Ahal Al Bayt GroupAhl_albayt_Tawashih_4.mp3
زمان:
حجم:
1.17M
🔈 #صوتی
🔸رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) هنگامیکه هلال ماه رجب را میدیدند می فرمودند:
اللّٰهُمَّ بارِكْ لَنا فِي رَجَبٍ وَشَعْبانَ ، وَبَلِّغْنا شَهْرَ رَمَضانَ ، وَأَعِنَّا عَلَى الصِّيامِ ، وَالْقِيامِ ، وَحِفْظِ اللِّسانِ ، وَغَضِّ الْبَصَرِ ، وَلَا تَجْعَلْ حَظَّنا مِنْهُ الْجُوعَ وَالْعَطَشَ.
🔸خدایا، برای ما در ماه رجب و شعبان برکت قرار ده و ما را به ماه رمضان برسان و بر روزه رمضان و بیداری شب و نگهداری زبان و فروبستن چشم کمک فرما و بهره ما را از ماه رمضان، گرسنگی و تشنگی قرار مده.
🔷🔸💠🔸🔷
کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم #حضرت_فاطمه_معصومه_سلام_الله_علیها
@astanehmehr
28.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#طب_و_زندگی
🎞 سخنان شنیدنی حجت الاسلام و المسلمین اخوان در مورد خوراکیهای مفید
🔸کدام نانها و لبنیات را مصرف کنیم تا سالمتر بمانیم؟
#سلامتی_و_تغذیه #زندگی_سالم #زندگی_بهتر #خانواده_سالم #تغذیه_صحیح #تغذیه_مناسب #تغذیه_سالم
🔷🔸💠🔸🔷
کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم #حضرت_فاطمه_معصومه_سلام_الله_علیها
@astanehmehr
📝 #نامه_ای_به_خدا
🔺برگزیده مسابقه دلنوشته "نامه به خدا"
#عبادت #بندگی #ارتباط_با_خدا #بندگی_خدا #راز_و_نیاز
🔷🔸💠🔸🔷
کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم #حضرت_فاطمه_معصومه_سلام_الله_علیها
@astanehmehr
هدایت شده از موزه فاطمی
🖼 #معرفی_آثار
🔷 نام اثر: تمثال امام خمینی ره در قالب آینه کاری.
🔹 قدمت: معاصر؛ ۴۰ سال
🔸 تاریخ و محل عکس: ۱۰ اسفند ۱۳۵۷ کنار ضریح مطهر حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها)
🔹محل نصب: ایوان آینه؛ دهه ۶۰ ش.
🔸محل نمایش: سالن ورودی موزه فاطمی.
📋 ۴۱ سال پیش در چنین روزی، تنها ۱۸ روز پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷؛ حضرت امام خمینی (ره) پس از تشکیل دولت موقت و سامان یابی نسبی اوضاع کشور، بنا به وعده ای که داده بودند، (پس از تبعید ۱۳۴۳ش)، درمیان استقبال بی سابقه مردم متدین قم وارد این شهر مقدس شدند.
وی پس از ۱۵ سال مبارزه و دوری از وطن، با علما و روحانیان مبارز قم و اقشار مردم انقلابی این دیار سراسر علم و فضل، که مدت ها در متن و صحنه ی انقلاب اسلامی قرار داشتند، دوباره دیدار نموده و بلافاصله به زیارت حضرت فاطمه معصومه (علیهاالسلام) مشرف شدند.
💠 گفتنی است امام خمینی، حدود یک سال در قم (خاستگاه انقلاب اسلامی) رحل اقامت افکنده و در منزل "آيت الله يزدى" که امروزه به نام بيت امام شناخته مى شود، ساکن می شوند.
امکان مراجعات، ملاقات هاى مردمى و دیدارهای مسئولان کشوری و لشکری و میهمانان خارجی در این منزل فراهم می شد.
#خاستگاه_انقلاب_اسلامی
#امام_خمینی_ره
#این_حرم_مقدس_دارالشفاست
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
همراه ما باشید در تالار مجازی موزه آستان مقدس فاطمی 🔰
@haramqom_museum📲
آستانِ مهر
📖 #داستان جذاب و عاشقانه اینک شوکران (قصه شهید منوچهر مدق) 🍃قسمت بیست و هشتم🍃 این شایدها برای من
📖 #داستان جذاب و عاشقانه اینک شوکران
(قصه شهید منوچهر مدق)
🍃قسمت بیست و نهم🍃
همان روزها بود که از تلویزیون آمدند خانه ی ما. از منوچهر خواستند خاطراتش را بگوید که یک برنامه بسازند منوچهر هم گفت. دو سه ماه خبری از پخش برنامه نشد. می گفتند کار ما تمام نشده. یک شب منوچهر صدام زد تلویزیون برنامه ای از شهید مدنی نشان میداد. از بیمارستان تا شهادت و بعد تشعیش را نشان داد. او هم جانباز شیمایی بود. منوچهر گفت: حالا فهمیدم این ها منتظرند کار من تمام بشود. چشم هایش پر ازاشک شد، دستش را بالا آورد و با تاکید رو به من گفت: اگر این بار زنگ زدند بگو بدترین چیز این است که آدم منتظر مرگ کسی باشد تا ازش سوژه درست کند؛ هیچ وقت بخشیدنی نیست. فرشته هم نمی توانست ببخشد هر چیز که منوچهر را می آزرد او را بیش تر آزار میداد. انگار همه غریبه شده بودند چقدر بهش گفته بود گله کند و حرف هایش را جلوی دوربین بگوید، هیچ نگفت. اما فرشته توقع داشت روز جانباز از بنیاد یکی زنگ بزند و بگوید یادشان است، چقدر منتظر مانده بود. همه جا را جارو کشیده بود و پله ها را شسته بود و دستمال کشیده بود. میوه ها را آماده چیده بود و چشم براه تا شب مانده بود. فقط بخاطر منوچهر که فکر نکند فراموش شده، نمیخواست بشنود کاش ما همه رفته بودیم. نمیخواست منوچهر غم این را داشته باشد که کاری از دستش برنمیاید، که زیادی است. نمیخواست بشنود ما را بیاندازید در دریاچه نمک، نمک شویم اقلا به یک دردی بخوریم. همه ناراحتیش میشد یک حلقه اشک در چشمش و سکوت میکرد من اما وظیفه ی خودم میدانستم که حرف بزنم و اعتراض کنم و داد بزنم. توی بیمارستان ساسان که چرا تابلو میزنید:《الویت با جانبازان است》اما نوبت ما را میدهید به کسی دیگر و به ما می گویید فردا بیایید. چرا باید منوچهر آنقدر وسط راهروی بیمارستان بقیه الله بماند برای نوبت اسکن که ریه هایش عفونت کند و چهار ماه بخاطرش بستری شود. منوچهر سال هفتادو سه رادیوتراپی شد تا سال هفتادو نه که نفس عمیق میکشید میگفت بوی گوشت سوخته را از دلم حس میکنم. این دردها را میکشید اما توقع نداشت از یک دوست بشنود اگر جای تو بودم حاضر بودم بمیرم از درد اما معتاد نشوم منوچهر دوست نداشت ناله کند راضی میشد به مرفین زدن و من دلم میگرفت این حرف ها را کسی میزد که نمیدانست جبهه کجاست و جنگ یعنی چه. دلم میخواست با ماشین بزنم پایش را خورد کنم ببیند میتواند مسکن نخورد و دردش را تحمل کند...
🔷🔸💠🔸🔷
کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم #حضرت_فاطمه_معصومه_سلام_الله_علیها
@astanehmehr
📜 #حدیث
امام حسن مجتبی علیه السلام:
هم و غم روزی که هنوز نیامده است را بر روزی که در آن هستی بار نکن؛ و بدان که تو بیش از نیازت از مال دنیا برداشت نمیکنی؛ مگر آنکه خازن دیگری هستی(برای دیگری جمع می کنی!)
🔷🔸💠🔸🔷
کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم #حضرت_فاطمه_معصومه_سلام_الله_علیها
@astanehmehr
هدایت شده از حرم حضرت فاطمه معصومه س
📰 #خبر
رعایت مسائل بهداشتی از ضروریات دینی است/ آمادگی کامل آستان مقدس برای همکاری با وزارت بهداشت
آیتالله سعیدی نماینده ولیفقیه در استان قم در گفتوگو با خبرنگار پایگاه خبری آستان حضرت معصومه سلامالله علیها مطرح کرد: رعایت مسائل بهداشتی همواره از جانب شرع توصیه شده است و در شرایط کنونی که ممکن است عدم رعایت آن، به دیگران آسیب برساند، واجب است و هیچ منافاتی با قداست و مطهر بودن حرم کریمه اهلبیت(س) ندارد.
📎 لینک خبر:
https://news.amfm.ir/?p=61092
🔷🔸💠🔸🔷
@astanqom
Mehrabmahe rajab.mp3
زمان:
حجم:
440.3K
🔈 #صوتی
🔸همخوانی گروه محراب ویژه ماه #رجب
🔷🔸💠🔸🔷
کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم #حضرت_فاطمه_معصومه_سلام_الله_علیها
@astanehmehr
📚 #معرفی_کتاب
📗 قهرمان سرزمین من
اولین کتاب کار شده در زمینه #کودک که نشر آن را اقلیم دانش برعهده دارد، و با متنی کوتاه، پرکشش و تصاویر رنگی، به داستانی جالب پیرامون #مدافعان_حرم و #حاج_قاسم_سلیمانی پرداخته است.
🔷🔸💠🔸🔷
کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم #حضرت_فاطمه_معصومه_سلام_الله_علیها
@astanehmehr
آستانِ مهر
📰 #خبر تقدیر از برگزیدگان دلنوشته " نامه به خدا " همزمان با جشن تکلیف "شدهام 9 ساله" که در دی ماه
📝 #نامه_ای_به_خدا
🔺برگزیده مسابقه دلنوشته "نامه به خدا"
#عبادت #بندگی #ارتباط_با_خدا #بندگی_خدا #راز_و_نیاز
🔷🔸💠🔸🔷
کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم #حضرت_فاطمه_معصومه_سلام_الله_علیها
@astanehmehr
آستانِ مهر
📖 #داستان جذاب و عاشقانه اینک شوکران (قصه شهید منوچهر مدق) 🍃قسمت بیست و نهم🍃 همان روزها بود که از
📖 #داستان جذاب و عاشقانه اینک شوکران
(قصه شهید منوچهر مدق)
🍃قسمت سی ام🍃
ما دو سال در خانه های سازمانی حکیمیه زندگی میکردیم. از طرف نیروی زمینی یک طبقه را بهمان دادند. ماشین را فروختیم. یک وام از بنیاد گرفتیم و آنجا را خریدیم. دور و برمان پر از تپه و بیابان بود. هوای تمیزی داشت. منوچهر کمتر از اکسیژن استفاده میکرد. بعدازظهرها باهم میرفتیم توی تپه ها پیاده روی. یک گاز سفری و یک اجاق کوچک و ماهیتابه ای که به اندازه ی دو تا نیمرو درست کردن جا داشت خریدیم. با یک کتری و قوری کوچک و یک قمقمه. دو تایی میفرستیم پارک قیطریه. برای علی و هدی دوچرخه خریده بود. پشت دوچرخه هدی را میگرفت و آهسته می برد و هدی پا میزد تا دوچرخه سواری یاد گرفت. اگر حالش بد می شد می ماندیم چکارکنیم.. زمستان های سردی داشت. آن قدر که گازوییل یخ میزد. سختمان بود. پدرم خانه ای داشت که رو به راهش کردیم و آمدیم یک طبقه اش نشستیم. فریبا و جمشید طبقه ی دوم و ما طبقه سوم آن خانه. منوچهر دوست داشت به پشت بام نزدیک باشد، زیاد میرفت آن بالا. دست هایش را دور دست منوچهر که دوربین را جلوی چشمش گرفته بود و آسمان را تماشا میکرد، حلقه کرد.. گفت: من ازاین پشت بام متنفرم، ما را ازهم جدا می کنید، بیا برویم پایین. نمی توانست ببیند آسمان و پرواز چند پرنده منوچهر را بکشد بالا و ساعت ها نگهش دارد. منوچهر گفت: دلم میخواهد آسمان باز شود و من بالاتر را ببینم. فرشته شانه هایش را بالا انداخت: همچین دوربینی وجود ندارد. منوچهر گفت: چرا هست، باید دلم را بسازم، اما دلم ضعیف است. فرشته دستش را کشید و مثل بچه های بهانه گیر گفت: من این حرف ها سرم نمی شود. فقط می بینم این جا تو را از من دور میکند. همین، بیا برویم پایین. منوچهر دوربین را از جلوی چشمش برداشت و دستش را روی گره دست فرشته گذاشت و گفت: هروقت دلت برایم تنگ شد بیا اینجا. من آن بالا هستم...
🔷🔸💠🔸🔷
کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم #حضرت_فاطمه_معصومه_سلام_الله_علیها
https://eitaa.com/joinchat/3163553795Cd8320e803c