eitaa logo
مشاور خانواده| خانم فرجام‌پور
4.5هزار دنبال‌کننده
15.7هزار عکس
4.6هزار ویدیو
137 فایل
💞کمک‌تون می‌کنم از زندگی لذت بیشتری ببرید💞 🌷#کبری فرجام‌پور هستم، نویسنده و مشاور تخصصی 👇 💞همسرداری و زناشویی 👼تربیت فرزند 🥰اصلاح مزاج ارتباط با ما و تبلیغات👇 @asheqemola #فوروارد_وکپی_ممنوع⛔ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۲ آبان ۱۴۰۲
و رسیدن به 95 🚸💯⛔️🔹🔴🔹 15 "شروع مبارزه با شهوت رانی" 🌺خیلی ها دوست دارن زندگیشون مثل شهدا بشه. میخوان مثل شهدا به اوج معنویت و انسانیت برسن. میخوان عبد بشن.🌷🌷🌷 اما مهم ترین خصوصیت شهدا چی بوده؟ بذار زود برم سر اصل مطلب: ✔️ترک راحت طلبی... 🔹نوجوانی بود، میرفت جبهه و می اومد مادرش تشک مینداخت که این بخوابه، میگفت من روی تشک بخوابم دلم میگیره...😥 روی زمین میخوابم...☺️ میگفت دلم میگیره... 🔴آقا از اول راه شروع کن. "شروع دینداری با ترک راحتی" هست. زود برای خودت جا بنداز اینو.. 🎴خودت رو معطل نکن وسط راه. 🔴پدر و مادرا و معلمین بزرگوار هی میخوان روی حجاب کار کنن! روی نماز خوندن و اصول دین یاد دادن به بچه کار کنن. وقت خودت رو تلف نکن بزرگوار. ⛔️این بچه رو راحت طلبی خیلی وقت پیش کشته... شما هزاربار اصول دین و دعای فرج و نماز و هیئت بهش یاد بدی فایده ای نداره. این بیچاره ایمان به خدا داره. ⛔️اما راحت طلبی داغونش کرده. نمیتونه مقابل غول راحت طلبیش بایسته. اینو یه فکری به حالش کن. ❗️❓چرا وقتت رو از بین میبری؟ 🔶شما جوانان عزیزی که نمیتونی مقابل شهوترانی خودت بایستی نیاز نیست هی گناه کنی و توبه کنی و.. برو راحت طلبیت رو بزن که بیچارت کرده. اینه تربیت دینی درست.... http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
۱۲ آبان ۱۴۰۲
و رسیدن به 96 🚸💯⛔️🔹✅🔹 16 "مدیریت رنج" 🔸رنج رو باید مدیریت کرد. "از رنج نمیشه فرار کرد". ✅ راحتی رو هم به صورت قطره چکانی بهت میدن. 🔴چون رنج های طبیعی دنیا انقدر هست که واقعا امکان راحتی کامل رو از انسان میگیره. ✔️بهتره دل خوش نکنیم به راحتی های این دنیا. اگه رنج هامون رو مدیریت کنیم دو تا نتیجه داره. 🖲اول اینکه رنج بیجا نمیکشیم. آقا رنج بی جا نکش. کی گفته باید الکی رنج بکشی؟😒 🔺میره پیش یه صاحب نفس میگه این بیماری من که چند ساله دارم برای چیه؟😥 🔸میگه فلان لقمه حرام رو خوردی ، حالا حالاها باید این بیماری رو تحمل کنی. هر چی دکتر هم بری فایده ای نداره. ⁉️خب آخه تو چرا با گناه کردن ، رنج های بیجا و الکی میکشی؟ بیکاری؟😒 🔴خدا میدونه چقدر از رنج های ما فقط به خاطر هواپرستی های ماست. به حرف این هوای نفس نامردت گوش نده، ببین چطور گره های زندگیت پشت سر هم باز میشن ببین چطور رنج هات به حد اقل ممکن میرسن. ببین کجاها ظلم کردی که الان داری چوبش رو میخوری... خیلی مراقب خودت باش... مراقب نفس نامردت باش... http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
۱۲ آبان ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۲ آبان ۱۴۰۲
سلام وقت بخیر خواستم ازاستادعزیزسرکارخانم فرجام پورعزیزتشکرکنم من یک خانم هستم وباوجودمتاهل بودنم وداشتن۲فرزندواردیک رابطه اشتباه شدم که این منوخیلی اذیت میکردونمیتونستم به زندگی عادی باهمسروفرزندانم برگردم ذهنم بدجوردرگیررابطم باشخص جدیدشده بودتااینکه خداروشکرباکمک وراهنمایی های استادعزیزسرکارخانم فرجام پورتونستم ازاین رابطه فاصله بگیرم وزندگیم روبه روال عادی برگردونم خیلی ممنون وسپاسگزارم استادعزیزخدابه زندگیتون برکت بده🙏🌺
۱۲ آبان ۱۴۰۲
👈هر زمان که مے گوییم " العجل یا مولای یا صاحب الزمان " زمزمه هایت را میشنوم که میگویے صبـر کن چشــم دلت نیـل شــود مے آیم شعـر مـن حضــرت هابیـل شـود مے آیم قول دادم که بیایم به خدا حرفے نیست دل به آیینـــه کـه تبـدیـل شــود مے آیم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ✨اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُم✨ @asraredarun ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
۱۲ آبان ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۲ آبان ۱۴۰۲
آخر شب، مهمان ها را تا جلوی باغ همراهی کردند. احمد آقا اتومبیل را بیرون برد و پیاده شد. به سمتِ امید آمد و دستش را گرفت و به گرمی فشرد و گفت: " از بقیه حلالیت گرفتیم، شمام هر بدی ای از ما دیدی حلال کن." امید با تعجب پرسید: "منظورتون چیه؟حلالِ چی؟" احمد آقا امید را در آغوش گرفت و گفت: "ان شاءالله خدا بخواد مسافریم. رفتنم با خودمه و برگشتنم با خدا." امید لبخندی زد و پرسید: "به سلامتی. مگه کجا می خواید برید؟" احمد آقا با صدای بلند خندید و گفت: "مگه نمی دونی مهندس جان؟ دارم می رم اون ورِ آب." و باز بلند خندید. امید با تعجب نگاهش کرد. این جور سفرها به او نمی آمد! خاله زری جلو آمد و گفت: "احمد آقا می رن سوریه." امید گفت: "سوریه؟ الآن اوضاع سوریه اصلا مناسب زیارت نیست. حالا یه جای دیگه برن." خاله زری لبخندی زد و گفت: "بله امید جان. به خاطر همینه که دارن می رن. اصلا امشب برا همین اومدیم. احمدآقا می خواستن قبل رفتن، همه رو ببینن و خدا حافظی کنن. خدا بخواد چند روز دیگه اعزام می شن." امید گفت: "یعنی چی اعزام می شن!؟ مگه می رن برای جنگ!؟." احمد آقا خندید و گفت: "زیاد غصه نخور برام. تماس تصویری می گیرم خبر می دم." امید همچنان هاج و واج نگاهش کرد و در دلش گفت: "عجب آدم بی فکری! زن و بچه شو می خواد ول کنه بره اون ور که چی!؟" ناگهان صدای زهرا که در حال سوار شدن، خداحافظی می کرد، او را از افکارش بیرون کشید. لبخندی به لبش نشست، خداحافظی کرد و دست تکان داد. غمگین به اتاقش برگشت. خودش را روی تخت انداخت و در حالی که به ماه نصفه و نیمه داخل آسمان نگاه می کرد با خودش زمزمه کرد: " بگذار بگريم من و بگذار بگريم! بگذار در اين نيمه شب تار بگريم! او رفت و اميد دل من دور شد از من! بگذار که در دوری دلدار بگريم!" این را گفت و بی اختیار اشک داغی از چشمش جدا شد و روی گونه اش سر خورد و جاری شد. 🖋نویسنده (فرجام پور) ⛔️کپی و فروارد حرام❌ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
۱۲ آبان ۱۴۰۲
به سختی پلکهایش را از هم جدا کردو دستش را دراز کرد. گوشی اش را برداشت. پیامکی از طرف محسن بود. "سلام مهندس، صبح بخیر، دفتر منتظرتم." به ساعت گوشی نگاه کرد. نُه صبح بود. وقتی ساعت ِارسالِ پیام را دید، از تعجب چشمانش گرد شد. "ساعتِ پنج صبح." یعنی این بشر خواب نداشت. با زحمت خود را از تخت جدا کرد. باید به دفتر استاد تهرانی می رفت. او لطف کرده بود و اتاقی در دفترِ کارش به آن ها داده بود. همراه با وسایل کار. تا با راهنمایی های خودش، روی طرح های اولیه پروژه؛ که یک مجتمعِ تجاری بود، کار کنند. باز هم صبحانه نخورده راه افتاد. که پایین پله ها، مادرش دستش را گرفت و گفت:"صبحانه نخورده اجازه رفتن نداری." به ناچار چند لقمه صبحانه و یک فنجان چای خورد و خداحافظی کرد و راه افتاد. در طِی راه ذهنش درگیره سحر خیزیِ محسن بود.حتما باید علتِ سحر خیزی اش را بپرسد. 🖋نویسنده (فرجام پور) ⛔️کپی و فروارد حرام❌ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
۱۲ آبان ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۲ آبان ۱۴۰۲
┄┅─✵💝✵─┅┄ صبح شد بازهم آهنگ خدا می‌ آید چه نسیم ِخنکی! دل به صفا می‌آید به نخستین نفسِ بانگِ خروس سحری زنگِ دروازه ی دنیا به صدا می‌آید سلام امام زمانم🌺 سلام صبحتون بخیر🌺 ‌‌‌‌‌‌‌┄✦۞✦‌‌✺‌﷽‌‌‌✺✦۞✦┄ ✨امام‌‌ باقر علیه‌السلام فرمودند: کسی که قائم(ع) ما را دریابد و در رکاب حضرتش کشته شود پاداش دو شهید را دارد و کسی که در رکابش یک دشمن ما را به قتل برساند پاداش بیست شهید را خواهد داشت.✨ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 ┄┅─✵💝✵─┅┄
۱۳ آبان ۱۴۰۲