eitaa logo
مشاور خانواده| خانم فرجام‌پور
4.6هزار دنبال‌کننده
15.4هزار عکس
4.4هزار ویدیو
133 فایل
💞کمک‌تون می‌کنم از زندگی لذت بیشتری ببرید💞 🌷#کبری فرجام‌پور هستم، نویسنده و مشاور تخصصی 👇 💞همسرداری و زناشویی 👼تربیت فرزند 🥰اصلاح مزاج ارتباط با ما و تبلیغات👇 @asheqemola #فوروارد_وکپی_ممنوع⛔ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دارم میچینم سفره هفت سین اما فکر توام که تو صحرا، خیمه زدی آقا اللهم عجل لولیک الفرج🌺 ان شاءالله سال نو با حضور مولامون پر برکت شود💐💐 http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
19.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپی زیبا از زیارت عاشورا به همراه متن با صدای علی فانی 🤲 http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زهرا و زینب فقط اشک می ریختند و نام عمو محمد، بر زبانشان بود. آقای سرابی، کمی دورتر، سرش را بین دستانش گرفته بود. محزون وآرام اشک می ریخت. بقیه هم کنترل اشک هایشان را نداشتند. شب به نیمه نزدیک می شد. هرکس گوشه ای دنج با خدا خلوت کرده بود. حالِ عجیبی که امید تا به آن موقع تجربه نکرده بود. حالِ خوشی که به آرامش درونی رهنمودش می کرد. همان آرامشی که سال ها برایش؛ آرزو شده بود. در تمامِ مهمانی ها، دورِهمی ها و نوشیدنی ها و......دنبالِ این گمشده بود. حالا میانِ دشتی پر از خاک، بی هیچ تکلف و لذتی از لذات دنیا، به تمامِ وجودش نفوذ کرده بود. پلاک را به سینه چسباند و به آسمان نگاه کرد وبا چشمانِ اشکبار؛ دوباره فریاد زد:"خدا..... خدا..... خدا.." چقدر بر زبان راندنِ این نام به او آرامش می داد. چه حسِ خوبی بود، داشتنِ (خدا) و امید تازه اورا پیدا کرده بود. دلش نمی خواست با تمامِ هستی، عوضش کند. چشمانش را بست. به یاد حرفهای علی افتاد(عشقِ حقیقی) همان که حاج صابر گفت. همان که همه خوبان گفتند.(عشق حقیقی) حالا معنای حرفشان را می فهمید. آنقدر فریاد زد که یک لحظه احساس کرد، نفسش در سینه حبس شده. از شدت شور و شوق، توان دم و بازدم ندارد. پلاک را محکم تر به سینه چسباند. سکوت کرد. زهرا نگران به چهره اش چشم دوخت. با نگرانی گفت:"امید حالت خوبه؟:" محسن سریع بلند شد و قمقمه آب را به سمتش گرفت و گفت:" امید جان یه کم آب بخور. نفس بگیر. :" وقتی جوابی نشنید؛ درِ قمقمه را باز کرد و به صورتِ او آب پاشید. امید از جا پرید و نفس و نفس زد. محسن گفت:"امید خوبی؟" یکباره بغضش ترکید و با صدای بلند شروع کرد به ضجه زدن. چنان ناله می کرد که دلِ سنگ و کوه آب می شد. صدای گریه همه در صدای او پیچیده بود. که صدای تکبیرِ نیروها بلند شد. 🖋نویسنده (فرجام پور) ⛔️کپی و فروارد حرام❌ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
همه با سرعت به سمتِ حاجی و نیروهایش دویدند. فریادِ (یا حسین) در دشت پیچید. چند تن از نیروها، از نزدیک شدنشان جلو گیری کردند. مجبور شدند دورتر بایستند و نگاه کنند. یک نفر داشت به دقت فیلم می گرفت و دیگران با احتیاط، وسایلی را از گودالی که کَنده بودند؛ بیرون می آوردند. امید، دل توی دلش نبود. بیقرارِ رفتن و دیدن بود. اما باید صبوری می کرد. زهرا به چهره پریشانِ او نگاه کرد و آرام گفت:" نگران نباش. همه چیز درست می شه. فقط صبور باش." سرش را به نشانه تاکید تکان داد. آقای سرابی کنارِ گوشِ زهرا گفت:" یعنی واقعا عمو محمد رو پیدا کردند؟" زهرا با بغض گفت:" نمی دونم.... نمی دونم...خدا کنه خودش باشه." زینب آرام اشک می ریخت. به آن ها نگاه کرد و گفت:"خودشه. من مطمئنم." محسن بازوی امید را گرفته بود و امیدوارانه فقط گوش می داد و زیر لب ذکر می گفت. چند لحظه ای در سکوت گذشت. امید خیره به روبرو بود. ولی هیاهوی درونش، رهایش نمی کرد. قبلش به سینه می کوبید و بیقراری می کرد. 🖋نویسنده (فرجام پور) ⛔️کپی و فروارد حرام❌ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام سال نو مبارک🌺🌺🌺 الهی در سال جدید بهترین ها روزیتون بشه🌹🌹 اللهم عجل لولیک الفرج🌺 ان شاءالله امسال سال فرج مولامون باشه🌹🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
يا مُقلّبَ القلوبِ و الأبصار يا مُدبِّرَ الليلِ و النَّهار يا مُحــوِّلَ الحَــولِ و الأحوال حوِّل حالَنا إلى أحسنِ الحال آغاز سال ١۴٠٣ رو به تمامی شما عزیزان تبریک عرض می‌کنیم به امید آنکه سالی پر از خیر و برکت، همــراه با موفقیـت داشته باشید.. http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
16.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️سال "جهش تولید با مشارکت مردم"‌ 💢 فیلم کامل پیام نوروزی رهبر انقلاب اسلامی به مناسبت آغاز سال ۱۴۰۳ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
┄┅─✵💝✵─┅┄ بنام‌دوست﷽ گشاییم دفترصبح را به‌ فر عشق فروزان کنیم محفل را بسم الله النور روزمان را بانام زیبایت آغازمیکنیم دراین روز بما رحمت وبرکت ببخش وکمک‌مان کن تازیباترین روز را داشته باشیم سلام امام زمانم❤️ سلام صبحتون بخیر الهی به امید تو💚 ↷❈🔅❂🌙❂🔅❈↶ 💫امام رضا علیه السلام فرمود: هر كس ماه رمضان یك آیه از كتاب خدا را قرائت كند مثل اینست كه درماههاى دیگر تمام قرآن را بخواند.✨ ┄┅─✵💝✵─┅┄ اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِيهِ مِنَ الْمُتَوَكِّلِينَ عَلَيْكَ، وَ اجْعَلْنِي فِيهِ مِنَ الْفَائِزِينَ لَدَيْكَ، وَ اجْعَلْنِي فِيهِ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ إِلَيْكَ، بِإِحْسَانِكَ يَا غَايَةَ الطَّالِبِينَ. http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠کلیپ تصویری: وفات حضرت خدیجه (س) رحلت حضرت خدیجه(س) تسلیت باد 🔸سخنرانی: حجت الاسلام رفیعی http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام علیکم اوقاتتون بخیر و شادی باد طاعات و عباداتتون قبول حق 💐 وفات بزرگ بانوی تاریخ اسلام حضرت خدیجه سلام الله علیها را خدمتتون تسلیت عرض می کنم الهی شفاعتشون روزی ما و اولاد ما باشه
🔺در ضمن مشاوره ها خیلی از خانم های عزیز دنبال راهکار هستند برای بهبود وضعیت زندگی، و بهتر شدن روابط با همسرشون👌
🔸خانم های عزیز دقت کنید ابتدا باید با شناخت کامل روحیات و خصوصیات همسرتون در مواقع مختلف سعی کنید بهترین کلام و رفتار را انتخاب کنید تا نتیجه خوبی بگیرید
در امر و بهبود بخشیدن به روابط👇 1⃣دانستن نیازها و تفاوتها که خیلی مهمه و بارها و بارها اشاره کردیم و اگر جستجو کنید توی کانال بحثش را مفصل خواهید یافت⤴️
2⃣انجام درست و صحیح، قوانین البته همه موارد باید رعایت بشه اما بنا به شخصیت و طبع و مزاج افراد، درصدها با هم متفاوته یعنی به قول معروف یک نسخه را نمیشه برای همه پیچید👌 پس رعایت کنید اما با دقت
3⃣از همه مهمتر، داشتن توکل به خدا، و توسل روزانه به اهل بیت است عزیزان بدون این دو 👆 مطمین باشید تلاش ها بی نتیجه خواهد ماند❌ چرا👇⁉️
🔺چون هر کاری که برای رضای خدا نباشد ابتر و بی نتیجه خواهد شد✅ و اگر کمک اهل بیت نباشد، خیلی زود خسته و نا امید می شویم و ممکنه همه چیز را خراب کنیم.
🔺بارها و بارها شاهدم که خانم شروع به ساختن زندگی می کند اما با کوچک ترین مسئله یکباره ناامید شده و همه رشته ها را پنبه می کند. اینجاست که به خاطر نداشتن ثبات در رفتار، همسرش هم نمی تونه به او امید داشته باشه و در نتیجه در کنار هم آرامش ندارند
💞عزیزان، فلسفه ازدواج رسیدن به آرامشه👌 لطفا فراموش نکنید اگر در زندگی این ارامش نیست حتما یک جایی دارید اشتباه می کنید زن باید ارامش داشته باشد و ارامش را به همسر و فرزندانش هدیه بده🎁 چطوری👇⁉️
💞با رعایت اصول و قواعدی که ذکر کردیم👆 البته در مورد همسرداری و اصولش مفصل صحبت کردیم دوره هایی که برگزار کردیم کمک کننده به این امر است و ان شاءالله به زودی یک دوره بسیار عالی و پر بار براتون خواهیم داشت که صفر تا صد یک زن موفق بودن را اموزش خواهیم داد حتما برامون دعا کنید
مشاور خانواده| خانم فرجام‌پور
3⃣از همه مهمتر، داشتن توکل به خدا، و توسل روزانه به اهل بیت است عزیزان بدون این دو 👆 مطمین باشید
🔸امروز براتون چند هدیه دارم اولا، سوره ای که مداومت کردن بر تلاوت آن مهر و محبت را بین زن و شوهر و اعضای خانواده بیشتر می کنه سوره مبارک مزمل است حتما هر روز تلاوت کنید👇
73 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ يَا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ ﴿۱﴾ قُمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا ﴿۲﴾ نِصْفَهُ أَوِ انقُصْ مِنْهُ قَلِيلًا ﴿۳﴾ أَوْ زِدْ عَلَيْهِ وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلًا ﴿۴﴾ إِنَّا سَنُلْقِي عَلَيْكَ قَوْلًا ثَقِيلًا ﴿۵﴾ إِنَّ نَاشِئَةَ اللَّيْلِ هِيَ أَشَدُّ وَطْءًا وَأَقْوَمُ قِيلًا ﴿۶﴾ إِنَّ لَكَ فِي اَلنَّهَارِ سَبْحًا طَوِيلًا ﴿۷﴾ وَاذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ وَتَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتِيلًا ﴿۸﴾ رَبُّ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَاتَّخِذْهُ وَكِيلًا ﴿۹﴾ وَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَاهْجُرْهُمْ هَجْرًا جَمِيلًا ﴿۱۰﴾ وَذَرْنِي وَالْمُكَذِّبِينَ أُولِي النَّعْمَةِ وَمَهِّلْهُمْ قَلِيلًا ﴿۱۱﴾ إِنَّ لَدَيْنَا أَنكَالًا وَجَحِيمًا ﴿۱۲﴾ وَطَعَامًا ذَا غُصَّةٍ وَعَذَابًا أَلِيمًا ﴿۱۳﴾ يَوْمَ تَرْجُفُ الْأَرْضُ وَالْجِبَالُ وَكَانَتِ الْجِبَالُ كَثِيبًا مَّهِيلًا ﴿۱۴﴾ إِنَّا أَرْسَلْنَا إِلَيْكُمْ رَسُولًا شَاهِدًا عَلَيْكُمْ كَمَا أَرْسَلْنَا إِلَى فِرْعَوْنَ رَسُولًا ﴿۱۵﴾ فَعَصَى فِرْعَوْنُ الرَّسُولَ فَأَخَذْنَاهُ أَخْذًا وَبِيلًا ﴿۱۶﴾ فَكَيْفَ تَتَّقُونَ إِن كَفَرْتُمْ يَوْمًا يَجْعَلُ الْوِلْدَانَ شِيبًا ﴿۱۷﴾ السَّمَاء مُنفَطِرٌ بِهِ كَانَ وَعْدُهُ مَفْعُولًا ﴿۱۸﴾ إِنَّ هَذِهِ تَذْكِرَةٌ فَمَن شَاء اتَّخَذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلًا ﴿۱۹﴾ إِنَّ رَبَّكَ يَعْلَمُ أَنَّكَ تَقُومُ أَدْنَى مِن ثُلُثَيِ اللَّيْلِ وَنِصْفَهُ وَثُلُثَهُ وَطَائِفَةٌ مِّنَ الَّذِينَ مَعَكَ وَاللَّهُ يُقَدِّرُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ عَلِمَ أَن لَّن تُحْصُوهُ فَتَابَ عَلَيْكُمْ فَاقْرَؤُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ عَلِمَ أَن سَيَكُونُ مِنكُم مَّرْضَى وَآخَرُونَ يَضْرِبُونَ فِي الْأَرْضِ يَبْتَغُونَ مِن فَضْلِ اللَّهِ وَآخَرُونَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَاقْرَؤُوا مَا تَيَسَّرَ مِنْهُ وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا وَمَا تُقَدِّمُوا لِأَنفُسِكُم مِّنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِندَ اللَّهِ هُوَ خَيْرًا وَأَعْظَمَ أَجْرًا وَاسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿۲۰﴾🍀
🔸ثانیا، اگر می خواهید مورد بعدی را براتون بگم حتما عدد 3⃣ را برای ادمین بفرستید👇 @asheqemola می خوام ببینم حواس ها جمع هست یا نه😊👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💞اگر مایلید یک دوره پر و پیمان با هزینه مناسب، درباره سیاستهای رفتاری و کلامی زنانه برگزار کنیم عدد 1⃣ را برای ادمین بفرستید👇 @asheqemola
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حاجی آرام قدم برمی داشت. سرش پایین بود و اشک چشمانش روان. هر چه نزدیک تر می آمد، بیقراری همه بیشتر می شد. همه منتظر بودند تا ببینند بالاخره آن ها چه پیدا کرده اند. یکی از نیروها با چراغ قوه، همراهی اش می کرد. بالاخره رسیدند. حاجی روی زمین نشست و دستانش را بالا برد. یک تکه پارچه سبز رنگ، که نایلونی روی آن قرار داشت. نفس ها در سینه حبس شده بود. امید به زحمت روی زمین نشست. بقیه هم دور تا دور حاجی حلقه زدند. پارچه سبز رنگ را آهسته روی زمین گذاشت. صدای صلوات در دشت پیچید. نایلون را برداشت و به سمتِ امید گرفت. امید دستانش را جلو برد و با احتیاط آن را گرفت. به زهرا اشاره کرد. او سرش را خم کرد. داخلِ نایلون، یک سربند و یک تکه پارچه از لباس شهید، یک انگشتری و قطعه ای کاغذ بود. جلوی چشمان متعجبِ همه؛ امید تکه کاغذ را بیرون آورد و بازش کرد. نورِچراغِ قوه روی آن افتاد. خاک آلوده و کهنه شده بود. ولی قابل خواندن. با دیدنِ نامِ مادرش در سطرِ اول نامه، به زهرا نگاه کرد. نامه ای از طرف محمد برای مادرش، که بعد از احوالپرسی، از او خواسته بود صبور باشد و بیتابی نکند. و نامِ زیبایی روی فرزندشان بگذارد. اشک جلوی دیدشان را گرفت. دیگر هیچ چیز نمی دیدند. 🖋نویسنده (فرجام پور) ⛔️کپی و فروارد حرام❌ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490