#برنامه_ترک_گناه
و رسیدن به #لذت_بندگی
قسمت ۴۳
🔴➖⚪️➖🔵✔️
#برای_عبد_شدن ۱۰
""ترک تکبر"
🔴تکبر مثل علف هرز هست. به طور روزانه رشد میکنه.
⭕️این همه ما مبارزه با نفس میکنیم برای چیه؟!
✅برای ""زدن تکبر"" نفسه دیگه. تکبر باعث میشه که روح انسان کوچک بشه.
⭕️🚫⭕️
روح کوچک آمادگی ملاقات با مولا رو پیدا نمیکنه.
✅خداوند متعال میخواد بنده هاش در اوج وسعت روحی باشن تا موقع ملاقات با خدا، به بالاترین لذت های عالم برسن.
💖💕💝
چرا خدا میفرماید گناه نکن؟!
⛔️چون گناه، روح انسان رو کوچک و ضعیف میکنه.
❓حاج آقا! ما میخوایم بزرگ بشیم. این خوب نیست؟!
😒
💠چرا عزیزم این خوبه اما از راه درست.
راه درستش چیه؟
✅ اینه که عبد بشی... ✅
🌐 عبد یعنی قدرتمند ترین موجود عالم هستی.
🌍🌎
✨💫زمین و زمان با اشاره ی اون حرکت میکنن. عبد، انسان بزرگی هست که هیچگونه تکبری نداره.
🚫تکبر از معدود گناهانی هست که خیلی زود انسان رو زمین میزنه
درست مثل ابلیس....
👇✅🚸
سوره البقرة
وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَى وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ [34]
و به فرشتگان گفتيم: آدم را سجده كنيد. همه سجده كردند جز ابليس، كه سرباز زد و ""تکبر"" ورزید و از کافران شد...
راستی تو چقدر توی روح خودت تکبر داری؟!
❓☺️
🌱➖🔵🔴🔷🔶
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
خانم های عزیز
لطفا عجله کنید فقط تا پایان روز شنبه فرصت ثبت نام هست✅
مطمین باشید با شرکت در این دوره
خیلی از گره های ذهنی تون باز خواهد شد
و پاسخ خیلی از سوالاتتون را خواهید گرفت
و
حتی می تونید به دیگران هم مشاوره بدید✅
حتما باید خودتون در دوره باشید تا ببینید
چه معجزه ای در زندگی تون رخ خواهد داد✅
به امید زندگی توام با عشق و علاقه و محبت
برای تک تک شما خوبان 💞
هدایت شده از مشاور خانواده| خانم فرجامپور
سلام وقت بخیر🌺
جهت ثبت نام در دوره
#اسرار_زناشویی
لطفا فرم زیر را پر کنید به همراه عکس فیش واریزی بفرستید 👇👇👇👇
@asheqemola
تا لینک کارگاه در اختیارتان قرار بگیرد ✅
مبلغ واقعی کارگاه ۱،۵۰۰،۰۰۰
تومان می باشد
که با تخفیف ویژه روز میلاد امام رئوف علیه السلام
فقط تا جمعه شب
با هزینه استثنایی ۴۹۰۰۰۰ تومان 😍
برگزار میشه👏👏👏👏👏
البته صد نفر اولی که ثبت نام کنند
می تونن از یک تخفیف ویژه برخوردار بشن
و با هزینه ۴۵۰۰۰۰ 😍
شرکت کنند✅✅
💳شماره کارت جهت واریز هزینه
6104337242606067
بانک ملت
به نام کبری فرجامپور
📋 فرم مشخصات
نام و نام خانوادگی:
سن:
تحصیلات:
محل سکونت:
وضعیت تاهل:
شماره تلفن:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️✨❤️
#همسرداری
🧔🏻♂ ویژگیهای #مرد_ایدهال در خانه
حجتالاسلام دکتر #رفیعی
حتما ببینید👆✅
@asraredarun
┄┅─✵💞✵─┅┄
#همسرداری
✅10 ویروس کلامی که موجب تخریب ارتباط می شود :
1. نصیحت تکراری
2. تذکر مداوم
3. سرزنش
4. منت گذاشتن
5. مقایسه کردن
6. جرو بحث کردن زیاد
7. برچسب منفی زدن
8. پیش بینی منفی(نفوس بد)
9. گله و شکایت مداوم
10. متهم کردن
@asraredarun
┄┅─✵💞✵─┅┄
مشاور خانواده| خانم فرجامپور
#همسرداری ✅10 ویروس کلامی که موجب تخریب ارتباط می شود : 1. نصیحت تکراری 2. تذکر مداوم 3. سرزنش 4
🔺متاسفانه
توجه نکردن به این موارد👆
باعث شکستن اقتدار مرد
و به تدریج سرد شدن روابط زناشویی
می شود
و در نهایت منجر به تنفر و دلسردی می شود✅
به همه شما خوبان هشدار می دهم
تک تک این موارد را دقت کرده
و
نه تنها در رابطه با همسرداری
بلکه در تربیت فرزند و رفتار با نوجوان و جوان هم به کار بگیرید👌
🔸سوالهای بسیاری درباره رفتار با جوان و نوجوان داریم
که
در پاسخ باید گفت
قبل از هر اقدامی باید نگاهی دقیق و عمیق به رفتار و نحوه گفتار خودمون داشته باشیم✅
حتما در فرصتی مناسب در این باره صحبت خواهیم کرد
و ان شاءالله به زودی دوره تربیتی برگزار می کنیم
مشاور خانواده| خانم فرجامپور
❤️✨❤️ #همسرداری 🧔🏻♂ ویژگیهای #مرد_ایدهال در خانه حجتالاسلام دکتر #رفیعی حتما ببینید👆✅ @as
در مورد
رفتار صحیح آقایون با همسرشان
باید
دقت کنیم
که مهمترین مسئله ابراز علاقه کلامی است
بر هر مردی واجبه که حتما روزانه حتی چندین بار
به همسرش بگوید
دوستت دارم💞
البته همراه با رفتاری مهر آمیز
این جمله به خانم ها قدرت و انرژی می دهد
و اثر معجزه آسایی دارد✅
اقایون محترم لطفا دریغ نکنید
همین الان به همسرتون بگید
و
اگر کنارتون نیست برایش پیامک کنید
تا معجزه اش را ببیند👌
🔸البته
خانم های عزیز
بعد از شنیدن این جمله از همسرتون
خوشحالی خودتون را نشون بدید
و ببخشیدا بی جنبه بازی در نیارید ❌
در جواب فوری نگید
خب حالا که دوستم داری فلان طلا یا فلان لباس را برام بخر😊❌❌
لطفا اقایون را ابراز علاقه کردن
پشیمان نکنید❌👌
یادتون باشه که به قول معروف
از ماست که بر ماست✅
حتما ماسخ محبت همسرتون را با یک جمله اقتدار دهنده بدید
مثلا
فدای شما آقای با محبت💞😍
خیلی هم ذوق زده خودتون را نشان بدید👌
🔺قابل توجه خانم هایی که میگن همسر ما بهمون محبت نمی کنه
حتما حواستون باشه
که همسرتون را از محبت کردن پشیمان نکنید❌
با مطرح کردن خواسته های مادی
اون هم در این شرایط سخت اقتصادی
خب ببینم با این فرمولی که بهتون دادم چه می کنید😊👌
یادتون باشه
نیاز آقایون چیه⁉️ اقتدار دهی
نیاز خانم ها چیه⁉️ محبت
یک فرمول ساده و صد در صد موثر👌
لطفا نظراتتان و تجربیات تون را به صورت ناشناس
برام بنویسید😊👇👇
https://harfeto.timefriend.net/16819268027013
روضه خانگی - امام حسین(ع) - 1559.mp3
5.34M
🎙لباس کهنه بپوشید، زیر پیرهنش ...
🔻روضه #امام_حسین(ع)
⏱ #ده_دقیقه | 04:29
👤استاد #میرباقری
#شب_جمعه
التماس دعا
💡 کانال روضههای کوتاهِ کاملِ خانگی
@RozeKhanegee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 شنیدی یا نه؟...
#شبهای_دلتنگی
#تصویری
دلتون شکست
ما را هم دعا کنید😭
💡 کانال روضههای کوتاهِ کاملِ خانگی
@RozeKhanegee
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
┄┅─✵💝✵─┅┄
بنام و با توکل به
اسم اعظمت
میگشاییم دفتر
امروزمان را
ان شاالله در پایان روز
مُهر تایید
بندگی زینت
دفترمان باشد
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#سلام_امام_زمانم
سلام صبحتون پر نور و برکت 🌺
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
┄┅─✵💝✵─┅┄
سلام علیکم
خب می دونید چرا ایشون فراموش می کنند؟؟
چون محبت نیاز اصلی خودشون نیست
و اینکه درسته که گاهی در یک فضای مناسب باید با همدیگر صحبت کنید و نگرانی ها و خواسته هاتون را بیان کنید
ولی برای آقایون
غیر مستقیم گویی، اثر بیشتری داره👌
مثلا چطوری؟
مثالهاش را لطفا شما ها بفرمایید
و ناشناس برام بفرستید👇
لطفا نظراتتان و تجربیات تون را به صورت ناشناس
برام بنویسید😊👇👇
https://harfeto.timefriend.net/16819268027013
نظرتون چیه
یک داستان کوتاه از نوشته های خودم براتون بذرام😊👌
امیدوارم لذت ببرید🌺
تقدیم به نگاه مهربانتان💐
#داستان_کوتاه
#نویسنده_فرجامپور
عشق را باور کنیم 🌺
دستی به موهای تازه کوتاه شدهام کشیدم.
دانههای ریز عرق انگشتانم را خیس کرد.
همیشه تابستان را دوست داشتم حتی با وجود گرمای فراوانی که دارد.
دهانم از تشنگی خشک شده بود. آب دهانم را قورت دادم.
نگاهی به کوچه تنگ و باریک روبهرویم انداختم و بار دیگر آدرس را در ذهنم مرور کردم.
"باید همین جا باشد. چقدر کوچه های پایین شهر تنگ و باریک و درازند"
به دنبال منزل یکی از دوستان دوران خدمت بودم. حامد پسر خوب و مهربانی بود و خاطرات زیادی با او داشتم. اما بعد از خدمت دیگر از او خبری نداشتم تا اینکه یکی از دوستان
خبر فوتش را در اثر تصادف البته بعد از چند ماه به من داد و حسابی شوکه بودم.
جهت عرض تسلیت، آدرس به دست از صبح از خانه بیرون زدهبودم. نزدیک ظهر بود که بالاخره کوچه را پیدا کردم.
از جلوی درب خانه ای گذشتم. هنوز چند قدم دور نشده بودم که صدای زنی از پشت سر، ذهنم را درگیر کرد.
با صدای بلند می گفت:
-ترانه! صبر کن. کارت دارم.
سر جایم خشکم زد. بی اعتنا به عابرانی که از کنارم می گذشتند، ایستادم و به فکر فرو رفتم. صدا خیلی آشنا بود و ترانه!
این اسم هم با گوشم غریبه نبود. برگشتم و با تعجب به همان خانه نگاهی انداختم.
آن خانه، با دیوارهای آجری کوتاه که شاخه های درخت مو از آن آویزان بود، عجیب در نگاهم، جلوه کرد.
آهسته به سمت درب خانه قدم برداشتم.
با دقت، تک تک آجرها و شاخه های درخت مو را از نظر گذراندم. اینجا چه خبر است؟
محو درب آهنی زنگار زده و چند رنگش شدم، که به شدت باز شد.
از صدای باز شدن در و فریاد کودکی که آن را گشود، از جا پریدم.
دختر بچه ای ژولیده و پریشان که با دیدنم، سرجا خشکش زد و بعد از کمی مکث شروع به گریه کردن نمود.
هاج و واج مانده بودم. نمی دانستم چه کنم.
صدای همان زن در گوشم پیچید:
-ترانه بیا تو، در رو ببند؟
وقتی جوابی نشنید، پردهای که پشت در بود را کنار زد و دست ترانه را گرفت. در لحظه ای که او را به داخل می کشید، نگاهش به من افتاد که همان طور گیج و مبهوت ایستاده بودم.
مکثی کرد و با تعجب نگاهم کرد:
-شما؟ با کسی کار دارید؟
نفسم در سینه حبس شد. نمی توانستم باور کنم. بعد از پانزده سال زنی را می دیدم که اولین و آخرین تجربه عاشق شدنم را با او داشتم.
محو چهره اش شدم و زبانم بند آمد.
با تعجب نگاهم کرد. بازوان ترانه را محکم گرفت. هر دو در سکوت خیره هم بودیم.
آرام آرام، دستانش سست شد و ترانه از دستش گریخت.
رنگ رخسارش تغییر کرد. دستش را جلوی دهانش گذاشت. صدای ضعیفی از زیر دستش به گوشم رسید:
-باورم نمی شه، تو؟
چشمان مرطوبش را زیر انداخت. فوری داخل رفت و در را بست.
صدای پیرمردی را شنیدم:
-لاله بابا، بیا کمکم کن. این بچهی یتیم رو هم اینقدر اذیت نکن.
پاهایم سست شد. همان جا کنار دیوار سُر خوردم و روی زمین نشستم.
غرق شدم در خاطرات پانزده سال پیش.
من...
محله قدیمی .....
مغازه حاج احمد ...
و دختر زیبارویش لاله
که دلم را ربوده بود.
هیچ وقت نتوانستم حرف دلم را بگویم.
به امید روزی که موقعیتی برای خواستگاری داشته باشم؛ ولی وقتی از خدمت برگشتم، دیگر خبری از
حاج احمد،
مغازه و
دخترش نبود.
خبر ازدواجش را که شنیدم، دنیا روی سرم خراب شد. تصمیم گرفتم هرگز ازدواج نکنم.
حالا در این محله قدیمی، در این خانه تقریبا مخروب،
حاج احمد،
لاله و ترانه..... ترانه.... ترانه.....
صدایی در گوشم پیچید.
(خیلی زود دیر می شود)
نگاهم روی پارچه سیاه بالای درب و عکس حامد خشک شد.
(فرجامپور)
⛔️کپی و فروارد ممنوع و حرام است ⛔️
@asraredarun
اسرار درون
ایتا و تلگرام