رسیدن به #لذت_بندگی
و #برنامه_ترک_گناه 123
⭕️🌹🔹🔻🌷
#مبارزه_با_راحت_طلبی 43
🌹کیا اهل شکر هستن؟
🔹جالبه در قرآن هیچ گروهی رو نمیفرماید که تعدادشون کم هست غیر از شاکران!
میفرماید و قلیل من عبادی الشکور
🔴خیلی کم هستن کسانی که اهل شکر هستند....
مثلا میبینید امام حسین فداش بشم به عنوان یکی از بندگان شاکر خدا، توی دعای عرفه
به پهنای صورت مثل ابر بهاری اشک میریزه و شکر میکنه...
🌹🌺🌹🌷
از یه چیزایی شکر میکنه که آدم اصلا فکرش رو هم نمیکنه!
💖عرضه میداره: خدایا شکر که توی شکم مادر بهم چشم دادی.. دست دادی...
کیا اهل شکر میشن؟
⭕️👈کسانی که اهل راحت طلبی نباشن.
🔸وقتی که بنای زندگیت رو روی این گذاشتی که قرار نیست هیچ راحتی ای ببینی توی دنیا
اونوقت تا یه راحتی بهت میرسه از ته دل خدا رو شکر میکنی.😊😌💕
آفرین! این شد یه بنده ی شاکر و خوب.
🔹حاج آقا اینجور که شما میگی پس ما خیلی نعمت داریم که اصلا بهش دقت نمیکنیم!
آفرین. بگو ببینم ؟
حاج آقا امروز پادرد نداشتم و کلی تونستم راه برم!😊
🌺آفرین چقدر خوب. تازه داره یادت میادا!
🔻اگه آدم حرف امام سجاد فداش بشم رو بپذیره که👇
راحتی توی دنیا نیست
این باعث میشه که راحت طلبیش از بین بره و اهل شکر بشه.
┏━✨🌼🌹🌼✨━┓
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
رسیدن به #لذت_بندگی
و #برنامه_ترک_گناه 124
⭕️🌹🔹🔻🌎🔴
#مبارزه_با_راحت_طلبی 44
"یه سوال روشنفکری!"
⭕️روشنفکرا آدمایی هستن که معمولا "حاضر نیستن فکر کنن"
🔺فقط میگردن سوالای خاص بپرسن تا بقیه فکر کنن اینا خیلی میفهمن!😊
🔸بعضی از اینا میگن که: آقا شما چرا میگی آدم دنبال راحتی نباشه؟!
این غربی ها رو ببینید؛ این همه پیشرفت کردن.
به خاطر راحتی شون کلی اختراعات دارن و ما هم مجبوریم بریم ازشون خرید بکنیم!😤
شما هی درس اخلاق میدید که راحتی توی دنیا نیست. ببینید اونا چقدر پیشرفت کردن!😣
🔷 عزیزم صبر کن! یه مقدار آرامش خودت رو حفظ کن تا برات بگم.☺️
🔸یه سوال؟ آیا اونا صرفا به خاطر راحت طلبیشون پیشرفت کردن؟😊
⭕️ شما یه مقدار تحقیق کن ببین چند درصد پیشرفتشون برای اینه که "دزد" هستن؟
واقعا ما چه آدمای ساده ای هستیم!
🔻خیلی ها میرن غرب و میان میگن آقا مدیریت اونا فلانه و غوغاست و ...😣
➖کدوم مدیریت؟😒
⛔️چرا انقدر چشمت ظاهر رو میبینه؟ اونا ذره ای مدیریت ندارن.
نه آقا اونجا صرفه جویی کردن و مدیریت شهری دارن و...
➖جزئی نگر نباش. از بالا نگاه کن
🔴اگر آمریکا و انگلیس و ... مدیریتشون بیسته و میتونن قدرت برتر بشن، "چه نیازی دارن زور بگن" به بقیه؟😒
⁉️
⛔️چرا مدام مشغول جنگ و لشکر کشی هستن؟⁉️😒 چرا هی دنبال دزدیدن منابع و معادن کشورهای مختلف هستن؟ چه نیازی دارن؟⁉️
⁉️چرا بدهی آمریکا به اندازه ی کل کشورهای جهان هست؟
این چه مدیریتیه که به این نکبت رسیده؟
😒
🚫خب با همون منابعی که داره بره تدبیر کنه و نون در بیاره. چرا هی بقیه رو تحریم میکنه و...
⁉️
چرا اینا توی 90 درصد کشورهای جهان کودتا کردن؟!
😒
👌بله "کسی که عرضه نداره چاقوکش میشه".
🌎شما نگاه کن اون با چی اینجوری پولدار شده. از قرن 16 تا الان یکسره دارن میدزدن و همه جا رو شخم میزنن.
حالا 4 تا خیابون هم مرتب کرده و چارتا ساختمون ساخته.
⭕️ "برده های مرفه" هم ایجاد کرده تا بهتر بهشون خدمت کنن...
🔺ساده نباش....
┏━✨🌼🌹🌼✨━┓
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
💥💥مژده،، مژده😍👏
ثبت نام دوره طلایی
#سیاستهای_زنانه
یا
#زنان_قدرتمند💪
ان شاءالله شنبه ۵ آبان
ساعت ۱۷ ⏰📆
ساعتها را کوک کنید که جا نمونید👏⏳
یک دوره عالی و بسیار کاربردی
که چکیده سالها
✨مطالعه
🌼تدریس
✨مشاوره
و انسان شناسی است🪴
برای خانمهای عزیزی که می خواهند بهترین باشند😍👏
خانم عزیز بهترین باش🧕🏻😇
همراه با قرعه کشی و هدیه ای ارزشمند😍🎁
شرایط را از ادمین بپرسید👇
@asheqemola
💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞
سرفصل های دوره #سیاستهای_زنانه یا
#زنان_قدرتمند💪
👇😍
💥یک دوره جامع و کامل و بی نظیر💥
💞خودشناسی و خودباوری
💞شخصیت شناسی
💞تفاوتهای زن و مرد
💞نیازهای زن و مرد
💞عوامل مهم خیانت و راهکارهای درمانی
💞اتاق خواب ایده آل
💞رابطه صحیح و اصولی
💞ایده های ناب دلبری کردن
💞راهکارهای درمان تنوع طلبی
💞سیاستهای کلامی
💞زبان عشق
و هزاران نکته ناگفته که لازمه هر خانم با #سیاستی بلد باشه تا زندگیش عسل بشه.😉👏
🔔همراه نود روز پشتیبانی ۲۴ ساعته،
🔔استاد دوره، مشاور خانواده
وتمرین ها و تکالیف بسیار کاربردی💎
آموزش #رایگان_سیاستهای_رنانه😍👇
.
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
روزهای جمعه اموزش #سیاستهای_زنانه نداریم
اما
یک دلبرانه ناب مهمونتون می کنم😍👇
#دلبرانه😍💞
دوست داشتنت در من
تمام نمی شود عزیزترینم❤️🔥
چنان شروع شده ای؛
که تمام نخواهی شد..!! 😍😘
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
هدایت شده از مشاور خانواده| خانم فرجامپور
🌹دوستان جدید خوش آمدید🌺
مباحث و اموزش های رایگان کانال👇
◀️شخصیت شناسی
◀️قسمت اول رمان سالها در انتظار یار
◀️تربیت فرزند
◀️ترک گناه
◀️نماز مودبانه
◀️همسرداری، تفاوتها و نیازها
⬅️قسمت اول رمان فرشته کویر
◀️قسمت اول رمان تینا
◀️ابتدای مینی ارتباط موفق
◀️ابتدای مینی دوره سیاستهای زنانه
🎁کتاب تفاوتهای زن و مرد
🎁کتاب استغفارات امیرالمومنین
التماس دعا🌹
۱۵۱)
#تینا
#قسمت_۱۵۱
دقایقی به استرس و اضطراب گذراندم. صدای موتورش لرزه به جانم انداخت. احساس کردم که توانی در بدن ندارم. حتی زبانم قدرت تکلم را از دست داد.
ریحانه با آرنج به پهلویم زد:
-چته؟ چرا داری می لرزی؟ این همون آدمه. چیزی تغییر نکرده. خواهشا خودت را نباز.
گفتنش راحت بود. ولی برای منی که هنوز قلبم برایش می تپید، تصور دستگیر شدنش سخت بود.
ناخن به زبان گرفتم و نا خداگاه مشغول جویدن شدم. با دیدن چرخ موتورش جلوی پایم، بدنم بی حس شد. ریحانه بازویم را گرفت و بلند کرد.
با بدبختی توانستم فقط نگاهی کوتاه به او بیندازم و نگاه دزدیم.
پوزخندی زد:
-مشتری دست به نقد پیدا کردی برای اینا؟
خوشم میاد که داری زرنگ می شی.
بیا بگیر. پولش رو هم بعد از فروش برام بیار.
بسته را جلو آورد، ولی دستم قدرت گرفتنش را نداشت.
ریحانه پول را جلویش گرفت:
-پولش رو قبلا گرفتیم.
بسته را گرفت و روی نیمکت گذاشت.
هنوز دستش با بسته پول در هوا معلق بود.
از مکث کردنِ پرهام، دلشوره به جانم افتاد.
باز پوزخند زد:
-نه مثل اینکه، خیلی پیشرفت کردید.
پول را گرفت و نگاهی به اطراف انداخت:
-برام سخته باور کنم، تینا یعنی خودتی؟
تمام توانم را جمع کردم و به چشمانش نگاه کردم:
-چرا؟ مگه من چمه؟ منم دلم می خواد پولدار بشم.
با صدای بلند خندید و کف زد:
-آفرین، خوشم اومد. ولی هنوز باورم نمی شه.
ببینم چه می کنی؟
خواست حرکت کند، که ریحانه بلند گفت:
-تازه باز هم می خوایم.
-اِه، جدی؟!
--مگه شوخی هم داریم. برای فردا دوباره بیار.
با پوزخندی که زد، سرش را هم تکان داد و رفت.
توان از پاهایم رخت بر بست و روی نیمکت افتادم.
____________________________
۱۵۲)
#تینا
#قسمت_۱۵۲
دیگر صدای موتورش را نمی شنیدم. دستهای گرم خانم محدی روی دستانم نشست:
-ریحانه جان، براش کمی آب بیار.
گونه ام را نوازش کرد:
-تینا جان خوبی؟ تموم شد. آفرین خوب بود.
لیوان آب را به لبم چسباند:
-یه کم بخور. باید بریم.
چند جرعه نوشیدم. صدای گوشی اش بلند شد.
تماس را وصل کرد و از ما فاصله گرفت.
با کمک ریحانه بلند شدم. منتظر نگاهش کردیم.
برگشت و با لبخند گفت:
-دایی رضا بود.
با هم به سمت اتومبیلش رفتیم. گیج بودم و اتفاقی را که افتاده بود، نمی توانستم هضم کنم.
در راه هم صحبتی نکردم. فقط به صحبت های آن دو گوش دادم.
رسیدیم جلوی خانه ما که تلفن خانم محمدی دوباره زنگ زد.
-سلام. بله. خب؟! یعنی خونه نرفته؟ پس کجاست؟ باشه اگر خبری شد من رو هم در جریان بگذارید. ممنون. خداحافظ.
رو به ما کرد:
-متاسفانه خبری از مهتاب نیست. امیدوارم که حالش خوب باشه. بچه ها براش دعا کنید.
دلم هری ریخت. مطمئن بودم اتفاق بدی برایش افتاده. با حالی خراب وارد خانه شدم.
مادر مشغول صحبت با تلفن بود. سلام دادم و به اتاق رفتم. صدای موسیقی سینا از اتاقش می آمد.
لباس عوض کردم و بیرون آمدم. از لحن کلام مادر فهمیدم که با مرضیه خانم صحبت می کند.
خداحافظی کرد و تماس را قطع کرد.
لبخندی روی لبش بود. با خوشرویی به سمتم برگشت:
-واقعا این مرضیه خانم یه تکه جواهره.
در دلم مرضیه خانم را تحسین کردم که در این مدت کوتاه این همه اثر مثبت روی مادرم گذاشته.
از ریحانه هم شنیدم که وقتی در بیمارستان بودم، خانم محمدی از کنار مادرم تکان نخورده و تمام مدت کنارش بوده و به او آرامش می داده.
تغییر رفتار مادرم را مدیون او و مادرش بودم.
حد اقل جو خانه کمی آرام شده بود.
فقط من بودم که هنوز دلم آشوب بود و آرامش نداشتم.
🖋نویسنده (فرجام پور)
⛔️کپی و فروارد حرام❌
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
#نظر_شما
#مشاوره_تلفنی
مشکل من توی ازدواج سردی بود
میخام با راه حل هایی ک دادن شروع کنم
همین ک از بعضی از کارام جلو گیری شد
خیلی خوبه
مث ی مادر باهام حرف زدن خیلی قشنگ ایشاللع هرچی از خدا میخان بهشون بدع
با تشکر از استاد عزیز خانم فرجام پور🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
خدا را شکر🌺
هر چه هست لطف خداست🌺
آی دی منشی جهت هماهنگی مشاوره👇
@asheqemola