۲۷۲) #تینا #قسمت_۲۷۲ ریحانه خودش را در آغوشم انداخت. شدت گریه اش را درک نمی کردم. مرضیه خانم "الهی شکر" گفت و لیوان شربت گلاب را نزدیک دهانم آورد. حالاتشان را نمی فهمیدم. همان طور که بر چهره تک تک شان نگاهم می چرخید، جرعه ای شربت نوشیدم. چشم ها و گونه های خیسِ ساحل، دلم را لرزاند. خانم محمدی روی گرداند و به آشپزخانه رفت. مرضیه خانم، قربان صدقه ام می رفت و تشویقم می کرد که کل محتویات لیوان را بنوشم. ریحانه از آغوشم جدا شد. دستم را گرفت و در چشمانم خیره بود. لیوان خالی را مرضیه خانم از دستم گرفت و بالشی زیر سرم گذاشت. کمکم کرد که دراز بکشم. بی هیچ اعتراضی و بدون کلامی، اطاعت کردم. چشمم که به سقف افتاد، وسعت و روشنایی آسمانی که دیدم را به یاد آوردم. عطر گل ها در مشامم پیچید. لبخند که بر لبم نشست، ریحانه اخم در هم کشید: -کوفت، می خنده! ما رو کشتی و زنده کردی. حالا برای من لبخند می زنی؟ دیوونه. راست می گفت، شاید دیوانه شده بودم. اما از لحن کلامش لبخندم عریض تر شد. دستش را به نشانه تهدید، بالا برد و به صورت قهر رویش را از من گرفت. طاقت نیاوردم و از جا بلند شدم: -اِه، ریحانه مگه چی شده؟ -چی شده؟ تازه می گه چی شده؟ ساحل دستم را گرفت: -چیزی نیست. استراحت کن، بعدا درباره اش صحبت می کنیم. رو به ریحانه کرد: -بهتره شما هم بری بخوابی. صبح زود باید بریم. ریحانه با تغیّر از جا بلند شد و به اتاق رفت. خانم محمدی کنارم نشست: -بهتری؟ -خوبم. -خدا رو شکر. خودت رو اذیت نکن. سعی کن استراحت کنی. منم همین جا کنارت هستم. رو به ساحل کرد: -شما هم نگران نباش. برید بخوابید. خودم کنارش هستم. ما فردا تعطیلیم، اما شما باید بری استقبال آقاتون. لبخندش را ساحل با لبخند پاسخ داد. گونه های سرخش را با رو گرفتن از ما مخفی کرد و به اتاق رفت. مرضیه خانم، با لحن مادرانه اش پرسید: -دختر گلم، چیزی لازم نداری؟ -نه، خیلی ممنون. او هم به اتاقش رفت. من ماندم و خانم محمدی که دلم می خواست همه چیز را برایش تعریف کنم. 🖋نویسنده (فرجام پور) ⛔️کپی و فروارد حرام❌ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490

#بازخورد_دوره_اسرار_زناشویی سلام وقت بخیر بازخورد بنده نسبت به دوره جنسیت:زن سن:۲۴ تحصیلات: لیسانس چی فکر میکردم؟ واقعا از اولش خیلی ذوق داشتم همونطور هم شد و خیلی عالی بود نحوه تدریس هم خداروشکر عالی بود خیلی چیزها یادگرفتم و ذهنم نسبت به زندگی زناشویی بازتر شد

┄┅─✵💝✵─┅┄ #بسم_الله_الرحمن_الرحیم ✨صبحتان متبرك بہ اسماء اللہ یا اللہ و یا ڪریم یا رحمن و یا رحیم یا غفار و یا مجید یا سبحان و یا حمید ‌ سلام امام زمانم❤️ سلاااام الهی به امیدتو💖 🌼بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ🌼 ✍ امام رضا علیه‌السلام خطاب به جاثلیق: ای مسیحی! به خدا قسم ما ایمان به عیسایی داریم که به محمد صلی الله علیه و آله ایمان آورد. 📚عیون اخبار الرضا، جلد ۱، صفحه ۱۵۸ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 ┄┅─✵💝✵─┅┄

#انگیزشی💪 یک عمر باید بگذرد تا بفهمیم بیشتر غصه هایی که خوردیم نه خوردنی بود نه پوشیدنی،فقط دور ریختنی بود... و چقدر دیر می فهمیم که زندگـی همین روزهاییست که منتظـر گذشتنش هستیم. الهی به امید خودت❤️ الهی شکر، الحمدلله رب العالمین🌺 http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490

#کارگاه_تفکر ۳۷ آنچه در پادکست سی و هفتم می‌شنوید : - ورود به ملکوت، فقط با فکر اتفاق می‌افتد! -خدا فقط با فکر دیده می‌شود! - خدا فقط با فکر پرستیده می‌شود! منبع پادکست : جلسه ۱۶ از کارگاه تفکر @ostad_shojae | montazer.ir http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490

پاسخ #رایگان به سوالات شما نظرات، پیشنهادات و سوالهاتون را می تونید برای ادمین بفرستید👇 @asheqemola یا ناشناس 👇 لطفا، سوالات، نظرات و پیشنهاداتتون را برام ناشناس بفرستید✅ ان شاءالله به سوالهاتون سر فرصت پاسخ خواهم داد👌 لینک ناشناس👇👇👇 https://harfeto.timefriend.net/17355828034693

#چالش👇 سلام عزیزان وقتتون بخیر امروز می خوام به یک سوال شما پاسخ بدم لطفا مهم ترین دغدغه ذهنی تون را در زندگی زناشویی برای ادمین بفرستید👇 @asheqemola چه سوالی ذهنتان را مشغول کرده⁉️ چه مسئله ای هست که نتونستید حلش کنید⁉️ امروز می خوام کمک تون کنم فقط در حد یک سوال باشه تا برسم به همه پاسخ بدم😊👌

سلام عزیزان شبتون بخیر🌺 امیدوارم حال دلتون خوب خوب خوب باشه💐 خب سوالهای زیادی برامون امده در رابطه با چالش امروز ان شاءالله سعی می کنم به ترتیب پاسخ بدم ممنون از حضور و همراهی تون💐

#همسرداری💞 #سیاست‌های_زنانه_۱۲۴😍👏 رازهایی درباره مردان که باید هر خانمی بداند👌 روش‌های جلب محبت همسر🤗👇