شهید علامه #مطهری: فکر دینی ما باید اصلاح بشود. تفکر ما درباره دین غلط است غلط. به جرأت می گویم از چهارتا مساله فروع آن هم در عبادات چندتایی هم از معاملات از این ها که بگذریم دیگر فکر درستی ما درباره دین نداریم؛ نه در این منبرها و در این خطابه‌ها می گوییم و نه در این کتاب‌ها و روزنامه‌ها و مقاله‌ها می نویسیم و نه فکر می‌کنیم ... ▪ بايد اعتراف كنيم كه #حقيقت_اسلام به صورت اصلى در مغز و روح ما موجود نيست، بلكه اين فكرْ اغلب در مغزهاى ما به صورت مسخ شده موجود است؛ #توحيد ما توحيد مسخ شده است، #نبوت ما نبوت مسخ شده است، #ولايت و امامت ما مسخ شده است، اعتقاد به #قيامت ما كم و بيش همين طور. ▪ تمام دستورهاى اصولى اسلام در فكر ما تغيير شكل داده. در دين #صبر # هست، #زهد هست، #تقوا هست، #توكل هست. تمام اينها بدون استثناء به صورت مسخ شده در ذهن ما موجود است. ▪فكر دينى ما بايد اصلاح بشود. تفكر ما درباره دين غلط است غلط. به جرئت مى گويم از چهارتا مسئله فروع، آنهم در عبادات، چندتايى هم از معاملات، از اينها كه بگذريم ديگر فكر درستى ما درباره دين نداريم؛ نه در اين منبرها و در اين خطابه ها مى گوييم و نه در اين كتابها و روزنامه ها و مقاله ها مى نويسيم و نه فكر مى كنيم. 📗 ده گفتار، شهید مطهری

🌴شاخصه های معلمی شهید مطهری(بخش اول) شهید مطهری شاخصه های مهمی در ابعاد مختلف زندگی دارد. با توجه به این که ایشان معلم بزرگ انقلاب اسلامی نام گرفتند. در این نوشتار به برخی شاخصه های ایشان در این ساحت اشاره می شود: ✅1.کوشایی در تعلیم و تعلم حضرت امام رضا علیه السلام ده ویژگی برای کمال عقل اجتماعی معرفی می کند. یکی از آنها خسته نشدن از علم آموزی در طول زندگی است.« و لایمل من طلب العم طول دهره» شهید مطهری از تعلم ابا نداشت. می پرسید، می رفت مثلا رفتن به اصفهان برای تعلم درس نهج البلاغه از میرزا علی آقا شیرازی. شهید مطهری در این باره می گوید: «قبل از برخورد با وی این کتاب را (نهج البلاغه ) نمی شناختم. او یک نهج البلاغه مجسم بود. مواعظ نهج البلاغه در اعماق جانش فرو رفته بود برای من محسوس بود که روح این مرد با روح امیرالمومنین پیوند خورده و متصل شده است». تدریس و تعلیم و معلمی او در دانشگاه، حوزه علمیه تهران و قم و مساجد و حسینیه ها او را معلم انقلاب اسلامی کرده بود. در دانشگاه افزون بر تدریس برای دانشجویان برای اساتید مبرز، فلسفه تدریس می کرد. هفته ای دو روز برای تدریس فلسفه به قم می رفت. سختی تدریس فلسفه در قم برای همگان روشن بود. گفته اند مرجع تقلیدی پیام به علامه طباطبائی فرستاد که فلسفه تدریس نکنید و گفت به شاگردان علامه طباطبائی شهریه ندهید. خود‏‎ ‎‏حضرت امام هم در یکی از مطالبی که بعد از پیروزی انقلاب نوشتند، به خاطرات‏‎ ‎‏آن سنوات اشاره کردند و حتی عنوان نمودند که در مدرسه به دلیل این که فلسفه‏‎ ‎‏تدریس می کردم، بعضی ها مقید بودند که کوزه ای را که پسرم، مصطفی از آن آب‏‎ ‎‏خورده بود، آب بکشند!‏‎ ورود به وادی تعلیم و تعلم به چند عامل مهم بستگی دارد. یکم.درک ارزشمندی تعلیم وتعلم. روایتی از پیامبر اکرم ارزش تعلیم و تعلم را در اسلام مشخص می کند.«پیامبر اکرم به اباذر می فرماید: ای ابوذر یک ساعت مذاکره و مباحثه علمی پیش خداوند از هزار شب که در هر شبی هزار رکعت نماز خوانده شود بهتر است. یک ساعت مذاکره و مباحثه علم بهتر از هزار غزوه و ختم قرآن کریم است. ابوذر پرسید مذاکره علمی بهتر از ختم قرآن است؟ پیامبر فرمود بهتر از دوازده هزار ختم قرآن است. باید مذاکره و مباحثه علمی داشته باشید چرا که از این طریق حلال را از حرام باز خواهید شناخت. ای ابوذر یک ساعت مذاکره علمی بهتر از عبادت یک سال است که روزهایش را روزه باشی و شبهایش را قیام داشته باشی. ای ابوذر نگاه کردن به صورت عالم بهتر از آزاد کردن هزار بنده است». البته پیداست منظور از مذاکره علمی دراین حدیث علمی است که انسان را به خدا نزدیک کند. قرب به خدا می تواند از کتاب شریعت یا دامن طبیعت به دست آید. دوم. روح بزرگ و همت بزرگ قدم گذاشتن در ساحت تعلیم و تعلم با سختی هایی که در هر زمانی دارد نیازمند روح بزرگ و همت بلند است. مانند ابوریحان بیرونی که به اجبار سلطان محمود به هندوستان می رود و زبان سانسکریت را در پیری یاد می گیرد. و اثر تحقیق ما للهند را پدید می آورد این اثر به عنوان مرجع برای هند شناسی می شود. هنگام مرگ یکی از فقها که همسایه اش بود به عیادتش می آید. از او سئوالی می پرسد فقیه می گوید الان چه وقت پرسیدن است؟ ابوریحان می گوید: اگر بمیرم و بدانم بهتر است یا بمیرم و ندانم. سوم. بزرگواری روح روح بزرگ داشتن برای گام گذاشتن در ساحت تعلیم و تعلم لازم است ولی کافی نیست. بزرگواری روح را هم می خواهد. حس شرافت و کرامت و عزت یا رسیدن برای آن ها برای بی وفقه تلاش کردن لازم است. احساس شرافت و بزرگواری گاهی به صورت فردی است و گاهی ملی، آیینی، مذهبی و دینی است که از آن تعبیر به روح حماسه و آزادگی می شود. نگاه شهید مطهری به سمت احیای تفکر اسلامی و رهاندن اسلام از انحطاط و بازگشت به آزادگی و شرافت اسلام بود. هدف او جدای از شرافت فردی، شرافت و عزت اسلامی_ ایرانی بود. همه آثار او با هدف انتقال این مفهوم به جوانان و مخاطبان نگاشته شده است. کتاب نهضت های اسلامی در صد ساله اخیر و خدمات متقابل اسلام و ایران از نمونه آثار وی با این رویکرد است. #مطهری #معلمی #موسی_سلیمانی