eitaa logo
مشاور خانواده| خانم فرجام‌پور
4.5هزار دنبال‌کننده
15.4هزار عکس
4.5هزار ویدیو
133 فایل
💞کمک‌تون می‌کنم از زندگی لذت بیشتری ببرید💞 🌷#کبری فرجام‌پور هستم، نویسنده و مشاور تخصصی 👇 💞همسرداری و زناشویی 👼تربیت فرزند 🥰اصلاح مزاج ارتباط با ما و تبلیغات👇 @asheqemola #فوروارد_وکپی_ممنوع⛔ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
مشاهده در ایتا
دانلود
┄┅─✵💝✵─┅┄ خدایا آغازی که تو صاحبش نباشی چه امیدیست به پایانش؟ پس با نام تو آغاز می کنم روزم را الهی به امید تو💚 سلام امام زمانم❤️ سلام صبحتون پر نور🌹 ‌‌‌‌‌‌‌┄✦۞✦‌‌✺‌﷽‌‌‌✺✦۞✦┄ ✨حضرت محمد(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) فرمودند: بهترین کارها در نزد خدا نماز به وقت است، آنگاه نیکی به پدر و مادر، آنگاه جنگ در راه خدا.✨ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 ┄┅─✵💝✵─┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💪 من گره می‌زنم رشته‌ی اُمیدم را به خدایی که هیچ گاه رهایم نمی‌کند.💜 ‌خدایا به امید خودت❤️ الهی شکر،الحمدلله رب‌العالمین🌺 http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
4_5913286234121180938.mp3
1.78M
🎵 پاسخ اساسی به یک سخن مشهور در اختلافات خانوادگی و روابط زوجین 🔻هر وقت تو حضرت علی بودی، من هم حضرت زهرا می‌شوم! 🔻پاسخ اساسی را بشنوید.. @Panahian_ir http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد واله الطیبین الطاهرین🌹 لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم🌺 سلام علیکم و رحمت الله الهی به امید خودت❤️ یا 🔴
❕حتما دقت کنید👇 اگر وارد رابطه با یک فرد شکاک و بدبین شدی به راحتی نمی‌توانی از این آدم جدا شوی. 🔝اگر اول متوجه شدی از همان اول وارد رابطه نشو. ❌ 👈🏻وارد رابطه شدن با آدم های خسیس، شکاک، دو قطبی👈(یک روز خوب است و یک روز بد)، خشونت فیزیکی، خودشیفته، خودکم بین، سخت است. ❌❌❌ ۱،
🔍اگر اول متوجه این خصلت ها شدی میتوانی ازدواج نکنی، چون بعدا به مشکل خواهی خورد. ⁉️اگر در ازدواج متوجه شدیم چیکار کنیم؟ ❕بستگی دارد، چون اختلال شخصیتی شدت دارد، باید مراجعه کنیم به مشاور و روانشناس چون شدت کم، متوسط و زیاد دارد. ۲،
😳البته برخی ها از آن طرف بوم می‌افتند. ❌نمی‌شود با هیچ کس وارد رابطه نشد که مبادا آن فرد مشکل داشته باشد. ✅ما در دنیایی زندگی می‌کنیم که ضریب اطمینان در ان به صورت کلی کم است. 〽️دیگه آدم ها که خیلی پیچیده هستند. ۳،
🌀شناخت آدم ها نیز خیلی سخت است با این وجود نمی‌توانیم به این خاطر وارد رابطه عاطفی با آدم ها نشویم که مبادا آخر آن جدایی باشد. ⏹نمی‌توانید دست به هیچ کاری نزنید مبادا که خراب شود. ✅اگر کسی در زندگی اش باخت نداشته باشد احتمالا تا الان به جای بزرگی نرسیده است. ۴،
💯شکست موفق نشدن نیست، شکست تجربه نکردن است. ♻️اشتباه کردن یعنی همان زندگی کردن و بالعکس ✨با اشتباهاتت خودت را دوست داشته باش. ☺️اگر در رابطه دنبال ادم کامل می‌گردید سخت در اشتباهید حتی خود شما باید به روانشناس مراجعه کنید، به خاطر اختلال وسواس 👌🔝ادم کامل نداریم که... ۵،
💯همه ی ما در زندگیمان فقدان داریم، یکی خانواده خوب ندارد، یکی از لحاظ فیزیکی چیزی کم دارد، یکی از لحاظ شغل، یکی تحصیلات.... 👆و با وجود این فقدان است که باید خودمان و فرد مقابلمان را بپذیریم.👏 ۶،
اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام علیکم و رحمت الله خیلی عالیه که شما عزیزان به فکر این هستید که ارتباطتون را با خودتون و اطرافیان‌تون به بهترین نحو بسازید👏👏 خب برای شما خوبان یک خبر خوب داریم💥👏👏👏👇👇
🎁😍👏 به مناسبت میلاد امام رئوف علیه السلام داریم👏👏👏 با تخفیف بسیار شگفت انگیز ارائه می شود😍👏👏👏👏 کلمه ارتباط موفق، امام رئوف را برای ادمین بفرستید👇 @asheqemola http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
روزهای سردِ زمستان هم یکی پس از دیگری می گذشت وبهاری نو در راه بود . حال وهوای بهاری در این شهر کویری خود نمایی می کرد. وهمه در حالِ اماده شدن برای بهاری نو وزندگی نو ..‌ وفرشته همچنان در انتظار طفلی بود که هنوز نیامده ،خانه کوچکشان بهشتی شده بود ،پر از حوشبختی . همه چیز خوب بود تا آن روز که علی به خانه آمد ،ومثل همیشه شادی وعشق را با خودبه ارمغان آورد؛ برای همسرمهربانش. ولی این بار فرشته در نگاه ورفتار همسرش غمی را مشاهده می کرد. ولی چیزی نپرسید تا علی خودش بگوید: بعد از شام؛با چای تازه دم آمد وکنار همسرش نشست. _علی جان خوبی؟ _اره خوبم چطور مگه ؟ _ولی امشب یه جوره دیگه ای !چیزی شده؟ _نه فرشته جان چیزی نیست . _ولی دوست دارم به هرچی فکر می کنی بهم بگی. _باشه می گم ولی چیز مهمی نیست. باورکن .یعنی شاید اصلا نشه. _چی ؟ _ببین فرشته قول بده ناراحت نشی . _باشه قول می دم بگو؛ _راستش توی بسیجِ محلِ کارم ؛ گفتند: احتمال داره مارا به جبهه بفرستند. _چی ...چرا؟! _هنوز معلوم نیست که فعلا یه چیزی گفتند .من قبلاهم جبهه بودم نگرانی نداره که. _ولی من واین بچه بدونِ تو چه کار کنیم؟ _اِی وای هنوز که چیزی نشده . ولی فرشته نمی توانست با فکرِ دوریِ همسرِ مهربانش ارام بگیرد. وبعد از ازدواجشان این اولین باری بود که غم به خانه کوچکشان امده بود. وعلی هرچه می گفت؛ فرشته تهِ دلش نگران بود . که چگونه می تواند دوریِ همسرِ مهربانش را تحمل کند . وچنان عشق در دلش لانه کرده بود ووجودش ازعشقِ همسر وفرزند ش مالامال شده بود که لحظه ای هم نمی توانست بیندیشد به نبودنشان . روزها می گذشت بهار هم آمد ولی این بهار با بهارهای دیگر برای فرشته متفاوت بود .با خود می اندیشید که هر لحظه ممکن است علی را برای اعزام به جبهه بخواهند . واز این فکر درد به جانش می افتاد . که برای خواهرش دردِ دل می کرد: _فریبا حالا من چه کار کنم ؟ _اِی بابا فرشته جان؛چه حرفیه تو می زنی ؟از تو بعیده . مگه تو تنهایی این همه جوون توی جبهه . خودت که می دونی .اونها خانواده ندارند؟تازه حامد اینقدر ناراحته می گه کاش می تونستم دوباره جبهه برم . خیلی غصه می خوره یعنی اگه پاش رو از دست نداده بود مثلِ فرزاد اصلا نمی شد اینجا پیداش کرد. _می دونم فریبا ؛ ولی من برام سخته اگه علی نباشه چه کار کنم ؟ اصلا نمی تونم دوریش رو تحمل کنم. _اِی فدایِ توخواهرِ گلم بشم. خدارا شکر که این همه عاشقی . پارسال یادته با زور شوهرت دادیم. _عِه....فریبا! _دروغ می گم مگه؟ به سفارشِ علی آقا ومامانش؛همه مون بسیج شده بودیم برای راضی کردنِ خانم . _اِ...فریبا شوخی نکن حوصله ندارم. _بابا خوش به حالِ علی آقا بااین خانمش. 🖋نویسنده (فرجام پور) ⛔️کپی و فروارد حرام❌ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
ایام نوروز بدونِ حضورِ فرزاد برگزار شد. جایِ خالی اش در مهمانی ها کاملا مشخص بود. ودلتنگی مامان این طور وقتها بیشتر می شد. _مامان جان چرا ناراحتی ؟فدات شم، _چیزی نیست عزیزم .یه کم دلم گرفته.... این فرزاد اصلا نمی خواد از جبهه دل بکنه .این دفعه دیگه باید دستش و بند کنم .شاید این طوری دیگه پیشمون بمونه . _غصه نخور مامان جان همه چیز درست می شه.ان شاءالله جنگ هم تموم می شه فرزاد هم برمی گرده براش توی همین خونه یه عروسی ای بگیریم که نگو. _قربونِ تو دخترِ گلم بشم . فرشته جان چرا این قدر تومهربونی عزیزم .اِِن شاءالله مادر می شی حالِ من رو درک می کنی.یه مادر وقتی بچه اش ازش دوره حتی اگه توی بهشت هم باشه؛بازهم نگرانشه.منم فرزاد روبه خدا سپردم .ولی ته دلم همیشه براش نگرانم. کاش این جنگ هرچه زودتر تموم بشه . بالاخره همه این رزمنده همه خانواده دارند.همه مثلِ من نگرانِ فرزندانشون هستتند.الان هم که دوهفته ای می شه خبری ازش نداریم .بهش سپرده بودم زود زود نامه بده . _مامان تورو خدا این قدر نگران نباش. ولی خودش نگران بود . هم نگرانِ فرزاد وهم نگرانِ رفتنِ علی. هفته ای دیگر گذشت . واز فرزاد خبری نشد . دلنگرانی مامان بیشتر وبیشتر می شد . حالا دیگر دلشوره ای به جانش افتاده بود .روزها به مسجد وبسیج می رفت . با مادرهای دیگر دردِ دل می کرد وچشم به راهِ یک نامه ای و خبری . یک ماه بی خبری از فرزاد هوش وحواس برای مادر نگذاشته بودکه بالاخره یکی از همرزم های فرزاد که هم محلی هم بود . با پایی در گچ به خانه برگشت . ومادر با شنیدن خبر ِ آمدنِ او سریع خود را به خانه اشان رساند . _حسن جان تورو خدا از فرزاد خبر داری...؟بگو. _نگران نباشید حاج خانم . _تو رو خدا بگو پسرم چی شده؟ _حاج خانم عملیات شد . من وفرزاد باهم بودیم . توی اون شلوغی دیگه ندیدمش . وقتی پام تیر خورد وافتادم یه لحظه دیدم فرزاد داره می ره جلو حالش خوب بود .ولی عملیات که تموم شد مارو برگردوندند عقب . دیگه ندیدمش یه هفته ای هم که توی بیمارستان بودم.ولی فرزاد سالم بود. دیدمش. _اِی وای پس الان کجاست؟دیگه کی باشما بود ؟ _بچه ها خیلی بودند .بهتره برید بنیاد اونها حتما خبر دارند. _رفتم خبری نداشتند. _بازهم برید ان شاءالله که سالم باشه . ولی منم توی بیمارستان خواستم که به خانواده ام خبر ندهند .شاید فرزاد هم خدای ناکرده توی بیمارستان باشه. _اِی وای خدایا خودت به خیر بگذرون. 🖋نویسنده (فرجام پور) ⛔️کپی و فروارد حرام❌ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🎁😍👏 به مناسبت میلاد امام رئوف علیه السلام داریم👏👏👏 با تخفیف بسیار شگفت انگیز ارائه می شود😍👏👏👏👏 کلمه ارتباط موفق، امام رئوف را برای ادمین بفرستید👇 @asheqemola http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
┄┅─✵💝✵─┅┄ صبح شد بازهم آهنگ خدا می‌ آید چه نسیم ِخنکی! دل به صفا می‌آید به نخستین نفسِ بانگِ خروس سحری زنگِ دروازه ی دنیا به صدا می‌آید سلام امام زمانم🌹 سلام صبحتون بخیر🌺 ‌‌‌‌‌‌‌┄✦۞✦‌‌✺‌﷽‌‌‌✺✦۞✦┄ ✨حضرت محمد(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) فرمودند: هر که صادقانه از خدا شهادت مسألت کند خداوند او را به جایگاه شهیدان می رساند حتی اگر در بستر خود بمیرد.✨ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 ┄┅─✵💝✵─┅┄
💪 میان این همه سنگ دنیا ... آنکه گوهر می شود دو خصلت دارد... 💎اول آنکه شفاف است کینه نمی گیـرد 💎دوم آنکه تراشه ی زندگی را تاب می آورد... الهی به امید خودت❤️ الهی شکر، الحمدلله رب العالمین❤️ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام ،، سلام،،، هزاران سلام بر شما خوبان💐 الهی که تنتون سلامت و دلتون خوش و جیبها و کارت بانکی هاتون پر و لبریز باشه الهی که گره و غمی توی زندگی تون نباشه😊 الهی که سلامت و تنومند پر انرژی و پر امید💪 در مسیر راستی و صراط مستقیم باشید👏 ایام به کامتان باد 🌺
روزها گذشت وکسی از فرزاد خبری نداشت . همه حینِ عملیات دیده بودندش ولی بعد چی شده کسی نمی دونست. بابا وعلی وحامد بسیج شده بودند .همه جا می رفتند. حتی بابا تا مناطقِ جنگی رفت. دیگه راهی نبود . یا اسیر شده یا شهید (مفقود الاثر).... وبالاخره قرعه به اسمِ علی هم افتاد . وحالا باید خبرِ اعزامش رو به فرشته می گفت. چطوری؟باید این خبر را به همسرِ باردارش بگه ؟ با نگرانی نگاهی به فرشته کرد وگفت: _فرشته جان حالت بهتره؟ _ممنون بهترم .فقط کمرم درد می کنه . نمی تونم زیاد وایسم یا زیاد بشینم. _خب استراحت کن.خودت رو اذیت نکن. _فرشته اگه من برم جبهه ناراحت می شی.؟ _چی می گی ؟علی می خوای بری؟! _نگران نباش .من قبلا هم جبهه بودم طوری نمی شه.بهت قول می دم مواظبِ خودم باشم. _دیگه نمی دونم چی بگم ؟توی این موقعیت .اون از حامد .اون از فرزاد . این وضعیتِ من .حالا تو می خوای بری... _فرشته قربونت برم گریه نکن . این همه رزمنده توی جبهه است. مگه اینا خانواده ندارند .منم مثلِ اونها . تازه خودم هم خیلی دلم می خواد برم یه خدمتی بکنم . سعی کن آرام باشی تحمل کنی . قول می دم از خودم بی خبر نگذارمت. بالاخره علی هم رفت . فرشته به خانه پدریِ آمد. طاقت ماندن در خانه بدونِ علی را نداشت.. علی به قولش وفا کردو تند تند نامه می داد. شب وروزِ مامان اشک و آه بود . وفرشته با آن حالش باید همدم مامان هم می شد. اگر بهار با شیرین زبانیهایش نبود؛ تحمل آن روزها برای همه سخت تر می شد. کم کمک بهار هم بساطِ خودش را جمع کردو رفت.وجایش رابه تابستان ِ گرم وسوزان داد.فرشته روز به روز سنگین تر می شد. فاطمه ومادرش مرتب به دیدنش می آمدندولی روزهای بدون علی برایش سخت بود.و خیلی دیر می گذشت. فریبا بیشتر از قبل می آمد . ومامان که دیگرحتی مثلِ قبل نمی توانست برای کمک کردن به مسجد هم برود.فقط کارش ذکر ودعا بود. هربار که صدایِ زنگ در بلند می شد؛ سریع خودش را به حیاط می رساند . ولی باندیدنِ فرزاد دوباره ناامید می شد وبرمی گشت. روزها به سختی می گذشت. هوایِ گرمِ کویری هم برکلافگیِ اشان می افزود . مردادماه بود واوجِ گرما، اندوه در دلِ همه ی اهلِ خانه آشیانه کرده بود.شاید لازم بودخبرِ خوشی ؛ مژده ای ؛ نویدی ؛ وعده ای ؛ از راه برسد .ودل همگان را شاد کند . اما چه خبری ؟ میان این همه دغدغه می توانست همه را شاد کند؟ تا آن روز صبح ؛ که خبری از راه رسید . همان که همگان بی صبرانه منتظرش بودند. 🖋نویسنده (فرجام پور) ⛔️کپی و فروارد حرام❌ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
بالاخره ان همه انتظار تمام شد . و در ان روزِ گرم تابستانی؛ صدای زنگ در خانه برایشان نویدی داشت. زهرا خانم هراسان وخوشحال به درونِ خانه آمد؛وگفت: _سلام سلام پاشید که دیگه غصه نخورید تموم شد. جنگ تموم شد. _چی می گی زهرا خانم‌؟ _قطعنامه رو امضا کردند .جنگ تموم شد.دیگه رزمنده ها برمی گردند .. علی آقا برمی گرده .فرزاد برمی گرده. _خدا خیرت بده زهرا خانم . خوش خبر باشی.یعنی فرزادم برمی گرده؟ _فرناز خانم دیگه گریه نکن .ان شاءالله برمی گرده .اگه اسیر شده باشه . حتما برمی گرده . _خدا از دهنت بشنوه .این همه بی خبری داغونم کرده. _پاشید پاشید خوشحال باشید . باید برای بازگشتِ رزمنده ها و اسیرها جشن بگیریم . توی این چند ماه این خبر بهترین خبری بودکه شنیدند . وبعد از مدتها خنده به لبِ همه آمد . وفرشته گفت: _خدارا شکر من برم نمازِ شکر بخونم. _فرشته مادر مواظبِ خودت باش. آهسته بلند شو دوباره کمرت درد نگیره. _نه مامان طوریم نیست . فقط زودتر برم نماز شکر بخونم . چه زیبا بود لحظه بازگشتِ عزیزانی که برای دفاع از سرزمینمان سالها جبهه را ترک نکرده بودند. هر بار با زخمی در پیکرشان آمده بودند. و دوباره برگشته بودند و لحظه‌ای برای خود راحتی نخواسته بودند تا دستِ دشمنِ متجاوز را کوتاه کنند . جان برکف و عشق در سینه و سلاح در دست، به نمایش گذاشتند غیرتِ مردانه شان را. و چه عزیزانی که دیگر بازنگشتند و چه عزیزانی که در طی این سالیان پیکرِ پاکِ بی جانشان بازگشت و عنوان پر افتخارِ شهادت گرفتند و چه عزیزانی که عضوی از بدنشان را در نبرد از دست دادند و مفتخرِ عنوانِ جانبازی شدند. و چه عزیزانی که دلیرانه رزمیدند و در چنگالِ دشمن اسیر شدند . طعمِ تلخِ اسارت چشیدند و اکنون غیور مردانی به خانه باز می‌گشتند که آرزوشان راندنِ دشمن از خاکِ میهن بود. که البته با جوانمردیشان اوجِ غیرتمندی را به نمایش گذاشتد و جهان را به حیرت واداشتند. و شیر زنانی که در پشتِ جبهه همه جوره حمایت کردند از مردانشان و پا به پای آنان تا آخر ایستادند و کم از غیرتِ مردانه نداشتند. مادران و همسرانی که عزیزشان را به میدان می‌فرستادند و خود بارِ مسئولیتِ خانه و خانواده را به دوش می‌کشیدند. شیر زنانی که در پایگاه‌های بسیج و مسجد با جان و دل تلاش می‌کردند و مردانشان را حمایت می‌کردند و این بود پاداشِ همدلی و ایستادگی و (وعده‌ی خداوند حق است.) 🖋نویسنده (فرجام پور) ⛔️کپی و فروارد حرام❌ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام خانم فرجام پور عزیز خاطرتون باشه چند بار مشاوره داشتم باهاتون امدم مشهد ، حرم امام رضا هستم بیادتونم امیدوارم همانطور که با دلسوزی و خالصانه مشاوره میدید خدا و اقا امام رضا نگاه ویژه داشته به شما و زندگیتون.
مشاور خانواده| خانم فرجام‌پور
سلام خانم فرجام پور عزیز خاطرتون باشه چند بار مشاوره داشتم باهاتون امدم مشهد ، حرم امام رضا هستم ب
سلام عزیزم زیارت قبول💐💐 خوش به سعادتتون ممنونم از لطف و محبت شما🌺 واقعا دلم شاد شد و حالم خوب شد با دیدن عکس حرم آقا😭 الهی که سفرتون بی خطر و پر ثمر باشه شب میلاد آنجایید حتما فرج مولامون را از خدا بخواهید