#خاطرات_مامان۴۶
قسمت آخر
🍃
مامان تصمیم خودش رو گرفته بود که خونه رو بفروشه باباهم موافق بود.ماهم بدمون نمی اومد همه باهم در کنار هم باشیم. این شد که خونه مامان و بابا یک هفته بعد رفت تو لیست فروش بنگاههای شهر...
محمدها و مبینا رو مامان بابا نگه میداشتند و من و احسان دنبال خونه با شرایط ایده ال میگشتیم.این بین هم که کسی میخواست خونه مامان اینارو ببینه فوری برمیگشتیم تا مشتریها رو ببینیم . این وسط دوقلوهاهم شیرشون رو میخوردن
چقدر عیالوار شده بودیم من مامانتر از مامانم بودم و چهار نفردیگه تحت مسیولیت و همراهی من بود و در خودم قدرت و صلابت حس میکردم.از اینکه تکیه گاه احسان بودم و به وجودم برای رفع چالش امروز نیاز داشت بخودم می بالیدم و از طرف دیگه که بچه هام منو انقد میخواستند که با دیدن ناگهانی من ذوق میکردند سرشار از عشق میشدم.
خدایا شکرت هم منو واسشون و هم اونهارو برام سلامت و شادمان نگه دار🤲
یه خونه تمیز دو طبقه توی محله خوب پیدا کردیم که کوچک و شیک بود.75متر خونه توی هر طبقه بود و حیاط کوچکی هم داشت. حالا خونه رو پیدا کرده بودیم و منتظر بودیم همزمان خونه رو بفروشیم.خلاصه این اتفاق هم افتاد و باید تا یکماه دیگه خونه هامون رو خالی میکردیم که بهمنزل جدید بریم.
یه تعمیر مختصر توی واحد پایین لازم بود انجام بدیم و کابینت رو عوض کنیم.بالا نوساز و شیک بود. فقط مونده بود چک اخرو پاس کنیم تا بتونیم اثاث ببریم که مامان مث بچه ها نشست وسط اتاق و زد زیر گریه... که من نمیام خونه تازه و برای تعویض خونه کلا پشیمون شدم.😳😬
هرچی تلاش کردیم که تجدید نظر کنه نشد.واقعا مونده بودم چکار کنم.نمی دو نستیم چطوری بساط چیده شده رو برچینیم.
وقتی این خبر هولناک رو مادر شوهر و پدر شوهرم شنیدند نذاشتند با صاحب ملک درباره فسخ حرف بزنیم و گفتند خودشون تقبل میکنند تا خونه رو برای ما بردارند😍
مگه میشد ! ما در اوج ناباوری و قیمتهای گزاف خونه ها ،خونه دار بشیم؟
من طلاهامو گذاشتم وسط احسان هم از ماشینش گذشت . حاج اقا، بابای مهربونش نذاشته بود و ما هنوز مدیونشیم. پول بازنشستگیش و پس اندازش رو به ما داد و ماهم دو دونگ از خونه رو که معادل پولهاش بود بنامش کردیم😊 با اجاره دادن یکی از طبقات هم روی پولهامون گذاشتیم و همچیز جور شد
الکی الکی یه خونه رویایی اونم برای خود خودمون مهیاشد و فهمیدیم بچه چجوری روزیشو با خودش میاره😉💐
مامان ایناهم که منصرف شده بودند خونه رو نگه داشتند و مشتریشون هم انگار از خداشون بود قبول کرد. بنده خدا احسان الان با دوچرخه میره سرکار و یک کم از قبل لاغرتر شده. خدا برامون حفظش کنه❤️
و این هم اثاث کشی مجدد من... هم خنده دار بود هم عذاب آور. خدا پریسا رو واسم حفظ کنه که باز اومد کمکم.
خیلی روزهای قشنگی شده.من و بچه ها و شام شب ،هرشب روی پشت بومی که فرش و سماورش به راهه منتظر اومدن احسان هستیم و آسمون رو وجب میزنیم که بابا احسان بیاد ستاره هارو بشمریم و زیر باد خنک شبانگاهی توی پشه بند بخوابیم. خونمون کنار پارکه و بچه ها به ارزوهای قشنگ کودکیشون رسیدن. خواب بودم که با صدای مبینا بیدار شدم. صدام میکرد که برم بشورمش. بعد از انجام وظیفه رفتم توی اشپزخونه و زیر کتری رو روشن کردم. مثل همیشه اول صبح ساعت هفت محمدجواد جان من بیدار بود و صداش از توی تراس می تومد که داشت برای خودش خاطره تعریف میکرد و لباسا رو توی تراس روی بند اویزون میکرد. یادم اومد که دیشب اخر وقت توی لباسشویی لباس داشتم و در حین شیر دادن به هانیه خوابم برده بود و لباسها به دست فراموشی سپرده شده بودند.
رفتم بغلش کردم و دستاشو بوسیدم که کمک کارم بود. هنوز محمدرضا خوابه.خپل تنبل...
هانیه کیه؟
کادوی خونه نویی ما از طرف خداجون مهربونه که الان سه ماهشه😍
این دیگه شکل خودمه مث سیبی که از وسط نصف کنن😘
یادتونه اون وقتا که تو حسرت تست مثبت بارداری بودم امروزو خواب دیدم؟
دقیقا همین امروز رو تو رویای صادقه م دیده بودم. یکی داشت لباس رو بند مینداخت،یکی اونجا منتظر بود برم بشورمش.یکیشون خواب بود و یکیشونم که تو اون خواب قائم شده بود😉....
الهی
الهی همه خونه دار و بچه دار شن🌸🌸
دلا شاد و خونه ها پر از خنده و سلامتی باشه👍🤲🤲
✍ مطهره پیوسته
🐞🌸🐞°•♡•°🐞🌸🐞
@astanehmehr
🍃#مهر_و_ماه
سلام ای فرزند آقای #عرفه 🌹
قلبهای کویری ما،
مشتاق قطرهای معرفت است.
معرفتی که ریشه بدواند در همهحای قلب.
معرفتی که جاودانه باشد و همیشگی.
میخواهم در این شب #عید_قربان خودم را، همان منیتام را قربانی کنم تا شما خودتان را در ظرف قلب من بگذارید. و چه عیدیای بالاتر از این... 🪴
🔷🔸💠🔸🔷
@astanehmehr | «آستانِ مهر»
هدایت شده از آستان فاطمی|حرم حضرت معصومه س
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 عید سعید قربان و آغاز دهه امامت و ولایت بر تمام مسلمین جهان مبارکباد.
#استوری
🔷🔸💠🔸🔷
https://eitaa.com/joinchat/4045733908C710c8085de
هدایت شده از حرم حضرت فاطمه معصومه س
💠نماز عید سعید قربان
به امامت آیت الله سعیدی
شبستان حضرت امام خمینی (ره)
پنج شنبه ساعت ۷ صبح
پخش زنده از شبکه قرآن ، شبکه استانی قم
#اطلاع_رسانی
کانال رسمی آستان مقدس حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها
@astanqom
#عرض_ارادت
ای صبا گر بگذری بر کوی مهر افشان دوست
یار مارا گو سلامی دل همیشه یاد اوست
السلام علیک یا حضرت معصومه سلاماللهعلیها
〰️⚜〰️⚜〰️⚜〰️
@astanehmehr
9.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بندگی کن تا که سلطانت کنند
تن رها کن تا همه جانت کنند
سر بنه در کف، برو در کوی دوست
تا چو اسماعیل، قربانت کنند
بگذر از فرزند و مال و جان خویش
تا خلیل الله دورانت کنند
عید سعید قربان، جشن تقرب عاشقان حق بر شما مبارک💐
#استوری
🍃🍃┅🌺 🍃┅─╮
@astanehmehr
╰─┅🍃🌺 🍃🍃
هدایت شده از معصومانه
༺◍⃟🌼🌸🌸🌼
❤برای خدا
✅ویژه دختران ۱۳ الی ۱۷ سال
با میزبانی خادمیاران محله امام خمینی (ره)
⏰زمان: پنج شنبه(۸ تیر)_ ساعت ۱۶:۰۰ الی ۱۸:۰۰
🕌مکان: صحن امام هادی علیه السلام، شبستان حضرت زهرا سلام الله علیها
#خادمیاری_محله
#محفل_دختران_بهشتی_حرم_مطهر
༺◍⃟🌼🌸჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3969187913C5562147d4c
༺◍⃟🌼🌸჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
🌸 #مهربانو
☀️ روز به روز هوا گرمتر میشه و باید تدابیری برای پیشگیری از گرمازدگی بیاندیشیم.
🔸استفاده از کلاه و نقاب مخصوص، به ویژه برای کشاورزان و کارگران ساختمانی،
🔹پوشیدن لباس هایی که جنس آن ها مناسب با فصل گرما باشد،
🔸قرار نگرفتن در معرض نور مستقیم خورشید و فضای بسیار داغ
🔹و استفاده بسیار زیاد از مایعاتی همچون دوغ که حاوی نمک است، از بهترین راه های پیشگیری گرما زدگی است.
#گرما_زدگی #دوغ
🔷🔸💠🔸🔷
@astanehmehr | «آستانِ مهر»
#تلنگرانه
🍃شما خودکار رو مـیگیری ده تومن؛
ولـی لاک غلطگیر رو دو برابر مــیگیری!
تو این دنیا،حتــی رویِ کاغذ هم اشتباه کنـی
برات گرون تموم میشه،
چه برسه به زندگــی!
჻ᭂ࿐✰🌸჻ᭂ࿐✰