#سردارمهر
📞 از گریههاش پشت تلفن متوجه شدم بد موقع تماس گرفتم.
گفتم: اتفاقی افتاده؟
گفت: کارت رو بگو
مسئله پیش اومده رو درمیون گذاشتم.
_باشه میگم بچهها تا دو سه دقیقه دیگه انجام بدن.
گفتم: اجازه بدید من از طرف شما به بچهها بگم. موافقت نکرد. به معاون ذی ربطش سپرده بود کارم را پیگیری کنه.
پنج دقیقه بعد که کار انجام شده بود، یکی از دفتر حاجی تماس گرفت.
پرسیدم: من هیچ وقت سردار رو این طور ندیده بودم. اتفاقی افتاده؟
گفت: مگه خبرندارید احمد کاظمی به شهادت رسیده؟
میدونستم باهم رفاقت دیرینه دارن، اما در اون شرایط، هم عملگرا بود و هم پاسخگوی مسائل و مشکلات دیگران.
👤حسین امیرعبداللهیان
#حس_مسئولیت
🔷🔸💠🔸🔷
کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم #حضرت_فاطمه_معصومه_سلام_الله_علیها
@astanehmehr
#سردارمهر
🌞 آفتاب نزده از خونه زد بیرون.
همین طور اومد و نشست کنار راننده که برن اهواز.
از کرمان راه افتادن و دو سه ساعت بعد به سیرجان رسیدن.
اون موقع بود که حرف دل فرمانده سر زبونش اومد، معلوم شد قلبش را پشت در خونه اش جاگذاشته و اومده.
به رانندهاش گفت: دیشب شب ازدواجم بود.
_حاج آقا شما میموندین: چرا اومدید؟
_نه، جبهه الان بیشتر به من نیاز داره.
به جای رخت دومادی، لباس رزم به تن اومده بود پشت خاکریز، توی سنگر، وسط میدون نبردی که خمپاره و گلوله از زمین و آسمونش، جای نقل و نبات رو گرفته بود.
یقین داشت که خدا بیشتر از خود حاجی مراقبشه.
👤 مهدی ایرانمش
#حس_مسئولیت
🔷🔸💠🔸🔷
کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلاماللهعلیها
@astanehmehr