eitaa logo
مشاور خانواده| خانم فرجام‌پور
4.3هزار دنبال‌کننده
16.1هزار عکس
4.8هزار ویدیو
137 فایل
💞کمک‌تون می‌کنم از زندگی لذت بیشتری ببرید💞 🌷#کبری فرجام‌پور هستم، نویسنده و مشاور تخصصی 👇 💞همسرداری و زناشویی 👼تربیت فرزند 🥰اصلاح مزاج ارتباط با ما و تبلیغات👇 @asheqemola #فوروارد_وکپی_ممنوع⛔ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
مشاهده در ایتا
دانلود
ما اینجاییم تا به شما کمک کنیم زندگی توام با عشق و محبت و لذت داشته باشید💞👏 چون توی مشاوره ها شاهدم اکثر اختلافات ریشه در نا اگاهی و نداشتن شناخت کافی درمورد جنس مخالف دارد و عدم شناخت نیازهای خود و همسر💞
💞بر هر خانم متاهلی واجبه این دوره را شرکت کند👏✅ و هر خانم مجردی لازمه شرکت کنه تا قبل از ازدواج اگاهی های لازم را کسب کنه👏👏 به خودتون اهمیت بدید✅ و زندگی زیبا بسازید که لایق بهترین ها هستید👏
متاسفانه چون مسائل زناشویی و شناخت اناتومی بدن و... در دوره تدریس میشه از قرار دادن بخشی از مطالب یا مینی دوره معذرویم. واقعا نمیشه❌ شرمنده
8.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 رنج، رهایی می‌دهد! 🔻رنج را در آغوش بگیر، روحِ انسان را قوی می‌کند! 🔻در هیچ کلاس درسی اینطور رشد نمی‌کنی! این کلیپ از جلسۀ نهم مبحث "" تهیه شده است. تلگرام | بله | سروش | روبیکا | آپارات | اینستاگرام | سایت @Panahian_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
محسن دوباره به روبرو خیره شد وگفت:" ببخشیدا. توی این مدت، توی سختی های زندگیت، چه چیزی باعث می شد که زندگی را تحمل کنی؟ یعنی به چه امیدی زندگی می کردی؟" امید کمی مکث کرد و گفت:" خب امیدِ به آینده. امیدوار بودم بتونم برای خودم زندگی خوبی بسازم." محسن گفت:" آفرین. خب الآن چی؟" امید گفت:" الآن، نمی دونم. :" محسن گفت:" یعنی الان نمی خوای آینده ات را بسازی؟" امید دستش را لابه لای موهاش کشید و گفت:" نه اینکه نخوام. ولی سردر گم هستم." محسن گفت:" خب چرا تا حالا امید داشتی و الان نداری؟" امید کمی مکث کرد و سرش را پایین انداخت و گفت:" راستش، به خاطر عشق و محبتی که توی دلم بود، به آینده امیدوار بودم. ولی الان دیگه نیست. درسته مشکلاتم زیاد بود، ولی همون عشق و محبت، بهم نیرو می داد برای جلو رفتن و پیشرفت کردن." محسن گفت:" آفرین. منظورم همین بود. عشق و محبت، که اگر نباشه، هیچ کس انگیزه ای برای زندگی نداره.:" امید به سمتش برگشت و گفت:" چه ربطی به نماز خوندن داره؟" محسن لبخند زد و گفت:" دِ همین دیگه. این نیرویی هم که ما رو سر سجاده می نشونه، همون عشق و محبته. نیرویی که کمکمون می کنه، درد و سختی زندگی رو راحت تحمل کنیم؛ همین عشق و محبته. اصلا مگر آدم بدون عشق هم می شه.امید جان همه ما عاشقیم. توی دل هر کس عشق نباشه، شاید نمی شه اسمش رو آدم گذاشت. فقط باید عشق حقیقی رو پیدا کنیم. خب بقیه اش برای یه وقتِ دیگه. خودمم هنگ کردم." بعد بلند بلند خندید. از اتاق بیرون رفت و امید رو با دریایی از سؤال تنها گذاشت. امید در خاطراتش غرق شد. تمامِ آنچه از کودکی بر او گذشته بود؛ چون تصویری روشن جلوی چشمانش نقش بست. و جمله محسن در سرش پیچید. "عشقِ واقعی " 🖋نویسنده (فرجام پور) ⛔️کپی و فروارد حرام❌ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
این کلمات را قبلا هم شنیده بود. بله در کلام علی. او هم همین کلمات را گفت. او گفت که ما را به تمسخر نگیر. ما هم عاشقیم. ولی به عشق حقیقی رسیدیم. به خاطر آورد، علی چگونه عشق زمینی اش را رها کرده و دل به عشق حقیقی بسته بود. عشقی که به خاطرش، حاضر بود جان دهد. احمدآقا هم همین طور. یاد صحبت های حاج صابر افتاد. او هم از عشق و دلدادگی می گفت. از جوان هایی که دل از دنیا کنده بودند و جان بر کف، به سوی عشق حقیقی شتافتند. پذیرفتنش برای او سخت بود. مگر لذتی بالاتر از لذات دنیا هم هست؟ یاد خوابش افتاد. محمد و شهیدانِ دیگری که غرق در لذت بودند. محمد گفت:"می تونی کنار ما باشی، فقط باید مثلِ ما بشی." درست است یا غلط؟ ذهنش به هم ریخت. دوبار درگیری بین عقل؛ منطق و عشق؛ محبت در سرش، شکل گرفت. این همه تضاد بینِ باور هایش و یافته های جدیدش، پذیرفتن را سخت می کرد. اصلا مگر می شود یک انسان مادی، یک جسم مادی، بتواند از مادیات دل بکَند. پس نیازهای مادی او چه می شود؟ حسابی با افکار ضد و نقیضش در گیر بود. با کلافگی دستانش را در موهایش فرو کرد و با حرص نفسش را بیرون داد. سرش را روی بالش گذاشت. به سقف خیره شد که صدای زنگ گوشی اش بلند شد. دست دراز کرد و آن را از کنارِ تخت برداشت. با دیدنِ صفحه گوشی لبخند به لبش نشست. 🖋نویسنده (فرجام پور) ⛔️کپی و فروارد حرام❌ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام. مشاورم تمام شد. مثله همیشه عااالی. صحبت هاشون مثله قرص آرامبخش میمونه. آدم بعد از مشاوره باهاشون، احساس میکنه هیچ گونه مشکلی نداره و خوشبت ترینه. بسیااار دلسوز و مهربان و انرژی مثبت و از تهه قلبشون صحبت میکنند و راهنمایی میکنن. بسیاار با وجدان هستند و اصلا براشون اهمیت نداره که زمان مشاوره تموم شده،اگر وقت داشته باشن از صمیم قلب و با رضایت کامل ادامه میدن. هر چی بگم کم، به معنای واقعی کلمه، ایشون یکی از کارگزاران خدا روی زمین هستند. خدا انشاءالله سلامتی به خودشان و خانواده محترمشان بده. ازتون درخواست میکنم اگر امکانش هست نظراتم در کانال بیاد، تا همه از وجود چنین فرشته ای مطلع باشند. سپاس فراوان 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 خدا را شکر🌺 هر چه هست لطف خداست🌺 ای دی منشی جهت هماهنگی مشاوره تلفنی👇 @asheqemola