مزاج ارتباط با ما و تبلیغات👇 @asheqemola #فوروارد_وکپی_ممنوع⛔ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از استاد محمد شجاعی
خانواده آسمانی ۲۹.mp3
13.02M
۲۹ ♥خداوند، عشق به خود را در ذات همه انسان‌ها قرار داده است. و برای درک بهتر این عشق، جلوه هایی از خود را در وجود چهارده معصوم علیهم‌السلام قرار داده است. - هدف خداوند از این کار چه بوده؟ - مگر نمیتوان بی واسطه عاشق خداوند بود؟ 🎤 @Ostad_Shojae
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تکنیک حواس‌پرتی! از کودک نمی‌توان انتظار داشت در جایی که دور و برش خوراکی، اسباب بازی، تلویزیون روشن یا هر وسیله مزاحم دیگری وجود دارد، تکالیفش را انجام دهد. اگرچه از بین بردن حواس پرتی تقریبا غیرممکن است اما راه‌هایی برای مدیریت و کاهش تعداد مواردی که باعث ازبین رفتن تمرکز کودک می‌شود وجود دارد. با این تکنیک شروع کنید که هنگام انجام تکالیف هیچ خبری از تلویزیون، ‌تلفن و کامپیوتر نیست تا زمانی که تکالیف تمام شود. البته سکوت مطلق هم لازم نیست. @asraredarun
⭕️ لزوم عادت دادن فرزندان بزرگتر از هفت سال، به سختی و کارهای سخت ⭕️ وقتی زندگی دکتر حسابی رو نگاه می کنید، میبینید بیشتر از اینکه درس خوانده باشد،کار سخت انجام داده. گاهی اوقات مجبور بودند غذای خودشون رو از باقی مانده غذای دیگران که دم در می گذارند، بردارند. در اثر شدت فقر، مادرش مجبور میشود بچه هایش را یک مدرسه مسیحی بگذارد ، بعد نگران میشود که مبادا بچه هایش دین و معنویت خودشان را از دست بدهند، مجبور میشود این مادر خودش شبها بهشان قرآن و متون دینی را آموزش بدهد تا اینها دینشان را از دست ندهند، درحالیکه دارند تعلیمات مسیحی می بینند. بعنوان یک مهندس در کشورهای غریب جهادگرانه کار میکند و بعد در کنار کارش، فیزیک میخواند. این طور نیست که شما بچه ای را فقط بگذاری درس بخواند، به جایی برسد.. "استادپناهیان" @asraredarun
سر حرف خود بایستید اگر کودک خواسته‌ای داشت که شما نمی‌توانید و یا صلاح نمی‌دانید به او جواب مثبت بدهید، بر سر نه خود بایستید. اگر کودک ببیند که بعد از اصرار و گریه و قشقرق می‌تواند شما را تسلیم خواسته خود کند یاد می‌گیرد که دفعات بعد هم از همین روش برای رسیدن به خواسته‌اش استفاده کند. بنابر این تنها زمانی به فرزندتان نه بگویید که مطمئنید از حرف خود برنمی‌گردید. اگر موقع شنيدن جواب منفي شما دست به مانور زد، خودزني كرد، سرش را به زمين كوبيد يا خودش را به زمين انداخت، تا زماني كه ميدانيد خطري ندارد مطلقا بي اهميت باشيد. @asraredarun
حال بچه‌ها به چه چیز بستگی دارد، حال مامان، حال بابا و ارتباط پدر و مادر با یکدیگر. در بین این عوامل، از همه مهمتر حال مامان است. اگر فرزندان مشکلاتی مثل شب ادراری، ناخن جویدن ، عدم تمایل به ازدواج، عدم تمایل رفتن به سربازی و ... را دارند، همه را باید در حال مامان جست و جو کرد. باید بدانیم، بدون اینکه مسائل پدر و مادر حل شود نمی‌توان مسائل بچه‌ها را حل کرد، یعنی ممکن است ترمیم شود اما حل نمی‌شود! اگر فرزندی پدر و مادر ندارد خیلی متفاوت است با اینکه پدر و مادری حضوری بیمارگونه داشته باشند. مثلاً کسی که مادری در سلامتی داشته و در تصادفی از دنیا رفته است، وقتی از حال خوب آن مادر برای فرزند صحبت می‌شود، برای تربیت آسیب زا نیست، اما مادری که حضور بیمارگونه دارد به تربیت بچه آسیب می‌زند. @asraredarun
♦️دوره نوجوانی حساسترین دوره رشد فرزندان ماست بنابراین توجه به مسائل و مشکلات این دوره برای همه خانواده ها ضروری است. مواجهه درست با مسائل این دوره، در آینده فرزندان ما نقش بسزایی دارد. چنانچه به مسائل این دوره بی‌توجهی شود ممکن است تاثیرات جبران ناپذیری در آینده فرزند شما داشته باشد. @asraredarun
✅ یک روش برای ایجاد آرامش در خانواده👇🏻 برای ایجاد آرامش چند روش و تکنیک وجود داشته دارد. اوّلین روش برای آرامش، آرامش های کلامی است؛ یعنی اگر پدر و مادر بخواهند به فرزند خود آرامش دهند، باید در ارتباط کلامی خود با نوجوان دقّت کنند. نوجوانان آتش زیر خاکستر هستند؛ یعنی نیاز به یک باد و نسیم دارند تا آتش درونشان شعله ور شود؛ لذا پدر و مادر نباید بگذارند که این تلاطم و برانگیختگی در نوجوان به وجود بیاید. یکی از چیزهایی که آدم را خیلی عصبی می کند، بد حرف زدن است. در روایات دینی ما آمده است که: "زیبا سخن بگویید تا زیبا سخن بشنوید"؛ لذا اگر پدر و مادر بخواهند از نوجوان سخن زیبا بشنوند، باید با او زیبا سخن بگویند. @asraredarun
خانه تان طوری باشد که محیطی دوستانه و امن برای اکتشاف بچه ها باشد. شنیدن همیشگی اصطلاحاتی مثل ” بهش دست نزن” و ” ازش دور شو” می تواند باعث از بین رفتن استقلال شود. هر چه قدر خانه ی شما برای بازی و اکتشاف بچه ها امن تر باشد کمتر نه می گویید. و هر چه قدر کمتر به او نه بگویید به طور چشمگیری کشمکش های بین شما و او کاهش می یابد. کودکی که در خانه آزاد است کمتر لجبازی میکند و همکاری بهتری با والدینش خواهد داشت!
تا به حال روبه‌روی قفسه‌ی شکلات در فروشگاه، مقابل مغازه اسباب بازی فروشی، موقع درست کردن شام یا زمانی که مهمون دارین یا عجله دارین، مجبور به چانه‌زنی با فرزندتون شدین؟ ‌ مثل این‌که کودکان موقعیت‌های خستگی و کلافگی شما رو تشخیص می‌دن و سعی می‌کنن شما رو در موقعیت ضعف گیر بندازن! نق زدن و چانه زنی با کودکان یکی از چالش‌های همیشگی و سخت برای والدین است. ‌ این که فرزندتون یاد بگیره برای خواسته‌هاش تلاش کنه خیلی خوبه، اما وقتی چانه زنی‌ها از کنترل خارج بشه به مدیریت نیاز داره. اون‌ها انقدر خواسته‌هاشون رو تکرار می‌کنن تا شما در لحظه آخر موافقت کنین. بهتره بدونین نق زدن یک رفتار اکتسابی ( آموختنی) است و در هر سنی ممکنه کودک این رفتار رو یاد بگیره. او از این رفتار استفاده می‌کنه تا در لحظه ضعف شما رو تسلیم کنه تا شما اجازه بدین بیشتر بیدار بمونه، بیشتر تلویزیون نگاه کنه یا خوراکی مورد علاقه‌اش رو بخوره! ‌ کودک نق میزنه تا به خواسته‌اش برسه و خبر خوب این که نق زدن هم مثل هر رفتار اکتسابی دیگه‌ای می‌تونه کنار گذاشته بشه @asraredarun
بازي فعاليتي است براي كسب شادي و لذت... نه براي بدست آوردن نتيجه . لذت بردن از فرآيند بازی و رسیدن به احساس خوشایند مهم است نه رسيدن به جائي. @asraredarun
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃🌸 پاسخ به سوالات شما ✅ 🔹خواهران سخنران تنها مسیری در چه زمینه هایی سخنرانی و تدریس دارند❓ کانال خواهران سخنران تنها مسیری🔰 https://eitaa.com/joinchat/2234777623C7380fa7929
سلام 🌹 حتما عضو کانال سخنرانان بشید 👆👆👆 هم از مباحث خوب کانال بهره بگیرید و هم با سخنرانان ما اشنا بشید و در گروه های مجازی و جلسات حضوری از حضور این عزیزان بهره بگیرید✅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین 🌺🔸🌺🔸🌺
گفتیم که سلطه طاغوت باعث از بین رفتن عدالت در بین مردم و هرزگی جوانان در غرب میشه. جوون ما هم در جمهورى اسلامى مگه چقدر فاسد میخواد بشه؟! خب بره گناه بکنه خودش حالش به هم مى خوره برمی‌گرده!😊 مگه ديندارى اينقدر سخته ؟! اما‌ ما يه مشکل تو جهان بشريت داريم ولايت طاغوت!✅ و درد بسيار بزرگ اینه که کسى مشکل جهان بشريت رو و اصلى ترين مشکلش رو چيز ديگرى بدونه!✅
چرا حقوق بشر رعايت نمیشه؟ خب رعايت نمیشه، چون طاغوت مسلطه بر جهان!👌✅ چرا بشر نمى فهمه! عقلانيت اونقدر رشد نمیکنه ؛ که راه نجات خودش رو بفهمه ⁉️ خوب قضاوت بکنه ؟! خب معلومه ! چون طاغوت مسلطه.❌ ساز و کار طاغوت رو بايد صحبت کرد که قطعا ديگه تو اين جلسات نمى رسيم ...
يه مشکل تو عالم هست؛ همون مشکلى که اميرالمؤمنين ،امام حسن،امام حسين " عليهم آلاف التحيه و السلام" درگير اين موضوع شدند. ❓سوال بنده اينه که چرا سه امام اول ما ،کار تعليم و تربيتى آغاز نکردند؟! سه امام اول ما به امر حکومت پرداختند. اميرالمؤمنين، امام حسن و امام حسين کار امام سجاد ،امام باقر و امام صادق "عليهم آلاف التحيه والسلام " رو انجام ندادند.✔️
اين سه امام بزرگوارى که برشمردم امام چهارم ما و امام پنجم ما و امام ششم ما، کارتعليم و تربيتى آغازکردند.👌 چون اصلا تعليم و تربيت بدون حکومت، اثر آنچنانى نداره!❌ يه اثر حداقلى داره. چرا انرژيها رو هرز بديم؟! اول بايد حکومت درست بشه!👌 ما دنبال امام زمان" عليه السلام"هستيم ودنبال فرج هستيم ؛ يعنى اعتراض به وضع موجود ما.🔺
و اعتراض به وضع موجود ما معلومه معناش چيه! طاغوت سلطه برعالم داره.❎ طاغوت بايد ازبين بره.👌 و اتفاقا در اخبار ظهور هست؛ که ظهور آقا امام زمان "عليه السلام" موقع مرگ واحتضار طاغوت عالم فرا میرسه!👉 و اينو بايد بحث کرد يعنى چى❓ ما اولين کارى که بايد انجام بديم اينه✅☝️ بعد وضع مطلوبى که مى خوايم چيه؟! والسلام علیکم و رحمة الله
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قسمت دوم روزهای هجده سالگیم بود. سال و روزهایی که ققنوس شد و زندگیم را سوزاند. زندگی همه ما را. من.. دانیال..مادر و پدرِ سازمان زده ام. آن روزها، دانیال کمی عجیب شده بود. کتاب میخواند. آن هم کتابهایی که حتی عکس و اسم روی جلدش برایم غریب بود. به مادر محبت میکرد. کمتر با پدر درگیر میشد. به میهمانی و کلوب و .. نمی آمد و حتی گاهی با همان لحنِ عشق زده اش، مرا هم منصرف میکرد. رفت و آمدش منظم شده بود. خدای من مهربان بود، مهربانتر شده بود. اما گاهی حرفهایش، شبیه مادر میشد و این مرا میترساند. من از مذهبی ها متنفر بودم. مادرم ترسو بود وخدایی ترسوتر داشت. اما دانیال جسور بود، حرف زور دیوانه اش میکرد. فریاد میکشید. کتک کاری میکرد. اما نمیترسید، هرگز.. خدای من نباید شبیه مادر و خدایش میشد. خدای من، باید دانیال، برادرم می ماند. پس باید حفظش میکردم، هر طور که شده. خودم را مشتاق حرفهایش نشان میدادم و او میگفت. از بایدها و نبایدها. از درست و غلطهای تعریف شده. از هنجارها و ناهنجارها. حالا دیگر مادر کنار گود ایستاده بود و دانیال میجنگید با پدر، با یک شرِ سیاست زده. در زندگی آن روزهایم چقدر تنفر بود و من باید زندگیشان میکردم. من از سیاست بدم میآمد و پدرِ سیاست زده . ثانیه های عمرم میدویدند و من بی خیالشان. دانیال دیگر مثله من فکر نمیکرد. مثله خودش شده بود. یک خدای مهربانتر. مدام افسانه هایی شیرین میگفت از خدای مادر. که مهربان است. که چنین و چنان میکند. که…. و من متنفرتر میشدم از خدایی که دانیال را از میهمانی ها و خوش گذرانیهای دوستانه ام، حذف کرده بود. این خدا، کارش را خب بلد بود. هر چه بیشتر میگذشت، رفتار دانیال بیشتر عوض میشد. گاهی با هیجان از دوست جدیدش که مسلمان بود میگفت، که خوب و مهربان و عاقل است. که درهای جدیدی به رویش باز کرده.. که این همه سال مادر میگفت و ما نمیفهمیدیم.. که چه گنجی در خانه داشتیمو خواب بودیم.. و من فقط نگاهش میکردم. بی هیچ حس و حالی.. حتی یک روز عکسی از دوست مسلمانش در موبایل، نشانم داد و من چقدر متنفر بودم از دیدن تصور پسری که خدایم را رامِ خدایش کرده بود. @asraredarun اسرار درون
ادامه روزها میگذشت. دیگر از جنگ و درگیری سابق در خانه خبری نبود. حالا دیگر مادر یک هم تیمی قوی به نام دانیال داشت و پدر توانی برای مبارزه و کتک زدن،در خود نمیدید. پس آتش بسی، نسبی در خانه برقرار بود. دیگر علیرغم میل دانیال خودم به تنهایی در میهمانی ها و دورهمی های دوستانمان شرکت میکردم. و این دیوانه ام میکردم. اما باید عادت میکردم به خدایی که دیگر خدا داشت. حالا دیگر دانیال مانند مادر نماز میخواند. به طور احمقانه ایی با دخترانِ به قول خودش نامحرم ارتباط نداشت. در مورد حلال بودن غذاهایش دقت میکرد. و.. و.. و… که همه شان از نظر من ابلهانه بود. قرار گرفتن درچهارچوبی به نام اسلام آن هم در عصری که هزاران سال از ظهورش میگذشت، عقب افتاده ترین شکل ممکن بود. دانیال مدام از کتابها و حرفهایی که از دوستش شنیده بود برام تعریف میکرد و من با بی تفاوتی به صورت مردانه و بورش نگاه میکرد. راستی چقدر برادر آن روزهایم زیبا بود. و لبخندهایش زیباتر. انگار پرده ایی از حریر، مهربانی هایش را دلرباتر کرده بود. گاهی خنده ام میگرفت، از آن همه هیجان کودکانه اش، وقتی از دوستش تعریف میکرد. همان پسره سبزه ایی که به رسم مسلمان زاده ها، ته ریشی تیره رنگ بر صورت مردانه و از نظر آن روزهایم زشت و پر فریبش، خودنمایی میکرد.  نمیدانم چرا؟ اما خدایی که دانیالِ آن روزها، توصیفش را میکرد، زیاد هم بد نبود.. شاید ، فقط کمی میشد در موردش فکر کرد. هر چه که میگذشت، حسِ مَلس تری نسبت به خدای دانیال پیدا میکردم. خدایی که خدایم را رام کرده بود،حتما چیزی برایِ دوست داشتن، داشت. و من در اوج پس زدن با دست و پیش کشیدن با پا، کمی از خدای دانیال خوشم آمد. و دانیال این را خوب فهمیده بود..گاهی بطور مخفیانه نماز خواندهای دانیال را تماشا میکردم و فقط تماشا بود وبس.. اما هر چه که بود، کمی آرامم میکرد.حداقل از نوشیدنی های دیوانه کننده بهتر.. حالا دیگر کمی با دقت محو هیجانهای برادرم میشدم. و چقدر شبیه مادر بود چشمها و حرفهایش.. آرامش خانه به دور از بدمستی های شبانه و سیاست زده ی پدر برام ملموستر شده بود. و دیگر از مذهبی ها متنفر نبودم. دوستشان نداشتم، اما نفرتی هم در کار بود. آنها میتوانستند مانند دانیال باشند، مهربان ولی جسور و نترس.. و این کام تفکراتم را شیرین میکرد. حالا با اشتیاق به خاطرات روزمره دانیال با دوست مسلمانش گوش میکردم. مذهبی ها شیطنت هم بلد بودند.. خندیدن و تفریح هم جزئی از زندگیشان بود. حتی سلفی های بامزه و پر شکلک هم میگرفتند.. کم کم داشت از خدای دانیال خوشم میآمد.. که ناگهان همه چیز خراب شد.. خدای مادر و دانیال، همه چیز را خراب کرد… @asraredarun اسرار درون