eitaa logo
آستانِ مهر
6.3هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
2.3هزار ویدیو
61 فایل
کانال رسمی «فرهنگی خواهران» آستان مقدس حضرت معصومه علیهاالسلام ✔اطلاع رسانی اخبارخواهران حرم Admin: @karimeh_135 @Mehreharam سایت 🌐astanehmehr.amfm.ir اینستاگرام: https://Instagram.com/astanehmehr ایتا: https://eitaa.com/joinchat/3163553795Cd8320e803c
مشاهده در ایتا
دانلود
📖 💎 روزی یکی از انصار نزد حضرت رضا علیه السلام رفت و صندوقچه‌ی نقره‌ای را که بر آن قفل زده بود، به امام تقدیم کرد و گفت:«تا به حال کسی چنین تحفه‌ی با ارزشی برای شما نیاورده است.» سپس صندوقچه را باز کرد و از آن هفت تار مو بیرون آورد و گفت:«اینها موهای مبارک پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است.» حضرت رضا علیه السلام چهار تار مو را کنار گذاشت و فرمود:«فقط اینها موهای رسول خدا است.» مرد در ظاهر قبول کرد، ولی در دل خود شک داشت و هر هفت تار مو را متعلّق به رسول خدا می دانست. امام رضا علیه السلام برای رفع شبهه او، آن سه تار مو را روی آتش گرفت. هر سه تار مو سوخت. سپس آن چهار تار موی اصلی را روی آتش گرفت، نسوخت بلکه مانند طلا درخشان شد. 📔 ، ج 49،ص۵۹ 🔷🔸💠🔸🔷 کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر @astanehmehr
📖 💎 -علیه‌السلام- سليمان جعفری مي‏ گويد: با حضرت رضا عليه‏ السلام در باغِ ایشان بوديم و من مشغول صحبت با حضرت بودم که ناگاه گنجشگي آمد و روبروی حضرت قرار گرفت و شروع به صيحه زدن کرد؛ هر چه توان داشت، فرياد کشيد و اظهار پريشاني کرد.  امام عليه‏ السلام به من فرمودند: آيا مي‏داني اين گنجشک چه مي‏ گويد؟  گفتم: نه، خدا و رسول خدا و فرزند رسول خدا صلي الله عليه و آله داناترند.  فرمودند به من مي‏ گويد: «ماري مي‏ خواهد بچه‏ هايم را در لانه بخورد.» برخيز و اين چوب را بگير و به کنار لانه‏ اش برو و آن مار را بکش.  برخاستم و چوبي برداشتم و وارد خانه شدم؛ به ناگاه ماري را ديدم که در درون خانه حرکت مي‏ کند. پس آن مار را کشتم. 📔 ،ج۲،ص۳۰۵ 🔷🔸💠🔸🔷 کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر @astanehmehr
📖 💎 يكی از اصحاب حضرت رضا-علیه‌السلام- می گويد: پول بسياری به حضور آن حضرت بردم، ولی آن حضرت، شادمان نشد، من غمگين شدم و با خود گفتم: چنان پولی نزد آن حضرت می برم، ولی شادمان نمی شود! امام رضا-علیه‌السلام-در اين هنگام به غلامش فرمود: آفتابه و لگن را بياور، خود آن حضرت روی تخت نشست و به غلام فرمود: آب بريز. در اين هنگام ديدم از لابلای انگشتان آن حضرت، قطعه های طلا در ميان لگن می ريزد، در اين وقت به من رو كردند و فرمودند: كسي كه چنين است: (كه از لاي انگشتانش طلا بريزد) به پولی كه تو برايش آورده ای، اعتنائی ندارد.( تا مثلا خشنود شود) ¹ 📔 ،ج۲،ص۴۱۲ _______________________ ۱: مثل اینکه حضرت برای صاحب مال دعا نکرد در حالی که دعاکردن، مستحب است، چرا؟ زیرا حضرت علم داشت به اینکه در قلب شنونده یک نوع شک و انحراف وجود دارد، پس حضرت می خواست با این اعجاز و کرامت ، شکِّ او را از بین ببرد. (شرح اصول کافی، مولی صالح مازندرانی،ج۷،ص۲۷۸) ◼️◾️▫️◾️◼️ کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر @astanehmehr