┄┅─✵💝✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
چه زیباست که هر صبح
همراه با خورشید
به خدا سلام کنیم💚
نام خدا را
نجوا کنیم و آرام بگوییم
الهی به امید تو💚
سلام امام زمانم❤️
سلام صبحتون پر نور🌹
━═━⊰🍃✺﷽✺🍃⊱━═━
#حدیث_نور
💚 امام صادق علیهالسلام فرمودند:💚
پسران، نعمتند و دختران خوبى. خداوند، از نعمتها سؤال مىكند و به خوبىها پاداش مىدهد.
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
┄┅─✵💝✵─┅┄
#انگیزشی💪
دوام بیاور…
حتی اگر طنابِ طاقتت به باریکترین رشتهاش رسید
حتی اگر از زمین و زمانه بریدی
حتی اگر به بدترین شکلِ ممکن، کم آوردی.
در ذهنت مرور کن؛
تمامِ آرزوهایِ محال دیروز را که امروز، زیرِ دست و پایِ روزمرگیات ، جولان میدهند.
تمامِ آن ثانیههایی که مطمئن بودی نمیشود، اما شد!
تمامِ آن لحظههایی که فکر میکردی پایانِ راه است،
اما نبود!
میبینی؟! خدا حواسش به همه چیز هست؛
دوام بیاور...
همه چیز دست خداست
الهی به امید خودت❤️
الهی شکر، الحمدلله رب العالمین🌺
تا خدا هست غمی نیست😍❤️
امروزتون پر از یاد خدا باد🌹
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
5.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔥اگر زیاد عصبانی میشوید؛ تا دیر نشده این جهنم را خاموش کنید!
#کلیپ | #استاد_شجاعی
منبع : جلسه ۴ از مبحث تکنیک های مهربانی
@ostad_shojae |montazer.ir
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رهبر انقلاب: خالیکردن دل مردم جرم است
🔹عدهای همتشان این است که دل مردم را خالی کنند؛ طوری وقایع را تصویر میکنند که مردم را بترسانند. در داخل نباید کسی این کار را بکند؛ این جرم است.
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
۲۲۳)
#تینا
#قسمت_۲۲۳
کنار سفره نشستم. سفره بیشتر از آنچه که باید باز شده بود. دایی رضا و آقا محمد، دور تر از ما نشستند. سر به زیر و در سکوت مشغول خوردن شدند. در کنارشان اصلا احساس ناراحتی نداشتیم. حتی ریحانه. با لبخند نگاهم کرد با اشاره فهماند که بخورم. با وجود گرسنگی که داشتم، غذا از گلویم پایین نمی رفت. از فکر اینکه آبرویم جلوی این خانواده رفته، بغض راه گلویم را بسته بود؛ ولی چاره ای جز غذا خوردن نداشتم. حتی طعم و عطر غذا و ترشی مرضیه خانم هم اشتهایم را باز نکرد. با جمع شدن سفره، دایی رضا هم عزم رفتن کرد. آقا محمد کنار گوشش، چیزی گفت. لبخند زد و رو به خواهرش کرد:
-آبجی تا شما برای ما از دمنوش های آرامش بخشت بیاری، فاطمه جان و آقا محمد هم برن یه لحظه بیرون و برگردند.
مرضیه خانم با همان چهره بشاش گفت:
-چسم داداش جان، هرچه شما امر کنید.
دایی رضا به خانم محمدی اشاره کرد:
-دایی جان یه لحظه تشریف ببرید بیرون، گویی آقا محمد ما یه صحبتی دارند.
نگاهم میخِ گونه های سرخ خانم محمدی شد. با اصرار مرضیه خانم از جا بلند شد و به دنبال آقا محمد که سوئیچ به دست منتظرش بود، از خانه خارج شد.
از دیدن حس و حالشان، غم هایم فراموشم شد.
چقدر به هم می آمدند. هم از نظر ظاهر و قیافه، هم از نظر ححب و حیا، البته آرامشی که در در هر دو به خوبی قابل مشاهده بود، کم نظیر بود.
لبخند روی لبم نقش بست. ریحانه به بازویم زد:
-دوباره کجایی؟ باز توی افق محو شدی؟
اطرافم را نگاه کردم، مرضیه خانم و برادرش مشغول صحبت بودند.
دایی رضا رو به من کرد:
-خب دخترم، من تمام سعیم رو می کنم، تا توی این ماجرا هیچ آسیبی نبینی. نگران چیزی نباش.
ولی شاید دوباره مجبور بشی برای شهادت دادن بیای. اما قول می دم که نگذارم، هیچ وقت با این پسره روبرو بشی. هیچ غلطی هم نمی تونه بکنه. فقط هر وقت پیام یا تماس مشکوکی داشتی، سریع اطلاع بده.
🖋نویسنده (فرجام پور)
⛔️کپی و فروارد حرام❌
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
۲۲۴)
#تینا
#قسمت_۲۲۴
از شرم سر به زیر انداختم. با ناخن های دستم بازی می کردم. مرضیه خانم فنجان دمنوش را جلویم روی میز گذاشت. سرم را بلند کردم. با مهربانی گفت:
-نگران نباش. خدا بزرگه. همه چیز حل می شه.
ولی کاش از دل من خبر داشت. فقط خدا می داند حالی را که آن روز داشتم، چقدر برایم غیر قابل تحمل بود. تمام تنم عرق سرد داشت. هزاران فکر ناجور در سرم رژه می رفت. اگر روزی دست پرهام به من می رسید، حتما سرنوشتی شبیه سرنوشت مهتاب نصیبم می شد. آبروی از دست رفته ام را چه باید می کردم. احساس کردم، هیچ کس مرا دوست ندارد و همه به چشم یک دختر بی بند و بار نگاهم می کنند. دلم می خواست فریاد بزنم"من خطایی نکردم، او حتی دستش به دستم نرسید. من حتی برایش مواد جا به جا نکردم. فقط چند پیامِ "دوستت دارم و منتظرتم،"
برایش فرستاده بودم، که نامردی کرد و با آن ها آبرویم را برد. دلم می خواست فریاد بزنم"من فقط تشنه محبتش بودم، که با لبخند نگاهم می کرد و مهربان صحبت می کرد."دلم می خواست همه بدانند، من نانجیب و ناپاک نیستم. ولی افسوس این عکس ها و نوشته ها، آبرویی برایم باقی نگذاشت. تعجب می کردم چرا من را از منزلشان بیرون نمی کنند. شاید فقط و فقط دلشان برایم می سوزد. دوباره دلم آشوب شد.
توی این دنیای به این بزرگی، جایی برای من نیست. من باید بمیرم تا خودم و دیگران راحت شوند. خوشی ولذتی ندارم. منکلا زیادی هستم.
"تینا دخترک تنهایی"
🖋نویسنده (فرجام پور)
⛔️کپی و فروارد حرام❌
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
#نظر_شما
#مشاوره_تلفنی
با سلام.
من برای مشکلی که با همسرم داشتم از خانم فرجام پور مشاوره گرفتم .در مرحله ی اول که خودم خیلی ارامش گرفتم.بعد هم راهکارهای زیادی بهم دادند که امیدوارم انشالله نتیجه بگیرم.انشالله که همیشه سالم وسلامت باشید.🌹🌹
واقعاممنون.راهنمایتون در همان ساعت اول جواب داد.خدا راشکر
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
خدا را شکر، هر چه هست لطف خداست🌺
آی دی منشی جهت هماهنگی مشاوره👇
@asheqemola
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
روضه خانگی - حضرت علی اصغر(ع) - 3041.mp3
7.59M
🎙 غم مخور ای کودک دُردی کشم...
🔻روضه #حضرت_علی_اصغر(ع)
⏱ #بیش_از_ده_دقیقه | 06:50
👤حجت الاسلام روح الله #صالحی_منش
شب جمعه
کربلا
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
┄┅─✵💝✵─┅┄
خدایا
آغازی که تو
صاحبش نباشی
چه امیدیست به پایانش؟
پس با نام تو
آغاز می کنم روزم را
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
الهی به امید تو💚
سلام امام زمانم ❤️
سلام صبحتون پر نور🌹
━═━⊰🍃✺﷽✺🍃⊱━═━
#حدیث_نور
💚 امام علی علیهالسلام فرمودند:💚
مبادا از خودت راضی باشی که در این صورت ناراضیان از تو زیاد می شوند.
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
#انگیزشی💪
دکتر کاتوزیان این متن رو اونقدر زیبا گفته که چندین بار هم خوندم و چیزی از زیباش کم نمیکنه:
"یادمان باشد با شکستن پای دیگران
ما بهتر راه نخواهیم رفت!
یادمان باشد با شکستن دل دیگران
ما خوشبخت تر نمی شویم!
کاش بدانیم اگر دلیل اشک کسی شویم
دیگر با او طرف نیستیم
باخدای او طرف هستیم.."
الهی به امید خودت❤️
الهی شکر، الحمدلله رب العالمین🌺
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490