eitaa logo
آستانِ مهر
6.2هزار دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
2.1هزار ویدیو
60 فایل
کانال رسمی «فرهنگی خواهران» آستان مقدس حضرت معصومه علیهاالسلام تنها کانال بانوان اعتاب مقدس Admins: @karimeh_135 @astanee_mehr اینستاگرام: https://Instagram.com/astanehmehr ایتا: https://eitaa.com/joinchat/3163553795Cd8320e803c
مشاهده در ایتا
دانلود
💎 آن گاه امام دومين شگفتى وجود انسان را بيان مى فرمايد که: «و (تعجب کنيد که انسان) با قطعه گوشتى سخن مى گويد»; (وَيَتَکَلَّمُ بِلَحْم). با اين که سخن گفتن براى ما کار بسيار ساده اى به نظر مى رسد که حتى از کودکى با آن آشنا بوده ايم ولى اگر درست بينديشيم کار بسيار پيچيده اى است. به هنگام اداى يک جمله زبان بايد با سرعت روى مخارج متعدد حروف بچرخد و مخرج لازم را مثلا براى حرف «ز» انتخاب کند و بلافاصله به سراغ حرف «ب» برود و آنگاه آرام بگيرد و اجازه دهد حرف «الف» از فضاى دهان پخش شود بلافاصله روى مخرج «نون» قرار گيرد تا واژه زبان تلفظ شود. حال فکر کنيد وراى خواندن يک مقاله يا بيان سخنرانى اين زبان چه جوالانى بايد در درون دهان داشته باشد که مسلسل وار جاى خود را تغيير دهد که اگر دير بجنبد کلمه غلطى بر زبان جارى مى شود و جالب اين است که چنان اين جابجايى عادت انسان مى شود که گويى به صورت خودکار در آمده است و انسان مى تواند همه حوادث عالم هستى را با همين قطعه گوشت بسيار ساده ادا کند و اين نکته نيز قابل توجه است که صدها يا هزاران زبان براى تکلم در دنيا وجود دارد و همگى با حرکات زبانشان مى توانند مقاصد خود را بيان کنند. 📚 شرح پیام امام امیرالمومنین علیه السلام ، آیت الله مکارم شیرازی حفظه‌الله @astanehmehr
💎 از آنجا که اگر اين زبان دائماً تر و تازه نباشد نمى تواند چنين حرکات سريعى از خود نشان بدهد خداوند چشمه هايى جوشان در زير زبان و دهان انسان قرار داده است که مرتباً بزاق از آن تراوش مى کند و زبان را نرم و فعال نگه مى دارد و ديده ايم به هنگام تشنگى شديد و کم شدن آب دهان انسان بسيار به زحمت سخن مى گويد. نکته مهم در مسئله سخن گفتن اين است که مطالبى را که انسان مى خواهد براى ديگران بيان کند نخست به صورت کلى در روح و مغزش حاضر مى شود و بعد کلمات را براى اداى آن انتخاب مى کند سپس به زبان فرمان مى دهد که با استفاده از مخارج حروف، کلمات را تنظيم کند و سپس جمله ها را آماده سازد تا ديگران از مقاصد دورنى او آگاه شوند. حال فکر کنيد يک کودک پنج ساله شيرين زبان هنگامى که مى خواهد سخن بگويد تمام اين مراحل پيچيده و بسيار حساس را طى مى کند تا مقصود خود را به ديگران برساند. بزرگ است خدايى که چنين قدرتى به انسان و مخصوصاً به يک قطعه گوشت ساده در دهان او داده است. 📚 شرح پیام امام امیرالمومنین علیه السلام ، آیت الله مکارم شیرازی حفظه‌الله @astanehmehr
💎 آن گاه امام در سومين جمله از حس شنوايى انسان سخن مى گويد و مى فرمايد: «(اين مايه تعجب است که) انسان با استخوانى مى شنود»; (وَيَسْمَعُ بِعَظْم). در تفسير «عظم» (استخوان) بسيارى از شارحان نهج البلاغه به واسطه عدم آشنايى با تشريح بدن انسان و يا عدم پيشرفت اين علم در زمان آنها گرفتار مشکلات زيادى شده اند در حالى که امروز که اين علم پيشرفته است ما به خوبى مى فهميم که منظور امام(عليه السلام) چيست. امواج صوتى از مجارى گوش وارد مى شود و در آن پيچ و خم تعديل مى يابد سپس به پرده گوش مى رسد. در پشت اين پرده دو استخوان ظريف به نام استخوان هاى چکشى و سندانى وجود دارد که بى شباهت به چکش و سندان نيست. دسته استخوان چکشى به پرده صماخ متکى است و از ارتعاش آن به حرکت در مى آيد... ادامه دارد... 📚 شرح پیام امام امیرالمومنین علیه السلام ، آیت الله مکارم شیرازی حفظه‌الله @astanehmehr
💎 (دانشمندان مى گويند: علاوه بر دو استخوان چکشى و سندانى، استخوان ديگرى به نام استخوان رکابى نيز هست که آن نيز نقش مؤثرى در شنوايى دارد.) اين دو استخوان به حرکت درمى آيند و عصبى که در پشت آنهاست از اين حرکت متأثر شده پيام را به مغز منتقل مى کند و انسان کلمات و حروفى را که دريافته با آنچه قبلاً آموخته است تطبيق مى دهد و مفاهيم سخنان را درمى يابد و گاه زير و بم ارتعاش صوتى و شدت و ضعف آن پيام هاى خاصى با خود همراه دارد که آن را نيز درک مى کند مثلاً پيامى که يک ناله ممتد و يا يک فرياد بلند يا نفس هاى سريع و پى در پى با خود دارد همه از طريق اين مجرا و اين استخوان به درون روح و جان انسان منتقل مى شود. اين نکته نيز حائز اهمّيّت است که بخش مهمى از تعادل بدن به هنگام ايستادن و راه رفتن به وسيله گوش تأمين مى شود، لذا بعضى از بيمارى هاى گوش سبب مى شود که انسان حالت سرگيجه به خود بگيرد و قدرت بر حفظ تعادل خويش نداشته باشد. ادامه دارد... 📚 شرح پیام امام امیرالمومنین علیه السلام ، آیت الله مکارم شیرازی حفظه‌الله @astanehmehr
💎 سپس امام(عليه السلام) در پايان اين گفتار حکمت آميز که ناظر به عظمت آفرينش انسان است و قدرت آفريدگار را نشان مى دهد که با ابزار ساده اى آثار مهمى را آفريده، مى فرمايد: «و (عجيب اين که) انسان از شکافى تنفس مى کند»; (وَيَتَنَفَّسُ مِنْ خَرْم). منظور از شکاف همان شکاف دوگانه بينى است که نفس کشيدن انسان غالباً در بيدارى و خواب به وسيله آن انجام مى شود، هرچند گاه به وسيله دهان نيز تنفس مى کند; ولى دهان مسلماً مجراى اصلى نيست و تنفس از طريق آن گاه آثار نامطلوبى دارد; مخصوصاً در هواى سرد ممکن است به ريه ها آسيب برساند در حالى که از طريق بينى هواى سرد تدريجاً گرم مى شود و به داخل ريه ها مى رسد. شايان توجه اين که اين شکاف داراى موهايى است که گرد و غبار را مى گيرد و در مايه لزجى که از بالا ترشح مى شود، به صورت آب بينى در آورده تا انسان بتواند آن را به خارج منتقل کند. خداوند در اين شکاف ساده يکى از مهم ترين حواس انسان يعنى حس بويايى را آفريده که به وسيله آن مى تواند خود را از خطراتى حفظ کند يا مطلوب خود را به دست آورد همان گونه که در زبان حس ذائقه و چشيدن را قرار داده که بازرس و مراقب بسيار خوبى جهت تشخيص غذاهاى سالم از ناسالم است. خداى متعال وسعت اين شکاف را دقيقاً به اندازه نياز براى تنفس قرار داده است; اگر تنگ تر بود انسان به تنگى نفس دچار مى شد و اگر گشادتر بود ممکن بود فزونى هوا به ريه آسيب برساند (فَتَبارَکَ اللّهُ أَحْسَنُ الْخالِقينَ). 📚 شرح پیام امام امیرالمومنین علیه السلام ، آیت الله مکارم شیرازی حفظه‌الله @astanehmehr
💠پيشى گرفتن تقدير و تدبير: امام(عليه السلام) در اينجا به نکته مهمى اشاره مى فرمايد و آن اين که چنان نيست که هميشه انسان هاى مدير و مدبر پيروز گردند; گاه تقديرات همه تدبيرات آنها را برهم مى زند. مى فرمايد: «حوادث و امور، تسليم تقديرهاست تا آنجا که گاه مرگ انسان در تدبير (و هوشيارى او) است»؛ (تَذِلُّ الاُْمُورُ لِلْمَقَادِيرِ، حَتَّى يَکُونَ الْحَتْفُ فِي التَّدْبِيرِ). هدف از بيان اين نکته آن است که گرچه انسان بايد در همه امور هوشيارانه و مدبرانه عمل کند؛ اما چنين نيست که از لطف خدا بى نياز باشد. خداوند براى بيدار ساختن انسان و شکستن غرور و غفلت او گهگاه امورى مقدر مى کند که بر خلاف تمام تدبيرها و پيش بينى ها و مقدمه چينى هاى انسان است تا به او بفهماند در پشت اين دستگاه، دست نيرومندى است که هيچ کس بى نياز از لطف و محبت او نيست.... ادامه دارد... 📚 شرح پیام امام امیرالمومنین علیه السلام ، آیت الله مکارم شیرازی حفظه‌الله @astanehmehr
💠پيشى گرفتن تقدير و تدبير: در طول تاريخ گذشته و در زندگى خود بسيارى از اين صحنه ها را ديده ايم که گاه افراد بسيار هوشيار و قوى و صاحب تدبير ضربه هايى از تدبير و هوشيارى خود خورده اند و دست تقدير مسيرى جز آنچه آنها مى خواستند برايشان فراهم ساخته است. تنها مطلبى که در اينجا تذکر آن لازم است اين است که هرگز مفهوم اين سخن آن نيست که انسان دست از تدبير و دقت و بررسى لازم در کارها بردارد و همه چيز را به گمان خود به دست تقدير بسپارد، بلکه شعار «(وَأَنْ لَيْسَ لِلاِْنْسانِ إِلاّ ما سَعى); بهره انسان تنها با سعى و تلاش او ارتباط دارد» را نبايد هرگز فراموش کند و به تعبير ديگر انسان نبايد از اراده و تقديرات الهى و اين که همه چيز به دست اوست غافل شود و نيز نبايد دست از تلاش و کوشش بردارد. 📚 شرح پیام امام امیرالمومنین علیه السلام ، آیت الله مکارم شیرازی حفظه‌الله @astanehmehr
💠 🔻روزه داران بى نصيب و شب زنده داران بى خبر! مى دانيم عبادات نيز مانند انسان، روح و جسمى دارند. امام(عليه السلام) در اين كلام حكيمانه اش اشاره به عبادات بى روح و كم نتيجه يا بى نتيجه كرده مى فرمايد: «چه بسيار روزه دارانى كه از روزه خود جز گرسنگى و تشنگى بهره اى نمى برند و چه بسيار شب زنده دارانى كه از قيام شبانه خود جز بى خوابى و خستگى ثمره اى نمى گيرند. آفرين بر خواب هوشمندان و افطارشان»; (كَمْ مِنْ صَائِم لَيْسَ لَهُ مِنْ صِيَامِهِ إِلاَّ الْجُوعُ وَالظَّمَأُ، وَكَمْ مِنْ قَائِم لَيْسَ لَهُ مِنْ قِيَامِهِ إِلاَّ السَّهَرُ وَالْعَنَاءُ، حَبَّذَا نَوْمُ الاَْكْيَاسِ وَإِفْطَارُهُمْ). «سَهَر» (بر وزن سفر) به معناى شب بيدارى و «عَناء» به معناى رنج و تعب است. همان گونه که در بالا اشاره شد عبادات، ظاهرى دارد و باطنى یا صورتى و سیرتى; صورت عبادات افعالى است که در ظاهر باید انجام شود; ولى باطن آنها فلسفه هاى تربیتى است که نتیجه آن قرب الى الله است. براى رسیدن به این نتایج قناعت به شکل عبادات کافى نیست بلکه توجه به آداب آن نیز لازم است. مثلاً در نماز اگر حضور قلب نباشد و انسان اذکار و افعال آن را در حالى بجا آورد که فکر او مشغول برنامه هاى دنیاى مادى اوست به یقین از نتایج تربیتى آن که باز داشتن از گناه (نهى از فحشا و منکر) و قرب الى الله (الصَّلاةُ قُرْبانُ کُلُّ تَقِىٍّ) و شستشوى دل از زنگار گناه است محروم خواهد ماند. 📚 شرح پیام امام امیرالمؤمنین علیه السلام ، آیت الله مکارم شیرازی 🔷🔸💠🔸🔷 @astanehmehr
💠 ✨آرام کردن مصیبت دیدگان ، کفاره گناهان بزرگ ✅«ملهوف» معناى وسیعى دارد که هر فرد مظلوم و بیچاره اى را شامل مى شود; خواه بیمار باشد یا گرفتار طلبکار و یا فقیر نادار و یا زندانى بى گناه. کسى که به کمک این گونه افراد بشتابد مى تواند عفو الهى را در برابر گناهانى که انجام داده به خود متوجه سازد. ✅«مکروب» به هر شخص غمگین گفته مى شود; خواه غم او در مصیبت عزیزش باشد یا غم بیمارى یا فقر یا شکست در امر تجارت و یا هر غم دیگر. ✅«تنفیس» همان زدودن غم است. در جایى که ممکن است عامل غم برطرف شود زدودنش از این طریق خواهد بود; مانند زدودن فقر از طریق کمک مالى و آنجا که نمى توان عامل آن را برطرف کرد مى توان از طریق تسلى دادن، غم و اندوه را سبک نمود مانند کسى که عزیزش را از دست داده با تسلیت گفتن و دلدارى دادن به وسیله دوستان، غم و اندوهش کاهش مى یابد یا برطرف مى‌شود. اینها همه مصداق تنفیس است. 📚 شرح پیام امام امیرالمومنین علیه السلام ، آیت الله مکارم شیرازی حفظه‌الله @astanehmehr
💠 🔻اخلاق و شرایط دوستی ✨در حديثى از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم: «مَنِ احْتَشَمَ أَخَاهُ حَرُمَتْ وُصْلَتُهُ وَ مَنِ اغْتَمَّهُ سَقَطَتْ حُرْمَتُه; كسى كه برادر مسلمانش را عصبانى يا شرمنده سازد دوستى با او حرام است و كسى كه برادر مسلمانش را اندوهگين نمايد احترامش از بين مى رود» ✨شك نيست كه براى حفظ اخوت با دوستان واقعى بايد تلاش و كوشش فراوان كرد. ازجمله دوست را نه شرمنده بسازيم نه خشمگين و نه دربرابر او براى خود جاه و جلالى قائل باشيم كه امام(عليه السلام) در كلام مورد بحث به آن اشاره فرموده است. در روايات اسلامى آسيب هاى متعددى براى صداقت و دوستى ذكر شده است كه بايد براى حفظ دوستى از آن پرهيز كرد ازجمله اميرمؤمنان على(عليه السلام) طبق روايتى كه مرحوم علامه مجلسى در بحارالانوار آورده است به فرزند دلبندش امام حسن(عليه السلام) مى فرمايد: «لا يَغْلِبَنَّ عَلَيْكَ سُوءُ الظَّنِّ فَإِنَّهُ لاَ يَدَعُ بَيْنَكَ وَبَيْنَ صَدِيق صَفْحا; مبادا سوء ظن بر تو غلبه كند كه هيچ دوستى را براى تو باقى نمى گذارد». و امام باقر(عليه السلام) مى فرمايد: «إِنْ أَرَدْتَ أَنْ يَصْفُوَ لَكَ وُدُّ أَخِيكَ فَلا تُمَازِحَنَّهُ وَلا تُمَارِيَنَّهُ وَلا تُبَاهِيَنَّهُ وَلا تُشَارَّنَّهُ; اگر مى خواهى محبت برادر مسلمانت براى تو صاف شود مزاح (افراطى) با او نداشته باش و ستيزه جويى و جر و بحث با او مكن و به او فخر مفروش و خصومت مورز. 📚شرح پیام امام امیرالمؤمنین علیه السلام ، آیت الله مکارم شیرازی @astanehmehr
✨شناخت ضدّ ارزش ها: 🔸وَ قَالَ (علیه السلام): أَزْرَى بِنَفْسِهِ مَنِ اسْتَشْعَرَ الطَّمَعَ، وَ رَضِيَ بِالذُّلِّ مَنْ كَشَفَ عَنْ ضُرِّهِ، وَ هَانَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ مَنْ أَمَّرَ عَلَيْهَا لِسَانَه. 🔹و درود خدا بر او، فرمود: آن كه جان را با طمع ورزى بپوشاند خود را پست كرده، و آن كه راز سختى هاى خود را آشكار سازد خود را خوار كرده، و آن كه زبان را بر خود حاكم كند خود را بى ارزش كرده است. 📚 نهج‌البلاغه ، حکمت ۲ @astanehmehr
👈 از اين کارها بپرهيز: امام(عليه السلام) در اين کلام نورانى اش به پيامدها و آثار سوء سه رذيله اخلاقى در عباراتى کوتاه و فشرده اشاره فرموده است. نخست مى فرمايد: «هر کس طمع را پيشه کند خود را حقير ساخته است». (أَزْرَى بِنَفْسِهِ مَنِ اسْتَشْعَرَ الطَّمَعَ). واژه «طمع» به معناى بيش از حق خود طالب بودن و گرفتن مواهب زندگى از دست ديگران است و تعبير به «استشعر» که به معناى پوشيدن لباس زيرين است اشاره به اين است که طمع را به خود چسبانده و از آن جدا نمى شود; بديهى است که افراد طماع براى رسيدن به مقصود خود بايد تن به هر ذلتى بدهند و دست سؤال به سوى هرکس دراز کنند و شخصيت خود را براى نيل به اهداف طمعکارانه خود بشکنند. در سخنان رسول خدا(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم: «بِئْسَ الْعَبْدُ عَبْدٌ لَهُ طَمَعٌ يَقُودُهُ إِلَى طَبَع». در حديث ديگرى از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) درباره خطر اين صفت مذموم مخصوصاً براى علما وارد شده است که فرمود: «إن الصّفاة الزّلال الذي لا تَثْبُتُ عَلَيْهِ أقْدامُ». و عجيب اين که هنگامى که طمع فزونى يابد کارهايى از انسان سر مى زند که کاملاً احمقانه است; شبيه آنچه درباره طماع معروف عرب به نام «اشعب» نقل شده که بسيارى از اوقات هنگامى که راه مى رفت دامن خود را به دست مى گرفت و آن را در برابر آسمان باز نگه مى داشت و مى گفت: شنيده ام بعضى از پرندگان در حال پرواز تخم مى گذارند شايد تخم آن پرنده در دامن من بيفتد. ✅ ادامه دارد... 📚 شرح پیام امام امیرالمومنین علیه السلام ، آیت الله مکارم شیرازی @astanehmehr
👈 از اين کارها بپرهيز: و يا نقل مى کنند هنگامى که گروهى از کودکان او را در کوچه و بازار آزار مى دادند براى پراکنده ساختن آنها گفت: شنيده ام در فلان خانه حلوا پخش مى کنند بچه ها به سوى آن خانه دويدند ناگهان ديدند خود اشعب نيز به سوى آن خانه مى دود گفتند: تو چرا؟ گفت: شايد حرف من درست باشد. اين داستان ها خواه واقعيت داشته باشد يا نه اشاره به کارهاى ننگ آورى است که انسان به جهت طمع انجام مى دهد. نقطه مقابل طمع قناعت است که سبب عزت آدمى مى شود همان گونه که اميرمؤمنان فرمود: «عَزَّ مَنْ قَنَعَ; آن کس که قناعت پيشه کند عزيز خواهد بود». و به گفته شاعر: آز بگذار و پادشاهى کن *** گردن بى طمع بلند بود! در دومين نکته مى فرمايد: «کسى که سفره دل خويش را (نزد اين و آن بدون هيچ فايده) باز کند (و مشکلات خود را فاش سازد) رضايت به ذلت خود داده است»; (وَ رَضِيَ بِالذُّلِّ مَنْ کَشَفَ عَنْ ضُرِّهِ). روشن است هرگاه انسان نزد طبيب درد خود را بگويد و از وى راه درمان بطلبد يا پيش قاضى ظلمى را که بر او رفته بيان سازد و از او احقاق حق بخواهد يا نزد دوستش از گرفتارى خود براى گرفتن وام سخن بگويد کار خلافى نکرده و به دنبال مشکل گشايى بوده; اما طرح مشکلات نزد کسانى که هيچ گونه توانايى بر حل آن ندارند اثرى جز ذلت و سرافکندگى انسان نخواهد داشت. در اين گونه موارد بايد خويشتن دار بود و لب به شکايت نگشود... ✅ ادامه دارد... 📚 شرح پیام امام امیرالمومنین علیه السلام ، آیت الله مکارم شیرازی، شرح حکمت ۲ @astanehmehr
👈 از اين کارها بپرهيز: آن گاه امام(عليه السلام) در جمله سوم مى فرمايد: «کسى که زبانش را بر خود امير سازد شخصيت او تحقير مى شود»; (وَهَانَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ مَنْ أَمَّرَ عَلَيْهَا لِسَانَهُ). منظور از امير شدن زبان آن است که از تحت کنترل عقل و فکر خارج شود و هرچه بر زبانش آمد بگويد. بديهى است سخنانى که از فکر و عقل و تقوا سرچشمه نمى گيرد در بسيارى از موارد خطرهايى ايجاد مى کند که انسان قادر بر جبران آن نيست و گاه اسباب رنجش افراد آبرومند و سبب ايجاد اختلاف در ميان مردم و کينه و دشمنى نسبت به گوينده و ديگران مى شود و چه زيبا مى گويد شاعر عرب: اِحْفَظْ لِسانَکَ اَيُّهَا الاْنْسانُ * لا يَلْدَغَنَّکَ إنَّهُ ثُعْبانٌ کَمْ فِى الْمَقابِرِ مِنْ قَتيلِ لِسانِهِ * کانَتْ تُهابُ لِقاءُهُ الاْقْرانُ اى انسان زبان خود را حفظ کن ـ مراقب باش تو را نگزد که اژدهايى است. چه بسيارند کسانى که در گورستان ها خفته اند و کشته زبان خويشند ـ همان کسانى که همطرازان آنها از ملاقات با آنها وحشت داشتند. 📚 شرح پیام امام امیرالمومنین علیه السلام ، آیت الله مکارم شیرازی، شرح حکمت ۲ @astanehmehr
🔻 روش برخورد با فتنه‌ها: براى روشن شدن محتواى این کلام بسیار پرمعنا لازم است قبلاً دو واژه «فتنه» و «ابن لبون» تفسیر شود: فتنه، از ماده «فتن» (بر وزن متن) در اصل به معناى قرار دادن طلا در کوره است تا خالص از ناخالص جدا شود سپس به معناى هرگونه آزمایش و امتحان و بلا و عذاب و حتى شرک و بت پرستى و آشوب هاى اجتماعى آمده است و در اینجا منظور همان آشوب هاى اجتماعى است. لبون، به شترى گفته مى شود که به جهت زائیدن مکرر پیوسته در پستانش شیر است (لبون به معناى شیر دار است از ماده لبن) و ابن لبون به بچه چنین شترى گفته مى شود که دو سال آن تمام شده و وارد سال سوم شده است؛ نه قوت و قدرت چندانى دارد که بتوان بر پشت او سوار شد و نه پستان پر شیرى (زیرا هم کم سن و سال است و هم نر) و به این ترتیب هیچ گونه استفاده اى از آن در آن سن و سال نمى توان کرد... ✅ ادامه دارد... @astanehmehr
🔻 روش برخورد با فتنه‌ها: از اینجا روشن مى شود که هدف امام این است که انسان به هنگام شورش هاى اهل باطل و فتنه هاى ناشى از خصومت آنها با یکدیگر نباید آلت دست این و آن شود; باید خود را دور نگه دارد و به هیچ یک از دو طرف که هر دو اهل باطل اند کمک نکند. در این گونه موارد معمولاً هر کدام از طرفین به سراغ افراد بانفوذ و باشخصیت مى آیند تا از نفوذ و قدرت آنها براى کوبیدن حریف استفاده کنند. در این هنگام باید این افراد بلکه تمام افراد، خواه ضعیف باشند یا قوى نهایت مراقبت را به خرج دهند که در دام فتنه گران و غوغاسالاران نیفتند مبادا دین و یا دنیاى آنها آسیب ببیند و همان گونه که در بالا آمد در بعضى از روایات جمله «ولا وَبَر فَیُسْلَب» نیز به آن افزوده شده است یعنى شتر دو ساله پشمى هم ندارد که آن را بچینند و از آن استفاده کنند. ✅ ادامه دارد... @astanehmehr
🔻 روش برخورد با فتنه‌ها: نمونه این فتنه ها در صدر اسلام و قرون نخستین فراوان بود که امامان اهل بیت و یارانشان همواره از آن کناره گیرى مى کردند حتى داستان قیام ابو مسلم بر ضد بنى امیه گرچه در ظاهر براى کوبیدن باطلى بود ولى در باطن براى تبدیل باطلى به باطل دیگر و حکومت بنى عباس به جاى بنى امیه بود. به همین دلیل هنگامى که ابو مسلم به وسیله نامه اى پیشنهاد حکومت و خلافت را به امام صادق(علیه السلام) کرد امام آن را نپذیرفت زیرا مى دانست در پشت پرده این قیام چه اشخاصى کمین کرده اند و به تعبیر دیگر امام مى دانست این یک فتنه است که دو گروه باطل به جان هم افتاده اند و نباید به هیچ کدام امتیازى داد. روایاتى که از ائمه هدى(علیهم السلام) درباره فضیلت عزلت و گوشه گیرى به ما رسیده است غالباً ناظر به این گونه شرایط است. از جمله امام امیرالمؤمنین(علیه السلام) طبق آنچه در غررالحکم آمده مى فرماید: «الْعُزْلَةُ أَفْضَلُ شِیَمِ الاَْکْیَاسِ; گوشه گیرى برترین خصلت افراد باهوش و زیرک است». و در حدیث دیگرى از آن حضرت مى خوانیم: «سَلاَمَةُ الدِّینِ فِی إعْتِزَالِ النَاسِ; سلامت دین انسان درکناره گیرى از مردم است». ✅ ادامه دارد... @astanehmehr
🔻 در حدیث گویا و روشنى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم هنگامى از آن حضرت سؤال کردند: چرا گوشه گیرى را انتخاب کرده اید؟ فرمود: «فَسَدَ الزَّمَانُ وَتَغَیَّرَ الاِْخْوَانُ فَرَأَیْتُ الاِنْفِرَادَ أَسْکَنَ لِلْفُؤَاد; زمانه فاسد شده و برادران تغییر روش داده اند به همین دلیل، آرامش دل را در تنهایى یافتم». قرآن مجید نیز اشاراتى به این معنا دارد از جمله درباره حضرت ابراهیم مى خوانیم که او گروه بت پرستان را مخاطب قرار داد و گفت: «(وَأَعْتَزِلُکُمْ وَما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ وَأَدْعُوا رَبِّی); از شما و آنچه غیر از خدا مى خوانید و مى پرستید کناره گیرى مى کنم و (تنها) پروردگارم را مى خوانم». در داستان اصحاب کهف نیز در آیه 16 سوره «کهف» اشاره به گوشه گیرى آنها از گروه فاسد و مفسد شده است. از آنچه گفته شد به خوبى روشن مى شود که هرگز منظور امام(علیه السلام) این نبوده است که اگر گروهى باطل بر ضد مؤمنان و طرفداران حق برخیزند نباید به حمایت مؤمنان حق جو برخاست; این سخن بر خلاف صریح قرآن است که مى فرماید: «(فَإِنْ بَغَتْ إِحْداهُما عَلَى الاُْخْرى فَقاتِلُوا الَّتى تَبْغى حَتّى تَفىءَ إِلى أَمْرِ اللّه); اگر گروهى از مسلمانان بر گروه دیگرى ظلم و ستم روا داشتند (و اصلاح در میان آن دو از طریق مسالمت آمیز امکان پذیر نشد) با جمعیت ستمگر پیکار کنید تا به سوى حق باز گردند... ✅ ادامه دارد... @astanehmehr
🏴 ❤️‍🔥 از غصه‌ی اسارت اهل بیت امام حسین علیه السلام بمیریم کم است... وَ لَقَدْ بَلَغَنى اَنَّ الرَّجُلَ مِنْهُمْ كانَ يَدْخُلُ عَلَى الْمَرْاَةِ به من خبر رسیده مهاجمی‌ از آنان بر زن الْمُسْلِمَةِوَ الاُْخْرَى الْمُعاهَدَةِ فَيَنْتَزِعُ حِجْلَها وَ قُلْبَها وَ قَلائِدَها مسلمان و زنِ در پناه اسلام تاخته و خلخال و دستنبد و گردنبند و گوشواره او را وَ رِعاثَها، ما تَمْتَنِعُ مِنْهُ اِلاّ بِاِلاْسْتِرْجاعِ وَ الاِْسْتِرْحامِ، ثُمَّ انْصَرَفُوا به یغما برده، و آن بینوا در برابر آن غارتگر جز کلمه استرجاع و طلب دلسوزی‌ راهی‌ نداشته، آن گاه این غارتگران وافِرينَ، ما نالَ رَجُلاً مِنْهُمْ كَلْمٌ، وَلااُريقَ لَهُمْ دَمٌ. باغنیمت بسیار بازگشته، در حالی‌ که یک نفر از آنها زخمی‌ نشده. و احدی‌ از آنان به قتل نرسیده. فَلَوْ اَنَّ امْرَءاً مُسْلِماً ماتَ مِنْ بَعْدِ هذا اَسَفاً ما كانَ بِهِ مَلُوماً، بَلْ كانَ اگر بعد از این حادثه مسلمانی‌ از غصه بمیرد جای‌ ملامت نیست، بلکه مرگ او در نظر بِهِ عِنْدى جَديراً. مــن شــایستـه اســت. 📚بخشی از خطبه‌‌ی ۲۷ ، نهج‌البلاغه @astanehmehr
📜 ✨آثار صدقه امام(علیه السلام) در این حکمت (حکمت هفتم) به دو موضوع که در زندگى مادى و معنوى او تأثیر فراوان دارد اشاره کرده نخست مى فرماید: «صدقه (کمک به نیازمندان) داروى شفابخشى است»; (الصَّدَقَةُ دَوَاءٌ مُنْجِحٌ). در قرآن مجید و در روایات اسلامى اهمّیّت و تأثیر انفاق در راه خدا و صدقه بر نیازمندان به طور گسترده وارد شده است و یکى از مهم ترین و مؤثرترین حسنات شمرده شده است. تعبیر به «دواء» (دارو) و «منجح» (مؤثر و شفابخش) به طور مطلق نشان مى دهد که این کار هم درمان کننده بیمارى هاى فردى و هم بیمارى هاى اجتماعى است. صدقه به هرگونه بخشش گفته نمى شود، بلکه بخشش هایى است که قصد قربت در آن باشد ؛ خواه واجب باشند مانند زکات یا مستحب مانند انفاق فى سبیل الله و خواه جنبه شخصى داشته باشد مانند کمک به یتیم یا محروم یا بیمارى یا جنبه عام داشته باشد مانند بناى بیمارستان و دارالایتام که از آن تعبیر به صدقات جاریه نیز مى شود. علیه‌السلام @astanehmehr
☑️ روش برخورد با فتنه‌ها: 🔻ممکن است تفاوت بین جمله «لا ظَهْرٌ فَیُرْکَبُ» و جمله «وَلا ضَرْعٌ فَیُحْلَبُ» در این باشد که نه کمک هاى مستقیم به فتنه جویان کن (مانند سوارى دادن مرکب) که خودش وارد معرکه شود و نه کمک هاى غیر مستقیم مانند کمک هاى مادى به این گروه ها کردن رواست شبیه شیر دادن براى تغذیه افراد. همان گونه که در سند این حکمت اشاره شد این کلام امیرمؤمنان على(علیه السلام) بخشى از وصیت طولانى است که امام امیر مؤمنان على(علیه السلام) به فرزند گرامى اش امام حسن مجتبى(علیه السلام) فرموده است که قسمتى از آغاز آن را براى مزید فایده در اینجا مى آوریم، فرمود: فرزندم چگونه خواهى بود هنگامى که در میان قومى گرفتار شوى که کودک آنها گمراه و جوانشان هواپرست و پیرانشان امر به معروف و نهى از منکر نمى کنند، عالم آنها حیله گر فریبکارى است که هواى نفس بر او چیره شده و به دنیاى زودگذر چسبیده و از همه بیشتر (ظاهرا) به تو روى مى آورد و در انتظار حوادث دردناکى براى توست و با آرزوها چاره جویى مى کند و دنیا را با تمام قدرت مى طلبد. ✅ ادامه دارد... 📚 پیام امام امیر المومنین علیه السلام ( مکارم شیرازی ) @astanehmehr
📜 🔻پيشى گرفتن تقدير و تدبير: امام(عليه السلام) در اينجا به نکته مهمى اشاره مى فرمايد و آن اين که چنان نيست که هميشه انسان هاى مدير و مدبر پيروز گردند; گاه تقديرات همه تدبيرات آنها را برهم مى زند. مى فرمايد: «حوادث و امور، تسليم تقديرهاست تا آنجا که گاه مرگ انسان در تدبير (و هوشيارى او) است»; (تَذِلُّ الاُْمُورُ لِلْمَقَادِيرِ، حَتَّى يَکُونَ الْحَتْفُ فِي التَّدْبِيرِ). هدف از بيان اين نکته آن است که گرچه انسان بايد در همه امور هوشيارانه و مدبرانه عمل کند; اما چنين نيست که از لطف خدا بى نياز باشد. خداوند براى بيدار ساختن انسان و شکستن غرور و غفلت او گهگاه امورى مقدر مى کند که بر خلاف تمام تدبيرها و پيش بينى ها و مقدمه چينى هاى انسان است تا به او بفهماند در پشت اين دستگاه، دست نيرومندى است که هيچ کس بى نياز از لطف و محبت او نيست. در طول تاريخ گذشته و در زندگى خود بسيارى از اين صحنه ها را ديده ايم که گاه افراد بسيار هوشيار و قوى و صاحب تدبير ضربه هايى از تدبير و هوشيارى خود خورده اند و دست تقدير مسيرى جز آنچه آنها مى خواستند برايشان فراهم ساخته است. 📚 شرح پیام امام امیرالمومنین علیه السلام ، آیت الله مکارم شیرازی حفظه‌الله @astanehmehr
📜 🔻راه تداوم نعمت ها: امام(علیه السلام) در این سخن حکمت آمیز به نکته دیگرى درباره آثار شکر نعمت و آثار کفران بیان مى کند و مى فرماید: «هنگامى که مقدمات نعمت ها به شما روى مى آورد دنباله آن را به واسطه کمى شکرگزارى از خود دور نسازید»; (إِذَا وَصَلَتْ إِلَیْکُمْ أَطْرَافُ(1) النِّعَمِ فَلاَ تُنَفِّرُوا أَقْصَاهَا بِقِلَّةِ الشُّکْرِ). نعمت ها غالباً به صورت تدریجى بر انسان وارد مى شود و وظیفه انسان هوشیار این است که به استقبال نعمت برود و استقبال از آن راهى جز شکرگزارى ندارد. هرگاه با آغاز روى آوردن نعمت به شکر قلبى و زبانى و عملى بپردازد ادامه خواهد یافت و تا پایان آن نصیب انسان مى شود و به تعبیر دیگر به گفته بعضى از شارحان نهج البلاغه، نعمت ها مانند گروه هاى پرندگان است که وقتى تعدادى از آنها بر شاخه درختى نشستند بقیه تدریجا به دنبال آنها مى آیند و شاخه ها را پر مى کنند; ولى اگر گروه اول صداى ناهنجار و حرکت ناموزونى بشنوند یا ببینند فرار مى کنند و بقیه هم به دنبال آنها مى روند و صحنه از وجودشان خالى مى شود. 📚 شرح پیام امام امیرالمومنین علیه السلام ، آیت الله مکارم شیرازی حفظه‌الله @astanehmehr
📜 🔻راه تسخير دل ها: امام در اين كلام حكمت آميز درس مهمى براى صيد دل ها و جلب و جذب دوستان مى دهد. مى فرمايد: «دل هاى انسان ها وحشى و رمنده است هركس با آنها انس گيرد رو به سوى او مى كنند»; (قُلُوبُ الرِّجَالِ وَحْشِيَّةٌ، فَمَنْ تَأَلَّفَهَا أَقْبَلَتْ عَلَيْهِ). اشاره به اينكه انسان، نسبت به كسانى كه نمى شناسد نوعى احساس بيگانگى مى كند; ولى اگر طرف مقابل از طريق محبت وارد شود در برابر او رام مى شود. به گفته بعضى از شارحان نهج البلاغه اين مطلب براى انسانى كه تازه در شهر يا در محله اى وارد مى شود و سكنا گزيند كاملاً محسوس است او حتى از همسايگان نزديكش فاصله مى گيرد اما اگر چند بار با او سلام و عليك كنند و به ديدارش بروند و هديه اى برايش بفرستند رابطه دوستى آنها مستحكم مى شود. آنچه بعضى پنداشته اند كه اين كلام حكمت آميز با اصل مدنىّ بالتبع بودن انسان سازگار نيست اشتباه بزرگى است. درست كه انسان ذاتاً روح اجتماعى دارد و نمى تواند تنها زندگى كند و تمام پيشرفت ها و موفقيت های بشر در سايه همين روح اجتماعى است; ولى اين بدان معنا نيست كه در برابر هر فرد ناشناخته اى اظهار محبت و دوستى كند و با او الفت بگيرد; الفت گرفتن احتياج به مقدمات دارد همان گونه كه عداوت و دشمنى نيز مقدماتى مى خواهد و نظر امام(عليه السلام) به اين حقيقت است كه در روايات ديگرى نيز وارد شده و در گفتار معروف: «الاْنْسانُ عَبيدُ الاحْسانِ; انسان بنده احسان است» منعكس است. 📚 شرح پیام امام امیرالمومنین علیه السلام ، آیت الله مکارم شیرازی حفظه‌الله @astanehmehr
📜 🔻پاداش برتر: امام(علیه السلام) در این کلام حکمت آمیز به یک اصل مهم قرآنى و اسلامى اشاره کرده مى فرماید: «هنگامى که به تو تحیتى گویند به صورتى بهتر پاسخ گوى و هرگاه هدیه اى براى تو فرستند آن را به صورت افزون تر پاداش ده. با این حال فضیلت از آن کسى است که ابتدا کرده است»; (إِذَا حُیِّیتَ بِتَحِیَّة فَحَیِّ بِأَحْسَنَ مِنْهَا، وَإِذَا أُسْدِیَتْ إِلَیْکَ یَدٌ فَکَافِئْهَا بِمَا یُرْبِی عَلَیْهَا، وَالْفَضْلُ مَعَ ذَلِکَ لِلْبَادِی). اخلاق اسلامى مى گوید هیچ کار خوبى را نباید بدون پاداش گذاشت; خواه سخن احترام آمیزى باشد یا اقدام عملى، بلکه بهتر آن است که پاداش برترى داشته باشد; مثلاً اگر کسى به ما بگوید «سلام علیکم» بهتر آن است که در پاسخ بگوییم «سلام علیکم ورحمة الله» وهرگاه کسى هدیه مختصرى براى ما بفرستد ما در موقع مناسب هدیه بهتر و بیشتر براى او بفرستیم. این کار سبب مى شود پیوند محبت و دوستى در میان افراد جامعه روز به روز بیشتر شود و روح حق جویى و حق طلبى و حق شناسى تقویت گردد و زندگى در چنین جامعه اى بسیار توأم با آرامش خواهد بود. 📚 شرح پیام امام امیرالمومنین علیه السلام ، آیت الله مکارم شیرازی حفظه‌الله @astanehmehr