eitaa logo
مشاور خانواده| خانم فرجام‌پور
4.3هزار دنبال‌کننده
16.1هزار عکس
4.8هزار ویدیو
137 فایل
💞کمک‌تون می‌کنم از زندگی لذت بیشتری ببرید💞 🌷#کبری فرجام‌پور هستم، نویسنده و مشاور تخصصی 👇 💞همسرداری و زناشویی 👼تربیت فرزند 🥰اصلاح مزاج ارتباط با ما و تبلیغات👇 @asheqemola #فوروارد_وکپی_ممنوع⛔ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
مشاهده در ایتا
دانلود
دستانش را لابه لای موهایش کرد و با حرص به هم ریختشان. چند لحظه سرش را بین دستانش گرفت تا راه چاره ای بیندیشید. صدای پیامک گوشی اش را شنید و آن را برداشت. پویا بود:"داداش امشب چی کاره ای؟ هستی؟ شب برنامه داریم. اگه مثلِ دفعه قبل نمی خوای جیم شی، آدرسو بفرستم؟ " اصلا حوصله این یکی را نداشت. احساس می کرد دیگر این جور برنامه ها حالش را خوب نمی کند یا شاید درد و بدبختی اش آنقدر زیاد بود که با این چیزها خوب نمی شد. بدون این که جوابی بدهد، گوشی را روی تخت پرت کرد. نفسش را با حرص بیرون داد و از جا بلند شد. طول و عرض اتاق را بی هدف، صدباره دور زد ولی سودی نداشت جز این که بر کلافگی اش اضافه شد. دستانش را با حرص مشت کرد و به دیوار کوبید. خوب می دانست این کارها هیچ فایده ای ندارد.ناچار بود به خاطر مراعاتِ حالِ مادرش هم که شده، امشب را تحمل کند. دوباره صدای پیامک گوشی اش بلند شد. با بی میلی تلفن را برداشت. این بار محسن بود: - مهندس قوی باش. ما می تونیم. ما باید زندگی خوبی برای خودمون بسازیم. در هر شرایطی باید شاد زندگی کنیم. موفق باشی. لبخند تلخی زد و با خود گفت:" خیلی دلش خوشه. نمی دونه من چی می کشم!" در حال خودش بود که صدایِ زنگ در، او را از جا پراند. 🖋نویسنده (فرجام پور) ⛔️کپی و فروارد حرام❌ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490