دقیقا همینطوره که در موقع عصبانیت
هیچ تصمیمی نگیریم❌
هیچ حرفی نزنیم❌
سعی کنیم با ذکر گفتن، نفس عمیق کشیدن
و ترک محل،
به خودمان مسلط بشیم و بعد در ارامش تصمیم بگیریم که چه کنیم؟
در مورد خانم هایی که در جمع خانوادگی رعایت حیا و حجاب را ندارند،
بهتر صبور باشید و حساسیت نشان ندید.
اما سعی کنید بعدا و در فزصتی مناسب خواهرانه باهاشون صحبت کنید
و اگر نپذیرفتند، رفت و آمد را کمتر کنید
حد اقل نفس خودتان پاک بماند.
یادتان باشه خدای مهربان می فرماید
"علیکم انفسکم"
مواظب ایمان خودتان باشید✅
این وظیفه اصلی ماست👆
موفق باشید التماس دعا
#دستان_سرد
#قسمت_7
امید با گوشی در دستش بازی می کرد و سرش پایین بود.
کلافگی از سرو رویش می بارید.
محسن نفسِ عمیقی کشید و دست بر شانه امید زد و گفت:"داداش زیاد خودت را خسته نکن. همه چیز درست می شه"
امید پوزخندی زد و سرش را به تمسخر تکان داد.
دوباره صدای زنگِ گوشی اش بلند شد.
باز مادرش بود. از محسن عذر خواهی کرد و از جایش بلند شد.
کمی دورتر با مادرش صحبت کرد.
محسن در فکرِ این بود که چگونه می تواند به امید کمک کند. که مرستاری صدایش کرد.
از جا بلند شد و برای امید که هنوز داشت با مادرش صحبت می کرد، دست تکان داد و به پرستار اشاره کرد و رفت.
امید تماسش را قطع کرد و گفت:
_ببخشید امروز باید برم. حتما دوباره به دیدنت میام.
خداحافظی کرد و رفت.
محسن همچنان در فکر صحبت های امید بود.
او می دانست که امید جوان خوبی است.
ولی عقایدش....
مادر امید از او خواسته بود که زودتر به منزل برود و در آماده سازی جشن شرکت داشته باشد.
برنامه ای عجیبی نبود.
بیشتر اوقات پدرش در سفرهای کاری بود و مادرش هم به هر بهانه ای جشنی راه می انداخت و اقوام و دوستان را جمع می کرد و فخر فروشی می کرد.
این بار هم بهانه، این قرارداد بود.
امید همیشه از این مهمانی ها بیزار بود. ولی چاره ای نداشت. به خاطرِ دلِ مادرش مجبور بود که باشد.
🖋نویسنده (فرجام پور)
⛔️کپی و فروارد حرام❌
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
#دستان_سرد
#قسمت_8
وقتی به خانه رسید، مادرش حسابی در تکاپو بود. مژگان خانم، کارگرشان هم به همراه همسرش نادر، سخت مشغول نظافت بودند.
یک راست به سمتِ اتاقش رفت. هنوز به پله وسطی نرسیده بود که چنش به پدرش افتاد که کیف در دست و آماده، رو برویش ظاهر شد.
زیرِلب سلامی داد و خود را کنار کشید.
پدرش اما در کمالِ غرور، سری تکان داد و رفت.
هنوز به پله ی آخر نرسیده بود که صدای مامانش را شنید که پدر را خطاب کرده و می گفت:
_کجا داری می ری؟ ما امشب جشن داریم. کلی مهمان دعوت کردم.
پدر بی اعتنا از کنارش گذشت و گفت:
_کار دارم. چند روزِ دیگه برمی گردم.
باز صدای مادر بلند شد:
_وحید جان، صبر کن.
اما پدر بیرون رفت و مادر هم به دنبالش.
داستانِ همیشگی بود. اگر مهمانی به خاطرِ موفقیت های خودش بود، شهر را خبر دار می کرد و چه ها که نمی کرد.
ولی برای امید، هیچ وقت، فرصت نداشت.
همیشه جشن هایش بدون پدر برگزار می شد. همیشه.
آهی کشید و خودش را روی تخت انداخت.
🖋نویسنده (فرجام پور)
⛔️کپی و فروارد حرام❌
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
#نظر_شما
#مشاوره_تلفنی
سلام خدمت شما استاد بزرگوار در مورد برخورد با اطرافیانم مخصوصا خانواده شوهرم از خانم فرجام پور مشاوره گرفتم و خیلی صحبتهاشون عالی بود و تنوستم تصمیم بگیرم با هر کسی چه رفتاری رو داشته باشم تشکر میکنم از خانم فرجام پور عزیزم انشاالله خیر دنیا و آخرت نصیبتون بشه استاد مهربان
┄┅─✵💝✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
الهی ...
ای نام توشیرین
ای ذات تودیرین
خوشم که معبودم تویی
خرسندم که مقصودم تویی
سلام امام زمانم🌺
سلام صبحتون بخیر
الهی به امید تو💚
┄✦۞✦✺﷽✺✦۞✦┄
#حدیث_نور
#جهاد_و_شهادت
✨امام علی علیهالسلام فرمودند:
از خدا بترسید و با مال و جان و زبان خود در راه خدا مجاهدت نمائید.✨
#التماس_دعا_برای_ظهور
@asraredarun
┄┅─✵💝✵─┅┄
#انگیزشی💪
کمی صبور باش ؛
دردهایی را که هربار با سماجتِ بیشتری قلبِ آرامشت را نشانه می گیرند
غصه هایی را که از در و دیوار ، می بارند
و مشکلاتی را که دست از سرِ آسایشت بر نمی دارند .
باور کن که اوضاع همیشه به یک منوال نمی مانَد
شاید امروز همان روزی که می خواستی نبود ،
و هیچ چیز ، به گونه ای که تو انتظار داشتی پیش نرفت
ولی روزهای خوب ، در راه اند😍
قوی باش و مصمم تر از قبل ، برای حالِ خوب و آرزوهایت تلاش کن💪
و فراموش نکن که خدا همیشه در اوجِ سختی و مشکلات از راه می رسد و برایت معجزه میکند💥😍
کمی صبور باش
همه چیز ، درست خواهد شد ...👌
با حمایت قدرت لایزال الهی
و قدرت ایمانت💪
صبور باش😊👌
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
سلام علیکم وقت بخیر،
۱،،،،عزیزم مطمئن باشید در تربیت فرزند مادر قدرتمندتر از پدره، و مادر وقت بیشتری را با فرزند هست،
پس نا امید نباشید،
اولا، سعی کنید خوب همسرداری کنید تا همسرتان به خاطر رضایتی که از شما داره، بر خلاف میلتون حرفی نزنه و رفتاری نداشته باشه.
۲،،،برای رفتار با کودک و نوجوان باید آموزش دید.
اگر مشکل خاصی به دخترانتون دارید توصیه می کنم هماهنگ کنید تلفنی راهنمایی تون کنم. اما در کل سعی کنید رابطه خوب و صمیمی با بچه ها داشته باشید. که به خواسته های شما اهمیت بدن.
۳،،،گلم، قبلا همعرض کردیم
ما باید خودشناسی و خودسازی داشته باشیم.
پرورش تمایلات عمیق
و مدیریت تمایلات سطحی،
از ما انسان می سازه.
سعی کنید دوره خودشناسی و خودسازی داشته باشید.
کار نشد ندارد،
ما می توانیم💪
ولی هر وقت از دست خانواده همسرتان ناراحت هستید، سعی کنید تا رفع ناراحتی تون، با کسی صحبت نکنید که خدای ناکرده، انچه که نباید اتفاق بیفته
موفق باشید🌹
سلام علیکم
علت جیغ زدن می تونه تقلیدی باشه،
معمولا بچه ها در این سنین به شدت تقلید می کنند.
پس نگاهی به رفتار خودتان و همسرتون،حتی اطرافیان داشته باشید.
البته از غلبه های مزاجی هم می تونه باشه
که نیاز به بررسی داره.
خواب کافی،.
تغذیه مناسب،
الگوی رفتاری مناسب،
محیطی توام با ارامش و امنیت،
و...
همه و همه دست به دست هم میدن تا سلامتی جسمی و روانی ما تامین باشه✅
می تونید جهت بررسی بیشتر هماهنگ کنید تا تلفنی صحبت کنیم
موفق باشید🌹