eitaa logo
مشاور خانواده| خانم فرجام‌پور
4.7هزار دنبال‌کننده
15.6هزار عکس
4.5هزار ویدیو
134 فایل
💞کمک‌تون می‌کنم از زندگی لذت بیشتری ببرید💞 🌷#کبری فرجام‌پور هستم، نویسنده و مشاور تخصصی 👇 💞همسرداری و زناشویی 👼تربیت فرزند 🥰اصلاح مزاج ارتباط با ما و تبلیغات👇 @asheqemola #فوروارد_وکپی_ممنوع⛔ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
مشاهده در ایتا
دانلود
⚫️ اَلا و صَلّی اللهُ عَلی الباکینَ عَلی الحُسین رَحمَةً و شَفَقَةً 💠 زن و شوهرها در هر روز برای سیّد الشهدا علیه‌السلام اشک بریزند! 💠 وعده خدا نگاه ، مهربانانه و از روی به گریه‌کنان حسین علیه السلام است. 💠 یقینا بر اباعبدالله علیه‌السلام در رفتار شما با همسرتان تاثیر مثبت داشته و روح شما را لطیف می‌کند. http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 اسراردرون
10.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 انتخاب یعنی رنج! 🔻چرا رنج در حیات بشر وجود دارد؟ 🔴 http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 اسراردرون
10.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 پاسخ استاد پناهیان به سوال یک جوان: 🔴چجوری از شرّ شهوت خلاص بشم؟ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 اسراردرون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⇦ عبد الله بن علی (ع) «عبدالله بن على بن ابى طالب» از شهداى کربلا است. وى فرزند امیرالمومنین (علیه السلام) و «ام‌البنین» بود و از این رو برادر حضرت عباس به شمار می آمد. عبدالله بن على هنگام شهادت ۲۵ سال داشت. قاتل او هانى بن ثبیت حضرمى بود. نام گرامى این شهید در زیارت ناحیه مقدسه و زیارت رجبیه آمده است. ● تنقيح المقال، مامقانى، ج۲، ص۱۹۹ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 اسراردرون ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
هدایت شده از طبیبِ جان
مداحی آنلاین - یه عمر گریه یه عمر ناله - محمود کریمی.mp3
9.22M
😭یه عمر گریه یه عمر ناله 😭یه عمر داغی که هنوز روی پر و بالِ (علیه السلام ) را به همه ی شما بزرگواران تسلیت عرض میکنم🕊 🎙 @Javaher_Alhayat ━━━━✦◯◯᪥◯◯✦━━━━
یک عمر چشمان تو را باران نوشتند در باغ سرخ لاله ات طوفان نوشتند در کوچه و بازار شهر غصّه و غم بند دلت را واژه ی عطشان نوشتند... http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 اسراردرون ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بز بز قندی 🌺 یه روز وقتی بز بز قندی قصه ما، از خونه خارج شد و به بیشه رفت . گرگی اونجا کمین کرده بود . می خواست بپره اونو بگیره. اما با خودش گفت:" الان من بپرم اون چابکه و در می ره. حالا چی کار کنم ؟" رفت پیش روباه، ماجرا رو گفت. روباه قبول کرد کمکش کنه، اما شرط گذاشت :"باید نصف نصف باشه." گرگ قبول کرد و با هم راه افتادند. گرگ پشت بوته ها مخفی شد. روباه جلو رفت و به بز گفت:"بریم اون طرف بیشه علفاش خوشمزه تره" اول بز قبول نکرد اما با اصرار روباه رفت. رفتند و رفتند ....... رسیدن به بیشه روباه اومد بوخوردش. بزی اومد در بره که گرگ از اون طرف اومد. بزی وقتی دید، راه فرار نداره، کمی فکر کرد و گفت: "من امروز خوشمزه نیستم " گرگه گفت: _پس چرا ببرها و پلنگاو..... میگن تو خوشمزه ای . -اونا فقط گوشت بز بز قندی رو خوردن. ولی من من یه عقلی دارم تو خونه است. خیلی خوشنزه است. خلاصه اونا رو را راضی کردتا همراهش برن خونه اش و بزی را به همراه عقلش بخورن. خونه بزی بالا کوه بود. یه چاه پایین کوه بود. خودش از روی چاه پرید. اما اونا چاه رو اصلا ندیدن. افتادن توی چاه. از ته چاه داد زدند: _دروغگو _من دروغ نمی گم اگه عقلم و آورده بودم گول شما رو نمی خوردم. اگه تو خونه فکرام و می کردم بعد می اومدم اینجوری نمی شد. ولی از این به بعد عقلم را با خودم همه حا می برم. بعد هم با خوشحالی به طرف خونه اش رفت. (محمد حسین) 😎 @dastanhay
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا