eitaa logo
آستانِ مهر
6.2هزار دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
2.1هزار ویدیو
60 فایل
کانال رسمی «فرهنگی خواهران» آستان مقدس حضرت معصومه علیهاالسلام تنها کانال بانوان اعتاب مقدس Admins: @karimeh_135 @astanee_mehr اینستاگرام: https://Instagram.com/astanehmehr ایتا: https://eitaa.com/joinchat/3163553795Cd8320e803c
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 🏴 ما را نسیم پرچم تو، زنده می‌کند زخمی است دل، که مرهم تو زنده می‌کند خشکیده بود چند صباحی قنات اشک این چشمه را ولی، غم تو زنده می‌کند ◼️◾️▫️◾️◼️ کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم @astanehmehr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 💠 کارگاه تولید ماسک جهت توزیع در میان زائران و هیئت های مذهبی در ماه محرم امور فرهنگی خواهران - حرم مطهر کریمه اهل بیت علیهاالسلام ▪️▫️▪️ مشارکت در نذورات Nazr.amfm.ir پرداخت از طریق تلفن همراه: *741* ◼️◾️▫️◾️◼️ کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم @astanehmehr
باید ماندن در نجف را کوتاه می‌کردیم، به خواندن زیارت از صحن امام (ع) رضایت دادیم! سال اول به یادم آمد، هیچ تصوری از ضریح و جمعیت و...نداشتم! خود را مانند قطره در رود خروشان انداختم و با موج جمعیت پیش می‌رفتم و از کنار دیوارهای آیینه‌کاری می‌گذشتم. چیزی جز جمعیت نمی‌دیدم ناگهان احساس کردم امواج متلاطم، آرام گرفته و مثل اینکه خورشید این جمعیت طلوع کرده و همگی مانند گل آفتابگردان رو به نقطه نورانی کرده‌اند. ضریح مطهر امیرالمومنین (ع) را در قاب چشمانم مشاهده کردم! هنوز در شوک فشار جمعیت بودم که با دیدار ضریح، کام جانم شیرین شد. اشک شوق دیدار همچو ابر بهاری از دیدگانم جاری شد و از پشت پرده لرزان اشک به تماشای ضریح ایستادم. زیبایی و شکوه ضریح مطهر، مرا سر جایم میخکوب کرده بود. گویی امام به شوق دیدار آغوش گشوده و زائران همچون پرنده‌ای به سوی او پر کشیده بودند. اما ناگهان با یک موج سهمگین به گوشه‌ای پرتاب شدم و با زحمت خود را به کنج خلوت کشاندم. آرامگاه ابوالائمه (ع) کنار دو پیامبر عظیم‌الشان حضرت آدم و نوح (ع) قرارداشت. اطراف ضریح را کتیبه‌های قلمکاری شده با آیات سوره ی دهر مزین کرده بود و از شکوه وصف ناپذیر خاندان مکرم نبی خدا (ص) و ویژگی ابرار و پاداش بهشتی خبر می‌داد. چند حدیث زیبا هم در مورد امام علی (ع) با خط زیبای نستعلیق به چشم می‌خورد. گل‌های زیبای اطراف ضریح مانند پیچک مارپیچ و بالارونده راه را تا رسیدن به گل‌های بهشتی پیموده بودند و عطر و بوی دل‌انگیزی داشتند. ✍️نجمه صالحی @astanehmehr
در جاده عشق رنگ و نژاد معنایی نداشت. همه جا پر از مردان و زنان عاشقی بود که دل به دریای عشق حسین (ع) داده بودند و با قصد یکی شدن به سمت هدفی‌خاص در حرکت بودند. شاید بتوان گفت این حرکت تمرینی برای برای چگونه زیستن در زمان ظهور بود. همه با انگیزه واحد‌ و بخاطر مهر اهل بیت (ع) بود که در مسیر این سیل عظیم قرار گرفته بودند.  ناخودآگاه قدم‌هایمان تندتر شده بود گویی باید می‌دویدیم تا از این حرکت هدفمند عقب نمانیم! پرچم کشورهای مختلف از ابتدای مسیر کنار جاده دیده می شد و تصاویر رهبران شیعه آیت‌الله حکیم، آیت‌الله سیستانی، سید حسن نصرالله و مقام معظم‌رهبری، در بنرهای بزرگ در جاده‌های مسیر نصب شده بود. شماره‌ عمودها به نوعی خط نشان حرکت بود، اغلب گروه‌ها و کاروان‌ها، عمودهای پنجاه، صد و...را برای وعده دیدار، نشان می‌گذاشتند. نزدیک اذان ظهر خادمین زائران را برای خواندن نماز دعوت می‌کردند و فریاد می‌زدند "هلابیکم زوار سجاد "هلابیکم "عجلوا بالصلاه". در موکبی که برای نماز ایستادیم، خانمی بعد از نماز ایستاد و برای بانوان، طریقه صحیح غسل، تیمم و وضو را آموزش می‌داد، پیدا بود از همکاران ام حیدر است! در سال‌های قبل ضعف اجرای احکام را در بین بانوان دیده بودم ولی اگر تذکری می‌دادم به یک یا چند نفر بود اما این حرکت جدید آن‌ها عالی بود. فاطمه با دقت حرکاتش را نگاه می‌کرد با آنکه عربی متوجه نمی‌شد با حرکات و اشارات او غسل را به خوبی یاد گرفت و اجرا کرد و آن بانو فاطمه را بوسید و جایزه‌ای به او‌ داد! ✍️نجمه صالحی ....ادامه دارد @astanehmehr
در طول مسیر علاوه بر مداحی، تعزیه خوانی و حرکات نمادین و ماکت‌هایی از حادثه عاشورا به وفور دیده می‌شد. به عنوان نمونه گهواره نمادین به یاد علی اصغر (علیه السلام) گذاشته بودند و هر کس رد می‌شد دستی بر آن می‌کشید و یا سلامی به اباعبدالله (علیه السلام) می‌داد، انگار لحظه به لحظه ‌و آن به آن عاشورا تداعی می‌شد. کودکان، زنان، گهواره.... جوانی با زنجیر به دست و پایش به سختی راه می‌رفت، صحنه‌ی اسارت زین العابدین پیام رسان عاشورا را ترسیم می‌کرد. سر و صدای کاروان تعزیه‌خوانی بزرگی به گوش می‌رسید. بانوانی روی شتر نشسته بودند و عده‌ای قرمز پوش و شلاق به دست میان کاروان حرکت می‌کردند. مداح هم به عربی تعزیه می‌خواند، کودکان نقاب زده، به دنبال کاروان می‌دویدند و زائران ارباب، همزمان از کنار کاروان عبور می‌کردند و اشک می‌ریختند. صدای روضه و آواهای عربی در هم آمیخته بود! خادمین با صدای بلند و اصرار زیاد زائرین را به استراحت دعوت می‌کردند."هلا بیکم بزوار"" ایرانیون" "ایرانیات" "اهلا و سهلا تفضل" در برخی موکب‌ها، خادمین باماساژورهای برقی آماده زدودن خستگی از تن زوّار بودند؛ حوضچه‌های آهنی با آب ولرم و داروخانه‌های سیار همه و همه، برای خدمت‌رسانی کنار جاده قرار داشتند. اینجا خدمت به زوّار، افتخار خادمین است؛ گویی آنان در میدان مسابقه خدمتگزاری بودند و حضور زائران در مواکب‌شان تاج افتخار و گذر از خط پایان! ✍️نجمه صالحی @astanehmehr
پیرمرد بین راه ایستاده بود، با دست ما را به سوی سه جوان که سینی‌های بزرگ به سر داشتند، هدایت می‌کرد. جوانان میان راه نشسته بودند و سر به زیر‌، نگاهشان به قدم‌های عابرین مشتاق رسیدن به محبوب، دوخته شده بود! پیرمرد با زبان عربی و صدای بلند« هلا بیکم بزوار» و «تفضل یا زوار » می‌گفت و از اینکه عابری دانه خرمایی از سینی برمی‌داشت، لذت می‌برد و عزمش را برای جذب سایرین جزم می‌کرد‌. انگار همان‌قدر که ما اضطراب نرسیدن به پیاده‌روی و گام نهادن در این مسیر را داشتیم، عراقی‌ها اضطراب نداشتن زائر و مهمان موکب آزارشان می‌داد؛ خنده‌های پیروزمندانهٔ رئیس عشیره، هنگام توقف زوّار دیدنی بود. همه در این مسیر یک‌دل و یک‌رنگ شده بودند تا جلوه‌ای از روزهای ظهور را رقم بزنند. به قول استاد شجاعی:«دو مانع اصلی ظهور است؛ ۱-عدم آمادگی مردم برای اتحاد در دفاع از امام ٢-قدرت غالب جبهه استکبار است. اما اربعین آرام‌آرام مسیر تاریخ را، با حذف این دو مانع عوض می‌کند! منتقمین حسین علیه السلام می‌آیند تا لشکر آخرالزمانی اربعین را با دو نشان هم‌دلی و وفاداری سازماندهی کنند.» مردم با پرچم‌های سبز و سرخ و سیاه با نوشته‌های« لبیک یا حسین»، «یا مهدی»، «یالثارات الحسین» و... در حال حرکت به سوی وادی نور بودند و عده‌ای پای برهنه در این راه گام نهاده‌ بودند زیرا ورود به سرزمین مقدس را با «فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ ۖ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ»* کامل می‌پنداشتند. ✍️ @astanehmehr
سرعت قدمهایمان تندتر شده بود گاه راه می‌رفتیم وگاه با سر می‌دویدیم. گویی برای جانماندن از قافله عشق باید سریعتر حرکت می‌کردیم. به تدریج جاده‌ نزدیک کربلا باریک‌تر می‌شد و مواکب نیز کمتر! مردم بیشتر پیش می‌رفتند تا بایستند و لبی تر کنند. صدای خش خش پاها روی زمین و گرد وخاک در آسمان تصویر جالبی از ورود میلیونی جابرهای زمانه به کربلا را به نمایش می‌گذاشت. اشک‌ها و زمزمه‌های زیر لب از بی‌تابی و انتظار حکایت داشت! جمعیت زیادی در شهر کربلا بودند و ورودی‌های شهر مملو از جمعیت. با اینکه هوا تاریک بود گویی خواب از چشمان شهر پریده بود! راهیان نور به سوی نور عظیم در حرکت بودند. سیل خروشان مردم تمامی نداشت. آن ها خود را به نینوا رسانده بودند تا با بانوی کربلا همنوا شوند و با امام زمانشان در سوگ ثارالله (ع) بگریند! در شهر خون خدا، غوغایی بر پا بود. ترافیک انسانی حرکت را سخت‌تر کرده بود. زائران همچو سربازان جان بر کف، برای تجدید پیمان با امام زمان (عج) خود را در جبهه حق جای داده بودند. صدای نوحه و عزاداری زمینی‌ها با عرشیان در هم آمیخته بود. غم و سوگواری امام شهدا (ع) پایانی نداشت، همه بی‌قرار عشق شاه عاشقان بودند و در اربعین امیر دل‌ها، خود را با پای پیاده به کربلا رسانده بودند! ✍️ @astanehmehr
از امروز نوبت قیام زینب است ... @astanehmehr