.#سفرنامه_اربعین0️⃣1️⃣
اسقبال گرما
✍نجمه صالحی
در حالت عادی و یک روز تابستانی حتی تصور اینکه در اوج گرمای ظهر از خنکای باد کولر دل بکنیم و زیر نور خورشید برویم، حس گرمازدگی را القاء میکند اما در مسیر مشایه، این سیل جمعیت در اوج داغی آسمان هم از حرکت نایستادهاند!
هوا گرم است، حتی توریهای سبز رنگی که به عنوان سقف در مسیر مشایه زده شده از گرمی هوا نکاسته است، عطش بیداد میکند اما وقتی به کسانی که کودک همراهشان میگوییم، گرم است، استراحت کنید تا شب! میگویند:کودکان ما که عزیزتر از عزیزان حضرت زهرا س نیستند! سر و صورتشان را آب میزدند و تند تند حرکت میکردند. پیرمردی عصا زنان با کمری خمیده و عرقریزان در میانه جمعیت تندتر از بقیه حرکت میکرد، جوانی دوان دوان برایش آب بُرد و گفت: پدرجان! شما چرا استراحت نمیکنی در این هوای گرم!؟انگار این سوال خیلیها از او بود، چون با لحن تندی به او گفت: جوانیام در راه اباعبدالله الحسین علیهالسلام صرف شده، الان که پیر شدم، منزل بمانم؟ گرم است که باشد!
عجیبتر اینکه کودکان غر نمیزنند، گریه نمیکنند، بازیهایشان با لیوانهای آب خنک و آبمیوههای رنگی است، شور و شوق زیادی در چهرهشان دیده میشود. اینجا مردم بیشتر پیش میروند تا بایستند و لبی تر کنند؛ انگار با رغبت کامل به استقبال گرما، سختی و عطش رفتهاند.
صدای خشخش پاها روی زمین و گرد وخاک در آسمان تصویر جالبی از ورود میلیونی جابرهای زمانه به کربلا را به نمایش میگذارد. اشکها و زمزمههای زیر لب از بیتابی و انتظار حکایت دارد. راهیان نور به سمت نور عظیم در حرکتند!
🏴@astanehmehr