آستانِ مهر
💌#مادرانهای_عاشقانه_۵۰ ❤️ شب نشینی با تو😘 جان دلم! تعجب میکنم از مادری که دسته گلی چون تو را مان
💌#مادرانهای_عاشقانه_۵۱
❤️ رؤیای مادر
دخترک معصومم!
یادم میآید زمانی که امتحان داشتم و تو کنار من مشغول بازی با عروسک ها و خواباندن آنها بودی و با خودت حرف میزدی ...
شعر کودکانه میخواندی...
به من نگاه میکردی و لبخند معصومانه ای میزدی...
با خودم میگفتم ای کاش درس نداشتم و فقط بازی تو را تماشا میکردم و لذت میبردم.
چرا ؟ چون با دیدن تو دلم به زندگی گرم میشد و خدا را بیشتر می شناختم و امید در دلم جوانه ها میزد...
دیدن تو و داشتنت همه چیز را میارزد جان مادر.❤️
چادر میپوشیدی و گاهی از زیر چادر به عروسک هایت شیر هم میدادی.😂
با خنده به من نگاه میکردی و میگفتی : «شیل...»😁
روی یک بالشت کوچک چند عروسک را میخواباندی !😁 حیوانات را هم کنار انسان ها میخواباندی 😂😂
تو چقدر شیرینی عزیز مادر!❤️
📝برگرفته از واقعیات زندگی یک مادر
#مادرانه #عاشقانه #هدیهی_الهی #لذتِ_فرزند_آوری
📬 عاشقانههای مادری خودتان را اینجا برای ما ارسال بفرمایید:
📲@jelveyedidar
🔷🔸💠🔸🔷
کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر #حضرت_فاطمه_معصومه_سلام_الله_علیها
@astanehmehr
توتکرار نمیشوی۳۷_19.mp3
25.28M
#قسمت_سی_و_هفتم
🎧#رمانتوتکرارنمیشوی
💞
خلاصه قسمت ۳۶
سید مهدی اومد دیدن لیلیت و گفت که دوره آموزشی غواصی دیده و با کلی توضیح گفت که میخواد بره عملیات...
لیلیت با دقت به محاسن خاک آلود سیدمهدی نگاه کرد و تسلیم خواسته مرد جنگیش شد...
لیلیت درنهایت گفت شما عقل صبر وگریه رو به من هدیه کردین.سیدمهدی گفت: گریه برای چی؟ لیلیت گفت برای رفع دلتنگی ....
سیدمهدی با خنده گفت پس شما منو به کلفتی قبول میکنین ؟ ...لیلیت: شما نه کلفتین نه نوکرین نه غلام ! شما فرمانده من باشین و همین❤️ سید مهدی باخنده گفت ترفیع درجه گرفتم ؟ ما و فرماندهی؟! لیلیت به فکر فرو رفت که راستی چطور گذشته شو بگه؟ چطور تحمل کنه دوری رو؟...مثل همیشه دستش رو به سینه چسبوند و گفت امری ندارید خواهر لیلی؟ لیلیت عاشق این کارای سیدمهدی بود ...براش دست تکون داد و دیگه اونو مال خودش میدونست ....
❤️😍❤️
عزیزان امشبم توجه تون رو به ادامه ماجرای شیرین این لیلی ومجنون جلب میکنیم
🍃💕🍃
🎙 با خوانش هنرمندانه ی نویسنده ی کتاب مطهرهپیوسته
༺◍⃟჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
تنهاکانال رسمی بانوان حرم
https://eitaa.com/joinchat/3163553795Cd8320e803c
28.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#صحیفه_سجادیه٨
سلسله درسهای شرح و تفسیر «صحیفه سجادیه» مقدمه (جلسه هشتم)
🎙استاد: حسین شهامت
🔸موضوع: تفاوت نهجالبلاغه با صحیفه سجادیه، تعریف دعا و اهمیت آن
#حجتالاسلاموالمسلمیناستاد
#حسینشهامت
🍃°•°🍃°•°🍃°•°🍃
کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلاماللهعلیها
@astanehmehr
قسمت ٨ شرح و تفسیر صحیفه سجادیه استادشهامت.mp3
30.32M
سلسله درسهای
شرح و تفسیر «صحیفه سجادیه»
مقدمه (جلسه هشتم)
🔸موضوع: تفاوت نهجالبلاغه با صحیفه سجادیه، تعریف دعا و اهمیت آن
🎙استاد: حجة الاسلام والمسلمین حسین شهامت
°•°🍃•°•🍃°•°🍃•°•🍃
https://eitaa.com/astanehmehr
#عرض_ارادت
رسیده از حرمت بیشمار رحمت ها
اگر به پای تو افتاده اند بهجت ها ...
╔═ ⚘═══⚘ ═╗
@astanehmehr
╚═ ⚘═══⚘ ═╝
💟#حدیث
🔻 قال أمیرالمؤمنین علیهالسّلام:
🔆 ماضي يَومِكَ فائتٌ، وآتيهِ مُتَّهَمٌ، ووَقتُكَ مُغتَنَمٌ؛
🔅 گذشته ی امروزت سپرى شد
و آينده اش مورد ترديد است
و زمان حال غنیمت است.
📚غررالحكم، حدیث ٩٨۴٠
╔══✿══════✿══
║@astanehmehr | «آستانِ مهر»
╚══✿══════✿══
13.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صاحب دلم جواده
از سرمم زیاده
پسر امام رضایی
دوست دارم خدایی❤️
💐 میلاد نهمین گوهر تابناک امامت، حضرت جواد الائمه علیه السلام مبارک باد💐
#ولادت_امام_جواد
#استوری
🔹🔸🔹🔸🔹
@astanehmehr | «آستانِ مهر»
17.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔥شهادت یک مینیبوس دانش آموز
🔻روز اول بهمن، اعضای گروه سرود دانش آموزان مدرسه قطب راوندی قم بر اثر اصابت راکت در میان شعلههای سهمگین آتش سوختند و به همراه مربی و راننده و نود نفر از شهروندان قمی به شهادت رسیدند.
🔻هواپیمای متجاوز بعثی که در سال ۶۵، حقوق بشر آمریکایی-اروپایی را میان شهروندان ایرانی توزیع می کرد در سه راه بازار قم، این جنایت دردناک را آفرید.
#قطب_راوندی
#قم
@astanehmehr
20.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 حال و هوای حرم مطهر در شب ولادت امام جواد علیه السلام
#نما_حرم
🔹🔸💠🔸🔹
کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلاماللهعلیها
@astanehmehr
#حکایت
💠آقا امام جواد علیه السلام
روزى مامون به قصد شكار بيرون آمد و با جاه و جلال سلطانى عبور مى كرد، عده اى از بچه ها در راه بازى مى كردند و امام جواد عليه السلام هم كه حدود يازده سال داشت در كنار آنها ايستاده بود. بچه ها كه چشمشان به مامون و اطرافيانش افتاد از ترس فرار كردند اما آن حضرت از جاى خود حركت نكرد.
مامون به او نزديك شد و با يك نگاه آثار متانت و بزرگى را در چهره او مشاهده كرد. آنگاه به او گفت : چرا مانند بچه هاى ديگر فرار نكردى ؟
حضرت جواب داد: راه تنگ نبود تا من با رفتنم آن را وسيع كنم و گناهى هم نكرده ام كه بترسم. گمانم اين بود كه تو به كسى كه جرمى نكرده است آزارى نمى رسانى .
مامون از سخنان شيواى او در شگفتى فرو رفت
📚 بحارالانوار، ج 50،ص 91 و 92
@astanehmehr