#نظر_شما
#رمان_شبها_ی_بدون_او
سلام استاد عزیزم خانم فرجام پور🌹
استاد عزیزم فقط نوشتم چون نیاز داشتم به کسی بگم اصلا نخونید همین که نوشتم خوبه🙏
خیلی داستان شبهای بدون او قشنگه. خیلی وقته هرروز برای آمدن شب خوشحال میشم که بقیه داستان رو بخونم
خیلی نزدیک به واقعیت .واینکه داستان رو ادامه دادین وجریانات بعد از آمدن مریم رو ادامه دادین
امشب خیلی حس مریم شبیه حس من بود .هربار که میخوام برم خونه مادرشوهرم یا میخوان بیان خونه ما
ولی مادر شوهر مریم اومد به استقبالش
ولی مادر شوهر من تا وقتی نریم پیداش نکنیم اصلا خودش رو به ما نشون نمیده .یه بار انقد نمازش رو طول میده یه بار میره آشپزخانه خودش رو میزنه به ندونستن بالاخره نمیاد به استقبال ما .تا ما بریم و سلام بدیم
فقط هم با ما اینجور .
خیلی بین من ودیگه آن فرق میذاره .خیلی خواهر شوهرام به ما حق میدن حتی برادر شوهرم که طلبه ودکترای روانشناسی دارن
امسال عید با مادر شوهرم کلی صحبت کرده بود که رفتارش رو با ما خوب کنه .ولی آخرش با ماهر کرد ومیگفت که ما به برادر شوهرم یاد دادیم ولی روح ما اصلا خبر نداشت
متاسفانه من عروس بزرگم.ولی هیچ احترامی ندارم بایه مشاور صحبت کردم میگفت مقصر خودمان هستیم
چون با عروسای دیگه اینطور نیست.
ولی اونا براشون خیلی چیزا مهم نیست واصلا احترام زیاد نمیذاره ولی مادر شوهرم به اونا بیشتر اهمیت میده ولی من که به قول دختر خواهر شوهرم مظلومم زور میگه .
خیلی خاطرات بدی دارم .😭
نمیدانم چرا با خواندن قصه شما همه یادم اومد ببخشید 🙏
#نظر_شما
#رمان_شبها_ی_بدون_او
سلام خانم فرجام پور عزیز.طوری شده که شبهای بدون رمانِ «شبهای بدون او»خوابم نمی بره☺️
اتفاقات استرس آور قبل از ازدواج مریم،برام جذاب بود
امابعد از ازدواجش چقدرنوشته هاتون علاوه بر جذابیتِ لطیف، لحظه های گرم ودلنشینی رو رقم زدن...
واقعا لذت میبرم...
ممنون بخاطر این حال خوبی که بهمون هدیه میدین.