eitaa logo
مشاور خانواده| خانم فرجام‌پور
4.5هزار دنبال‌کننده
15.2هزار عکس
4.4هزار ویدیو
131 فایل
💞کمک‌تون می‌کنم از زندگی لذت بیشتری ببرید💞 🌷#کبری فرجام‌پور هستم، نویسنده و مشاور تخصصی 👇 💞همسرداری و زناشویی 👼تربیت فرزند 🥰اصلاح مزاج ارتباط با ما و تبلیغات👇 @asheqemola #فوروارد_وکپی_ممنوع⛔ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از استاد محمد شجاعی
4_5785067488806964229.mp3
12.33M
۵۴ ♨️ به خدا که نمی‌شود دست یافت! نه او را می‌توان دید! و نه کسی او را دیده، که توصیفش کرده باشد! ❓من چگونه می‌توانم شبیه کسی باشم و به اخلاقش متخلق شوم، وقتی نه می‌توانم ببینمش، و نه می‌توانم جزئیات اخلاق او را بشناسم؟ ‼️ اینهمه احکام و باید و نباید چگونه می‌تواند مرا به برساند؟ @Ostad_Shojae
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کودک هر چقدر هم که کم سن و سال باشد درباره‌ ضعف هایش جلوی روی او صحبت نکنید. تصور کنید کنار پدر یا مادرتان ایستاده اید و او با کسی جملات زیر را می گوید: "پسرم کمی خجالتیه" ، یا "دخترم وقتی کلاس اول بود خواندن برایش سخت بود ولی حالا بهتر شده" کودکان وقتی می شنوند که والدینشان درباره آنها اینگونه صحبت می‌کنند، خود را مانند اشیایی تصور می کنند که تحت تملک والدینشان هستند. @asraredarun
از نگاه نوجوان، استقلال يعني رها شدن از دستورات والدين از نگاه والدين، استقلال يعني پذيرش مسئوليت از تضاد اين دونگرش، شكاف نوجوان و والدين ايجاد مي شود @asraredarun
هماهنگی بین پدر و مادر؛ عامل تربیّت فرزند شما، هم‌ دست راست دارید و هم ‌دست چپ، اگر این دو به‌صورت مستقل تصمیم میگرفتند، شما دیگر با این دو دست نمیتوانستید کاری را انجام بدهید. اما چون این دو دست خود تصمیم گیرنده نیستند، بلکه مغز و اراده انسان است که بر دست راست و چپ حکومت میکند و اوست که تصمیم میگیرد، لذا دست‌ها باهم همکاری میکنند و هماهنگ‌اند. با یک‌ دست کاغذ میگیرید و با یک‌دست مینویسید. خیّاطها با یک‌دست پارچه را میگیرند، با دست دیگر می‌دوزند. آشپزها با یک‌دست، دیگ را میگیرند، با دست دیگر غذا را به هم میزنند و چون فرمانده یکی است این دودست این‌چنین باهم همکاری میکنند. اگر خدای‌ناکرده در وجود ما دو فرمانده وجود داشت معلوم است که چه اتفاقی میافتاد. حال فرض کنید، اگر پدری نسبت به بچه‌ی خود تندی کند، مثلاً بگوید: چرا این کار را کردی؟ آن‌گاه مادر بگوید: اتفاقاً کار بچه درست بوده و خوب کاری هم کرده است. یا یکی به بچه بگوید: تو خیلی بیادب هستی. دیگری به او بگوید: اتفاقاً تو از همه مؤدبتر هستی. یکی بچه را بزند و دیگری او را نوازش کند. چنین برخوردهایی موجب میشود که بچه بی‌تربیت بار بیاید. وقتی این‌گونه عمل شود، بچه شکایت پدر را به مادر و شکایت مادر را به پدر میبرد و ضمن این‌که بین آن‌ها دعوا راه میاندازد، خود بچه نیز نسبت به پدر و مادر بیاعتقاد و بیاعتنا میشود. [استاد حائری شیرازی]
اگر کودکی مستقل می خواهید بگذارید کودک خود پاسخ سوالاتی که از او می شود را بدهد. نشانه واقعی احترام به استقلال کودک این است که به بزرگسال سوال کننده در پاسخ بگوییم؛ "دخترم خودش به شما میگه" یا " بذار از خودش بپرسیم."
به کودکان خود کمک کنید تا احساسات خود را درک کنند. کودکان نیاز دارند احساساتشان مورد پذیرش و احترام قرار بگیرد. بعنوان مثال 👇 1. شما می توانید با توجه و آرامش کامل به حرف های کودک گوش دهید. 2. شما می‌توانید احساسات کودک‌تان را با کلمه‌ای تایید کنید. "آه. راستی! متوجه هستم." 3. شما می‌توانید به احساسات آنها نامی بدهید. "به نظرم این کار بی‌نتیجه است" 4.شما می توانید آرزوهای آنان را به طور خیالی برآورده کنید. "کاشکی میتونستم همین حالا یک عروسک بزرگ برات حاضر کنم"
بسم الله‌الرحمن‌الرحیم 👈 یکی از موقعیتهایی که کنترلگری والدین بیداد می‌کنه، وقتیه که حرف از درس و مشق و انجام تکالیف مدرسه به میون میاد. اینجا دیگه منطقه‌ی ممنوعه‌ی والدینه🤭، خط قرمزشونه😁، تاب و تحمل کوتاهی و سهل‌انگاری رو ندارن. آخه فکر می‌کنن پای خوشبختی و موفقیت بچه‌هاشون در میونه! 👈 حالا بیاین ببینیم واکنش بچه‌ها به کنترلگری والدین در زمینه‌ی درس و مشق چه جوریه؟ بچه‌ها بنا به خلق و خو و شخصیتشون سه جور واکنش متفاوت به کنترلگری ممکنه داشته باشند: 1️⃣ گروهی از بچه‌ها که خیلی سرسختن، هیچ جوره زیر بار نمی‌رن و به قیمت تحمل تهدید و تحقیر و سرزنش و کتک هم که شده، کار خودشون رو می‌کنن و از زیر بار انجام تکالیف در می‌رن. این بچه‌ها رو شاید بشه تو ابتدایی تا حدودی کنترل کرد، اما به محض اینکه صداشون از شما بلندتر شه و زورشون به شما بچربه، دیگه به هیچ صراطی مستقیم نیستن! این بچه‌ها حتی تو بزرگسالی هم تبدیل به آدمهای لجباز و ستیزه‌جویی می‌شن که عادت به سرکشی و مخالفت با مراجع قدرت دارن. . 2️⃣ گروه دوم اونایی هستن که بچه‌های آرومین و توان مقابله با شما رو ندارن. پس اشک‌ریزون می‌شینن سر تکالیفشون و به زور اونها رو انجام می‌دن. اما احتمالاً از رفتار شما اینو می‌گیرن که در مقابل هر مرجع قدرتی، باید تمکین کنن و تسلیم بشن. اینها در آینده برای جلب رضایت مراجع قدرت، تبدیل به آدمهای مطیع و بله قربان‌گو ( بی‌ادبانه‌ش می‌شه ببعی🙊) می‌شن. . 3️⃣ گروه سوم هم بچه‌هایی هستن که به ظاهر، خودشون رو با شرایط وفق می‌دن و با دندونهای به هم فشرده مشق می‌نویسن، اما خشم پنهانشون از کنترلگری شما رو با دردسر درست کردن‌های بعدی، با اذیت و آزار خواهر و برادراشون، با خرابکاری‌های یواشکی و... تخلیه می‌کنن. این بچه ها در بزرگسالی تبدیل به آدمهای دو رو و آب زیر کاه و کارشکن می‌شن. . 👈 البته اینها وحی منزل نیست، اما نیاز به خودمختاری و کفایت، جزء نیازهای اساسی همه‌ی آدمها و از جمله بچه‌هاست و مثل هر نیاز دیگه‌ای اگه برآورده نشه، بالاخره از یه جایی بیرون می‌زنه. . 👈 درس خوندن بچه‌ها مهمه، خیلی هم مهمه، اما قبل از اینکه با روشهای کنترلگرانه (اعمال زور، تهدید، تنبیه، احساس گناه دادن، سرزنش، تحقیر، طعنه و کنایه، مقایسه، جایزه و تشویق) بچه‌هاتون رو وادار به موفقیت(!!!) کنین، بد نیست یه نگاهی به سه دسته‌ی بالا بندازین و از خودتون بپرسین کدومیک از اونها رو واسه بچه‌تون می‌پسندین و حاضرین چه هزینه‌ای برای درسخون شدن اونها بدین؟ رضائیان روانشناس کودک و نوجوان ادامه دارد
وقتی به فرزندمون مسئولیت نمیدیم، تاییدش نمی‌کنیم و هر کاری که میخواد بکنه جلوشو بگیریم، بعدها در بزرگسالی دائم میگه نمیتونم و در مسئولیت های بزرگ مثل ازدواج کم میاره و احساس ناتوانی میکنه @asraredarun
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹پنجشنبه است، هـمان روزی که خوبان سفر کرده از دنیا، چشم انتظار عزیزانشان هستند ، دستشان از دنیا کوتاه است و محتاج یاد کردن ما هستند با ذکر فاتحه و  صلوات ، روحشان را شاد کنیم. 🌹 اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ،تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَات 🌹الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🌹بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ ،مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ إِيَّاكَ نَعْبُدُ وإِيَّاكَ نَسْتَعِين اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِيم صِرَاطَ الَّذِينَ أَنعَمتَ عَلَيهِم غَيرِ المَغضُوبِ عَلَيهِمْ وَلاَ الضَّالِّينَ 🌹بِسْمِ اللهِ الْرَّحْمَنِ الْرَّحِيمِ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ،اللَّهُ الصَّمَدُ لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ،وَ لَمْ يَكُن لُهُ کُفُوَاً اُحَد ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
هدایت شده از علیرضا پناهیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 شیخ حسین انصاریان و منبرهایش به روایت علیرضا پناهیان 🌹 بازنشر به مناسبت سالروز تولد استاد انصاریان @Ansarian_ir @Panahian_ir
4_6006088503018915355.mp3
28.97M
۞دعاے کمیل 🎙مهدی رسولی التماس دعا 🙏 @asraredarun اسرار درون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💐🍃🌿🌸🍃🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌸 ✍-موبایل و تلفن خونه ات از طریق اون حسام عوضی و رفقاش کنترل میشه، تو فردا مرخص میشی، این گوشی رو یه جای مناسب قایم کن تا وقتی رفتی خونه بتونم باهات تماس بگیرم. فقط مراقب باش که کسی از جریان بویی نبره بخصوص اون سگه نگهبانت! دانیال واسه دیدنت لحظه شماری میکنه فعلا بای! اینجا چه خبر بود؟ صوفی چه میگفت؟ او و دانیال در ایران چه میکردند؟ منظورش از اینکه همه چیز با دیده های او و شنیده های من فرق دارد، چیست؟ فردای آن شب از بیمارستان مرخص شدم. و گوشیِ مخفی شده در زیر تشک را با خود به خانه بردم تمام روز را منتظر تماسِ صوفی بودم اما خبری نشد. نگران بودم چه چیزی انتظارم را میکشید! تازه به حسام و صبوری هایش عادت کرده بودم اما حرفهایِ تلگرافی صوفی نفرتِ دوباره را در وجودم زنده کرد. بعد از یک روز گوشی روشن شد، صوفی بود: سارا تو باید از اون خونه فرار کنی، در واقع حسام با نگهداشتن تو میخواد دانیال رو گیر بندازه اون خونه به طور کامل تحتِ نظره! ابهام داشت دیوانه ام میکرد: من میخوام با دانیال حرف بزنم اون کجاست؟ با عجله جواب داد: نمیشه من با تلفن عمومی باهات تماس میگیرم تا ردمونو نزنن، اون نمیتونه فعلا از مخفیگاش بیاد بیرون! سارا! تو باید از اونجا خارج بشی، البته طبق نقشه ی ما! نقشه؟؟ چه نقشه ای؟؟ حسام خوب بود، یعنی باید به صوفی اعتماد میکردم؟ اسم دانیال که درمیان باشد، به خدا هم اعتماد میکنم. ترس، همزادِ آن روزهایم شده بود و سپری شدنِ ثانیه ای بدون اضطراب نوعی هنجار شکنی محسوب میشد. دو تماسش بیشتر از یک دقیقه طول نکشید و تقریبا فقط خودش حرف زد. دو روز بعد دوباره تماس گرفت تا نقشه ی فرار را بگوید اما سوالی تمامِ آن مدت مانندِ خوره به جانم افتاده بود. به تندی شروع به گفتن اسلوبِ نقشه اش کرد به میان حرفش پریدم: چرا باید بهت اعتماد کنم؟ از کجا معلوم که همه ی حرفات دروغ نباشه و نخوای انتقامِ همه ی بلاهایی رو که دانیال سرت آورده از من بگیری؟ حسام تا اینجاش که بد نبوده لحنش آرام اما عصبی بود: سارا، الان وقتِ این حرفا نیست، حسام بازیگر قهاریه. اصلا داعش یعنی دروغ گفتن، عین واقعیته. اگه قرار بود بلایی سرت بیارم، اینکارو تو اون کافه، وسط آلمان میکردم نه اینکه این همه راه به خاطرش تا ایران بیام... دیگر نمیدانستم چه چیز درست است: شاید درست بگی شایدم نه! تماس را قطع کرد، بدون خداحافظی حکمِ ذره ای را داشتم که معلق میانِ زمین و آسمان، دست و پا میزد. صوفی و حسام هر دو دشمن به حساب میآمدند؛ حسامی که برادرم را قربانی خدایش کرد و صوفی که نوید ِانتقام از دانیال را مهر کرد بر پیشانیِ دلم. به کدامشان باید اعتماد میکردم؟ حسام یا صوفی! شرایط جسمی خوبی نداشتم، گاهی تمام تنم پر میشد از بی وزنی و گاهی چسبیده به زمین از فرط سنگینی ناله میکردم و در این میان فقط صدای حسام بود و عطرِ چایِ ایرانی... آرام به سمت اتاق مادر رفتم، درش نیمه باز بود، نگاهش کردم پس چرا حرف نمیزد؟ من به طمعِ سلامتی اش پا به این کشور گذاشته بودم، کشوری که یک دنیا تفاوت داشت با آنچه که در موردش فکر میکردم. فکری که بروشورهای سازمانیِ پدر و تبلیغات غرب برایم ساخته بود، اما باز هم میترسیدم، زخم خورده حتی از سایه ی خودش هم وحشت دارد. مادر تسبیح به دست روی تختش به خواب رفته بود، چرا حتی یکبار هم در بیمارستان به ملاقاتم نیامد؟ مگر ایران آرزویِ دیرینه اش نبود پس چرا زبان باز نمیکرد؟! صدای در آمد و یا الله گوییِ بلند حسام پروین را صدا میزد، با دستانی پر از خرید. بی حرکت نگاهش میکردم و او متوجه من نبود او یکی از حل نشده ترین معماهایِ زندگیم بود. فردی که مسلمانیش نه شبیه به داعشی ها بود و نه شبیه به عثمان. در ظرفِ اطلاعاتیم در موردِ افراد داعش کلامی جز خشونت، خونخواری، شهوت و هرزگی پیدا نمیشد و حسام درست نقطه ی مقابلش را نشانم میداد؛ مهربانی، صبر، جذبه، حیا و حسی عجیب از خدایی که تمام عمر از زندگیم حذفش کردم. صوفی از مهارتش در بازیگری میگفت، اما مگر میشد که این همه حسِ ملس را بازی کرد؟ نمیدانم شاید اصلا دانیال را هم همینطور خام کرده بود! اسلام ِعثمان هم زمین تا آسمان با این جوان متفاوت بود، عثمان برای القایِ حس امنیت هر کاری که از دستش برمیآمد، دریغ نمیکرد. از گرفتن دستهایم تا نوازش، اما حسام هنوز حتی فرصتِ شناسایی رنگِ چشمانش را هم به من داده و من آرام بودم، به لطفِ سر به زیری و نسیمِ خنکِ صدایش... بعد کمی خوش و بش با پروین، جا نمازی کوچک از جیبش در آورد و به نماز ایستاد! ⏪ ... @asraredarun اسرار درون
سلام 🌹 در خدمتتون هستم با بحث مشاوره در رابطه با 👇 ✴️خانواده و مشکلات خانوادگی ✴️همسرداری ✴️سیاست‌های زنانه ✴️تربیت فرزند ✴️ازدواج ✴️اصلاح تغذیه ✴️مسائل اعتقادی (فرجام‌پور) جهت تنظیم نوبت به ای دی زیر پیام بدید 👇👇 @masoomi56 مبحث نکات و سیاست های همسرداری و طب اسلامی را در این کانال پیگیر باشید👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 کانال فرم های مشاوره https://eitaa.com/joinchat/3032088595Cbc12a9d09e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┄┅─✵💝✵─┅┄ آغاز سخن یاد خدا باید کرد خود را به امید او رها باید کرد ای با تو شروع کارها زیباتر آغاز سخن تو را صدا باید کرد الهی به امید تو💚 سلام صبحتون بخیر🌺 @asraredarun ┄┅─✵💝✵─┅┄
‌‌‌‌‌‌‌┄✦۞✦‌‌✺‌﷽‌‌‌✺✦۞✦┄ ✨حضرت محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم فرمودند: از خوشبختى انسان درخواست خير از خداوند و خشنودى به خواست اوست و از بدبختى انسان است كه از خدا درخواست خير نكند و به خواست او ناخشنود باشد.✨ @asraredarun ‌‌‌‌‌‌‌┄✦۞✦✺💠✺✦۞✦┄
(عج) یاصاحب الزمان (عج) چه خوش است روز جمعه، زکنار بیت کعبه... به تمام اهل عالم، (عج)...!! @asraredarun 〰❁🍃❁🌺❁🍃❁〰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌺🍃 🌺 🍃 سلام علیکم و رحمت الله در این آدینه بارانی و زیبای پاییزی 🌧 بهترین ها را براتون آرزو دارم🌺 🍃 اللهم عجل لولیک الفرج 💥 بهترین دعا👌
همراهان جدید به کانال خودتون خوش آمدید💐 شما هم می توانید دوستانتان را به کانال دعوت کنید👏👏👏 و در ثواب نشر مفاهیم دینی و تحول در زندگی انها سهیم باشید💐