🌹#خاطراتمنوامربهمعروفهام🌹
سلام ب همگی
خدا رو شکر مادرم و خواهرم ۱۰۰ تا گیره روسری با طرحهای بسیار زیبا و شیک و جدید و با قیمت مناسب خریدند برای نذری پخش کردن و کار فرهنگی و امربمعروف
تعدادی رو خدا رو شکر خودشون در مراسم مختلف مانند مراسم عزاداری روز هفتم و هشتم در امامزاده اسماعیل (ع )بیدستان پخش کردن.
دیشب یعنی در شب تاسوعای حسینی، تعدادی حدود ۵۰ تا رو لطف کردن دادن بنده پخش کنم و در کنارش امربمعروف هم کنم خدا رو شکر
تقریبا نصف با طرح مناسب بزرگسال و نصفشون دخترانه بود.
دیشب مراسم عزاداری تاسوعا، در مهرگان، در پارک بهشت، کنار مزار شهدا بود، موقعی ک کمی مداحی خوانده شد، دیگه بلند شدم برای این کار، یه خانمی جلوتر از ما نشسته بودن، با مانتو جلوباز و شلوار یک وجب کوتاه و موها بیرون، یه دختر هم کنارشون ک بزرگ بود و انگار ۱۰ ساله بود و با تی شرت و شلوار و بدون روسری
خلاصه با توکل ب خدا و توسل ب اهل بیت (ع) رفتم پیششون نشستم و یک گیره دادم ب خانم و گفتم این نذری امام حسین (ع) هست، کاش موهای قشنگتون رو باهاش بپوشونین ، بعدشم گفتم حالا ما پول بیشتر نداریم ولی خودتون بیزحمت مانتوی جلوبسته و شلوار گشاد و بلند بخرین و بپوشین☺️ دیگه شروع کرد صحبت کردن و گفت مگه ب این چیزهاست؟
گفتم خب سوره ی والعصر رو حفظی؟
گفت آره. گفتم خدا در این سوره میگه همه انسانها در زیانند ب جز کسانی ک آمنوا (یعنی ایمان آوردن و دلشون رو پاکه) و عملوا الصالحات ( یعنی کارهای صالح میکنن) ، و این آمنوا و عملوالصالحات تو خیلی از آیات قرآن کنار هم اومده، یعنی هم باید دل پاک باشه هم ظاهر،یعنی هم باید کار درست رو انجام داد.
خلاصه صحبتمون طولانی شد تا تقریبا مداحی تموم شد، یه جا دوباره گفت بعضی از چادری ها زیر چادر کلی کار دیگه میکنن، گفتم خب اونا اشتباه میکنن، خدا میگه هم باطن درست باشه هم ظاهر، گفتم تو ب اونا نگاه نکن، ببین خدا چی میگه همونو انجام بده. گفتم تو به حضرت فاطمه (س ) و حضرت زینب (س )نگاه کن. دوباره گفت دل مهمه و ...، گفتم ببین قبول داری حضرت فاطمه (س )از همه خانمها پاکتر بود دلشون؟ گفت آره. گفتم پس یعنی ایشون دیگه باید هیچی نمی پوشید میومد بیرون؟! بعد رفت تو فکر. گفتم پس این یعنی هم باید دل پاک باشه هم ظاهر.
خلاصه خیلی صحبت کردیم.درباره ریز صحبتها اگه خواستین میگم إن شاءالله.
بعدش چون مراسم داشت تموم میشد، دیگه به چند نفر دیگه ک تو مراسم بودن گیره هدیه دادم و گفتم نذری امام حسین (ع )هست و کاش موهای خوشگلتونو باهاش بپوشین و یکیشون که آستینش خیلی کوتاه بود، گفتم ساق دست بندازین و..کادرشون ک چادری بود خیلی تشکر کرد.
بعدش رفتیم سمت پارک که بچه هامون بازی کنن. اونجا هم به چندتا خانم هدیه دادم و گفتم بهشون. به چند تا دختر که بالای ۹ سال بودن و با تیشرت و شلوار بودن و بدون روسری،باهاشون صحبت کردم و گفتم دیگه ماشاءالله بزرگ شدین، باید مانتو بپوشین روسری بدوشین، اینم هدیه هست وقتی روسری پوشیدین باهاش خوشگل ببندین روسریتونو.
خدا رو شکر همه قبول میکردن و خوشحال میشدن و چون گیره ها قشنگ بود خیلی هم ذوق میکردن خدا رو شکر.
بعد دیدم یه دختری تپل فقط پیراهن پوشیده و شورت یه کم پادار!شلوار نداشت بی روسری و آستین کوتاه. از سرسره با کلی ذوق و خنده با دوستاش میومد پایین، وای چه صحنه بدی که دیگه نگم😔 خلاصه مردها هم بودن که بچه هاشونو آورده بودن بازی، پسر بچه ها هم بودن.
صداش کردم سلام کردم و ...،گفتم شما دیگه بزرگ شدین باید شلوار بپوشی و مانتو و روسری بپوشی. گفتم کلاس چندمی؟ گفت دارم میرم چهارم. گفتم خب پس جشن تکلیف داشتین دیگه باید بپوشی. گفت آره تعطیل بود مدارس جشن تکلیف نگرفتن.گفتم خب بالاخره سوم شدی دیگه باید بپوشی. از اونجایی که اوضاعش خراب بود، ترجیح دادم با مادرش حتما صحبت کنم، گفتم میای منو ببری پیش مامانت؟ گفت آره. داشت منو میبرد سمت سبزه ها که مردم میشینن، گفت مامانم ناشنواست. تو دلم گفتم وای حالا چه جوری باهاش صحبت کنم؟! چون بلد نیستم زبان مخصوص اشاره رو. خلاصه رفتم دیدم به به حدود ۱۵-۲۰ نفر خانم و آقا روی یه زیلوی بزرگ نشستن، حالا من چه جوری برم بگم. دیگه اومده بودیم و دختره هم رفته بود به مامانش گفت این خانم کارت داره و همه داشتن نگاهم میکردن، رفتم نزدیک و یه گیره روسری بزرگسال بهشون هدیه دادم و سلام علیک کردم و گفتم نذری و گفتم موهاتونو بپوشونین و برای دخترتون شلوار بپوشونین و ..، دخترش هم یه کم با اشاره بهش گفت، دیگه نمیدونم چقدر متوجه شد، ولی خلاصه خیلی تشکر کرد با زبان خودشون، دیدم بقیه خانمهای کنارشم با همون زبان باهام سلام علیک کردن، متوجه شدم کل این جمعیت خانم و آقا همه ناشنوا هستن، دیگه ب همه اون خانمها یه گیره هدیه دادم و همه شون تشکر کردن، إن شاءالله ک موهاشون بپوشونن حالا.ولی خیلی خوشحال شدن و شوهرهاشون تشکر کردن.🙏🙏🙏
@astanehmehr
#خاطراتمنوامربهمعروفهام
سلام. بابت کاری باید میرفتم تهران، اول سوار یه سواری شدم تا برسم ب اتوبان. سلام گفتم. یهو دیدم صدای آهنگی که راننده گذاشته، ترانه هست و صدای خانم هم هست. گفتم امکانش هست آهنگ رو خاموش کنید؟ خدا رو شکر خاموش کرد.
تو اتوبان منتظر اتوبوس شدیم خدا رو شکر اتوبوس اومد، وارد اتوبوس شدم بعد از در وسط ک یه جفت صندلی هست پشت صندوق آب، دوتا خانم بودن، مادر و دختر بودن فکر کنم. اون دختر هم حدودا ۲۰ ساله و بزرگ بود و شالش رو انداخته بود و کشف حجاب کرده بود، بهش گفتم عزیزم شالتونو سر کنین و رفتم، خدا رو شکر سر کرد. دقیقا پشت سرش یه خانم دیگه بود ک اونم مقنعه شو انداخته بود و کشف حجاب بود، با موهای مصری کوتاه. کنارش خالی بود، با اینکه هنوز اتوبوس چندین صندلی خالی داشت، ب این خانم گفتم جای کسیه؟ میشه اینجا بشینم، گفت بفرمایید. منم نشستم و سلام گفتم. گفتم مقنعه ت افتاده میشه سر کنی؟ با صدای یه کم بلندتر گفت اگه میخوای اول صبح گیر بدی برو یه جای دیگه بشین ها. منم با حالت تعجب و لبخند گفتم من ک خوب بهت گفتم چرا اینجوری میگی؟
اونم گفت خب آخه برای چی باید سر کنم؟ گفتم خب برای اینکه ب نفع خودته. خلاصه من نشستم و نرفتم جای دیگه😅 همینجوری حرف زدیم و ...
وقتی ک این دختر اینطوری بلند گفت، اون دختر جلویی احتمالا شنید، و دیگه شالش رو دوباره انداخت، انگار جرئت پیدا کرد. تازه بعد از مدتی دیدم مامانش هم شالش رو انداخته و هی موهارو جمع میکنه بالا و کلیپس میزنه، یه آقایی هم این کنار هی نگاه میکرد بهشون🤦♂
خلاصه منم با این دختری ک کنارم بود حرف میزدم و چون صدامون رو بالاخره جلویی ها هم میشنیدن گفتم حالا باز اینطوری حرفامون ب گوششون میرسه.
اون جلویی ها آخرش ک داشتن میرفتن از اتوبوس بیرون سر کرده بودن، ولی خب متاسفانه داخل اتوبوس باید راننده یا کمک راننده بهشون تذکر میداد ک نمیگفتن چیزی.
حالا درباره حرفامون با همون کناری میخوام یه کم تعریف کنم. این دختر کناری ما یک سال ازم بزرگ تر بود، چون وسطاش حالا سنش رو هم پرسیدم. هم داشت وکالت میخوند هم مشاوره. خدا رو شکر وقتی سوال میپرسید یا شبهه مطرح میکرد یا تیکه مینداخت و جواب رو منطقی براش توضیح میدادم، میرفت تو فکر، بعد شما فکر کنین کسی ک وکالت میخونه و قوانین رو داره میخونه و مشاوره هم میخونه تا حالا کسی اینا رو درباره حجاب براش توضیح نداده یعنی؟ درباره فواید این قانون موجود حجاب تا حالا تو دانشگاه براشون نگقتن؟ چرا واقعا؟
این همه بودجه صرف میشه خب درسهای درست و حسابی و مفید برای اینا بذارن ک این همه هزینه میشه و اینا ب جایی میرسن، نزنن ملت رو با افکار اشتباه نابود نکنند.
✍ع، حسن زاده
👈ادامه دارد...
°•♡°•♡°•♡°•♡°•
@astanehmehr
آستانِ مهر
#خاطراتمنوامربهمعروفهام سلام. بابت کاری باید میرفتم تهران، اول سوار یه سواری شدم تا برسم ب ات
#خاطراتمنوامربهمعروفهام
قسمت ۲
... البته همون اولهاش ک باهم حرف میزدیم، او همچنان کشف حجاب بود و مقنعه شو سر نکرد. ولی خب با خودم گفتم این ک چه من از اینجا پاشم چه پانَشَم سر نمیکنه، حداقل بذار اینجا بمونم و براش توضیح بدم و جهاد تبیین و روشن گری کنم و شبهه هاشو برطرف کنم، حالا بالاخره این حرفهای درست خدا و اهل بیت ع و قرآن ب گوشش میرسه و میره بعدا بهش فکر میکنه إن شاء الله. ک خدا رو شکر بعد از یک ساعت اینا بالاخره سر کرد.
یه چیز جالب دیگه هم این بود ک اولاش ک اسمشو پرسیدم و اسمشو گفت، بعد منم اسممو گفتم و گفتم خوشبختم، اومد بهش دست بدم، دست نداد و گفت دستم زخمی شده آخه، نشون داد یه کم انگشت اشاره ش زخم شده بود و یه دستمال هم دورش پیچیده بود، با تعجب و شوخی گفتم خب این دستتو بده😅 و خودم دست چپش رو گرفتم. ولی آخر سفر ک داشتیم خداحافظی میکردیم، اومدم دست بدم کامل دست داد خدا رو شکر😍😅 یعنی منظورم دیگه دوستی برقرار شده بود خدا رو شکر😅
حالا حرفامون: گفت چرا اصلا باید حجاب داشته باشیم؟
گفتم چون ب نفعمونه. گفت چه جوری؟ گفتم ببین ما هرکار خوبی میکنیم یه موج مثبت از ما ساطع میشه، بعدش ک بازتاب این موج بهمون برمیگرده اتفاق خوبی برامون میفته،چون بازتابش هم مثبته. و اگه یه کار بدی کنیم موج منفی و بازتاب منفی و اتفاق بد.
گفت حالا اصلا کی گفته حجاب کار خوبیه و بدحجابی کار بدیه؟ گفتم خب خدا گفته، دقیقا توی قرآن اومده.
بعد گفتم حتی خود خارجی ها هم ب این نتیجه رسیدن ک اشتباه کردن ب سمت برهنگی و بی حجابی رفتن. گفتم اینترنت داری؟ بیا یه لحظه باهم جستجو کنیم و بهت یه فیلم نشون بدم. گفت نه حالا توضیح بدین من قبول میکنم. گفتم توی اینترنت جستجو کن پوش سازمان انگلیس صد سال پیش . فیلمی ک میاد دقیقا زنان انگلیسی یه پارچه تیره مربعی شکل بزرگ، یه چیزی مثل چادرشب شمالی ها، ولی رنگ تیره، روی سرشون انداختن و یه دامن بلند پوشیدن و باحجابن. گفتم الان خود روشنفکرهای خارجی و اروپایی و ...کلی مقاله دادن و گفتن این همه عواقب بدی ک در این کشورها افتاده بخاطر بی حجابیه. و باید حجاب داشته باشن. گفت مثلا چه عواقبی؟ گفتم مثلا طلاق خیانت سردی خانواده ها، آمار بالای سقط جنین نامشروع، و ....
گفت این آمار از کجا میاد؟ گفتم بزن سایت بانک اطلاعات جهانی، همه آمار هست، گفتم حتی یه آماری درآورده بودن ک میگفت میزان تجاوز در زمستان در کشورهای خارجی کاهش پیدا میکنه. این بخاطر اینه ک در زمستان پالتو و کلاه و شلوار و لباسهای گرم و پوشیده میپوشن.
گفت این همه مسلمان داریم تو کل دنیا چرا فقط ایرانی ها اجبار کردن ک همه سر کنن؟ گفتم خب الان آمار ایران رو تو این موارد نگاه کنی، ایران از کشورهای مسلمان دیگه اوضاعش تو این چیزها بهتره. البته یکی دوتا کشور مسلمان دیگه هستن ک آمارشون از ایران هم بهتره ،چون اصلا مردمشون خیلی رعایت میکنن خودشون حجاب رو. خب چون دشمنی هایی ک نسبت ب ایران وجود داره در خارج و داخل در فضای مجازی، برای اون کشورها وجود ندارد اینقدر دشمنی.
ادامه دارد
✍ ع. حسن زاده
°•♡°•♡°•♡°•♡°•
@astanehmehr