19.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپی زیبا از زیارت عاشورا به همراه متن
با صدای علی فانی
#زیارت_عاشورا
#التماس_دعا_برای_ظهور🤲
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
●➼┅═❧═┅┅───┄
۱۵)
#تینا
#قسمت_۱۵
با حسرت به قابلمه غذا و چهره خندانِ ریحانه نگاه کردم. هرچه کردم نتوانستم حتی یک لبخندِ مصنوعی روی لبهایم بنشانم. نگاهی به قیافه گرفتهام انداخت.
- حالا چرا وایسادی منو نگاه میکنی؟ بیا بشین تا غذا رو گرم کنم. یکم برام از خودت تعریف کن.
آهی کشیدم و بغضم را قورت دادم. ریحانه غذا را روی اجاق گاز گذاشت. کتری را هم پر از آب کرد و زیرش روشن کرد.
در سکوت به حرکاتش نگاه میکردم و حسرتِ خوشیهایش را میخوردم. بعد از تمام شدن کارش، به سمتم برگشت و کنارم نشست.
دست گرمش را روی انگشتهای سردم گذاشت.
- وای! وای! هنوز زمستون نیومده، تو چقدر یخی!
پوزخندی زدم و گفتم:
- زمستون و تابستون نداره. دستای من همیشه سرده.
- اونو که میدونم. خب ولش کن از خودت بگو.
- هیچی! چیزِ جدیدی نیست.
- باشه نگو. من برم اتاق، لباسام رو عوض کنم. الان میام.
سرم را تکانی دادم و رفتنش را تماشا کردم. از همانجا در اتاق مشخص بود. خانه کوچکی داشتند که یک آشپزخانه اُپِن رو به پذیرایی داشت. پذیرایی کوچک با یک دست مبل راحتی و پنجرهای رو به کوچه. دو اتاق کوچک هم کنارِ هم در انتهای راهرویی کوچک قرار داشت.
هربار که به اینجا میآمدم، کنارِ پنجره میرفتم و مدتها میایستادم. به تک تک عابرین با دقت نگاه میکردم و داستان زندگیشان را تصور میکردم. کاش میتوانستم در خانه همه این افراد باشم و از نزدیک زندگیشان را ببینم.
صدای ریحانه مرا از رویاهایم بیرون کشید.
- کجایی دختر؟ میگم لباسم قشنگه؟
دیروز با مامانم خریدیم.
نگاهی به تونیکِ سرخابی رنگش انداختم که پوست سفیدش را بیشتر نمایان میکرد و صورتِ تپلش را زیباتر نشان میداد. موهای رنگ روشنش را که بافته و مرتب روی شانه انداخته بود که روی رنگ سرخابی لباسش خوشرنگتر هم دیده میشد. لبخندی از ته دل زدم.
او هم با ادا، چرخی زد.
- خیلی قشنگه. مگه نه؟
- آره خیلی خوشگله. مبارکت باشه.
- ممنونم. یادم باشه ببرمت مغازهاش رو نشونت بدم. دوستِ مامانمه. خودشون تولیدی دارن. وای نمیدونی چه بلوز و شلوارهای خوشگلی دارند.
حتما باید بیای ببینی. تازه بار اول که آشناها میرن یک بلوز هم هدیه میده.
بعد سریع به اتاق رفت و یک بسته کادو شده را آورد و به سمتم گرفت و گفت:
- منم اونو هدیه میدم به تو. بفرما.
- چی؟! من؟ نه نمیشه. این کادوی خودته.
خندید.
- ولی من دلم میخواد بدم به تو. تازه یه کوچولو واسم تنگه.
با خوشحالی کادو را گرفتم و از او تشکر کردم.
🖋نویسنده (فرجام پور)
⛔️کپی و فروارد حرام❌
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
۱۶)
#تینا
#قسمت_۱۶
مجبورم کرد که لباس را بپوشم.
رنگ صورتی روشنش روی پوستِ تیرهام خودنمایی میکرد.
از اتاق که بیرون آمدم، برایم کف زد و خندید.
- وای چقدر ماه شدی!
بغلم کرد و گونهام را بوسید.
- مبارکت باشه خواهر. حالا جونِ من یه چرخ بزن ببینم.
چرخیدم و او کف زد و خندید و من در فکر فرو رفتم. او به من گفت "خواهر".
در حالی که برایم مهربانتر از مادر است.
جلوی محبتهایش کم آوردم. ترجیح دادم ساکت باشم و مظلومنمایی کنم تا بیشتر قربانصدقهام برود؛ چیزی که خیلی به آن نیاز داشتم.
با خندههایش خندیدم ولی نه از ته دل، بلکه فقط برای خوشایند او.
یک لحظه چشمهایم را بستم و خودم را سبکبال در حال پرواز دیدم.
دستم را گرفت و با هم چرخیدیم. داشتنِ دوست و همراهی چون او، چه حس قشنگی بود.
چشمهایم را که باز کردم، محکم بغلم کرد و با خنده گفت:
- وای چقدر کیف داد. ممنونم که اومدی. دلم رو شاد کردی.
بعد از ناهار تا غروب فقط هر کاری دوست داشتیم انجام دادیم. کیک پختیم، شکلات درست کردیم، خوردیم و خندیدیم. حسابی خسته شدیم. با هم به اتاق رفتیم. هر دو کف اتاق، رو به سقف دراز کشیدیم. نفس عمیقی کشیدم و با یادآوری اینکه باید به خانه برگردم، بغضم گرفت.
دستِ ریحانه روی دستم نشست.
- باز که رفتی تو فکر. بیخیال بابا الان رو دریاب.
خنده تلخی کردم.
- آخرش چی؟ باید برم خونه.
🖋نویسنده (فرجام پور)
⛔️کپی و فروارد حرام❌
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
@Maddahionlinمداحی آنلاین - نماهنگ سرزمین تو - هلالی پویانفر.mp3
زمان:
حجم:
4.02M
افتاده مسیر زندگیم
تو دنیا به سرزمین تو
نبضم میزنه قدمقدم
با زوار #اربعین تو
#استودیویی🔊
#اربعین🏴
#عبدالرضا_هلالی🎙
#محمدحسین_پویانفر🎙
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
هدایت شده از مشاور خانواده| خانم فرجامپور
مژده💥💥
بهترین مباحث ایتا #رایگان😍👏
اینجا کلی
مبحث و اموزش رایگان داریم😍👏
روی متن های #آبی بزن و هر مبحثی را میخوای از ابتدا مطالعه کن😍👏👏👇
◀️شخصیت شناسی
◀️قسمت اول رمان سالها در انتظار یار
◀️تربیت فرزند
◀️ترک گناه
◀️نماز مودبانه
◀️همسرداری، تفاوتها و نیازها
⬅️قسمت اول رمان فرشته کویر
◀️ابتدای مینی ارتباط موفق
◀️ابتدای سیاستهای زنانه
🎁کتاب تفاوتهای زن و مرد
🎁کتاب استغفارات امیرالمومنین
حتما همین الان عضو بشید و استفاده کنید👏👇
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
همگی خوش آمدید💐💐
┄┅─✵💝✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
🍃بہ نام او ڪه...
🌼رحمان و رحیم است
🍃بہ احسان عادت
🌼وخُلقِ ڪریم است
سلام امام زمانم❤️
سلاااام
الهی به امیدتو
صبحتون بخیر💖
┄✦۞✦✺﷽✺✦۞✦┄
#احادیث_حسینی
✨امام صادق (ع) فرمودند:
كسى كه مىخواهد در همسايگى پيامبر (ص) و در كنارعلى (ع) و فاطمه (س) باشد زيارت امام حسين (ع) را ترك نكند.✨
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
┄┅─✵💝✵─┅┄
#انگیزشی💪
زندگی فردا نیست،
زندگی امروز است.
زندگی قصه عشق است و امید،
صحنه غم ها نیست.
به چه می اندیشی
نگرانی بیجاست.
همه چیز دست خداست
الهی به امید خودت❤️
الهی شکر، الحمدلله رب العالمین🌺
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
استاد علیرضا پناهیان1403.04.30-Panahian-HonarUni-HonarAzarAndishi-04-32k.mp3
زمان:
حجم:
20.6M
🔉 هنر آزاد اندیشی
📅 جلسۀ چهارم | ۱۴۰۳/۰۴/۳۰
🕌 دانشگاه هنر
👈 برخی از عناوین مهم این جلسه:
➖دفاع غیردینداران از آزادی، عجیب است
➖غیردینداران هیچ وقت آزادی را محقق نکردهاند
➖شهید صدر، استاد اعظم اسلامشناسی
➖شکلگیری آزاداندیشی در کلام شهید صدر
➖توصیف آزادی، مهم است
@Panahian_ir
@Panahian_mp3
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
#نظر_شما
مباحث کانال
سلام استاد جان خداقوت، دستتون طلا😘😘جای مطالب سیاستهای همسرداری تو کانال خییییییلی خالی بود، که بحمدالله الان که گنجانده شده خیلی عالی شد. خیر دنیا واخرت نصیبتون، الهی هرچه زودتر دستتون برسه به ضریح امام حسین علیه السلام. خیلی التماس دعا از شما و همه خوبانی که پیامم رو می بینند. دعا برای ازدواج مون رو فراموش نکنید، ممنونم
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
سلام گلم
ممنونم از همراهی و توجه شما 💐
خدا را شکر
ممنون از دعای خیرتان
ان شاءالله زیارت حضرت ارباب به زودی روزی همه باشه
و
ان شاءالله به زودی همسری شایسته روزیتون بشه.
ختم چله سوره یس بگیرید به نیت یک ازدواج خوب و موفق
ان شاءالله در این چهل روز نتیجه میگیرید✅
موفق باشید🌺