🔻رهبر ایران به ما اجازه دسترسی به اماکن نظامی را نداد
#خاطرات_وندی_شرمن در کتاب «بدون هراس»:
🔹یک هفته پس از موفقیت ما در لوزان، رهبر ایران، آیتالله خامنهای برای جمعی از مقامات در تهران سخنرانی کرد. او به جای تایید فرآیند گام به گامی که ما در لوزان توافق کرده بودیم خواهان برداشته شدن تحریمها در لحظه امضای توافق شد. همچنین به نظر میرسید مضمون کلامش این بود که آژانس بینالمللی انرژی هستهای اجازه دسترسی به اماکن نظامی ایران را ندارد.
🔹آیتالله خامنهای با نمک پاشیدن بر زخم ما در توییتی دورویی آمریکا را محکوم کرد. او نوشت: کار آمریکا همیشه فریب و خلف وعده است.
🔻عراقچی هر سال کریسمس را به من تبریک میگوید!
#خاطرات_وندی_شرمن در کتاب «بدون هراس»:
🔹در خلال موضوعات هستهای و غیرهستهای و سیاسی و فرهنگی که صحبت در موردشان ممنوع بود، ما به نقطهای وارد شدیم که صحبت در مورد آن کاملا مجاز بود. بین من و عراقچی در آن لحظه پیوند انسانی پایداری ایجاد شد.
🔹سالهای پس از پایان مذاکرات، عراقچی هنوز هم در زمان کریسمس برای من کارت تبریک میفرستد و من برای او هنگام نوروز کارت میفرستم. با اینکه من یک یهودیام و کریسمس را جشن نمیگیرم، ولی قدردان حس عراقچی هستم.
آتش به اختیار
🔻رهبر ایران به ما اجازه دسترسی به اماکن نظامی را نداد #خاطرات_وندی_شرمن در کتاب «بدون هراس»: 🔹یک هفت
🔻گاهی جواد، گاهی آقای وزیر!
#خاطرات_وندی_شرمن در کتاب «بدون هراس»:
🔹در مذاکرات ایران به همان میزان که تلاش دیپلماتیکی جدی شد، به لحاظ شخصی نیز روابط قوی شد، بهخصوص در مقایسه با آن چیزی که اوایل وجود داشت. ایجاد فصل مشترک به معنی امتیاز دادن بیدلیل یا بر سر احساس نیست.
🔹 آشنایی میان ما به طور واضحی مفید واقع شد. با گذشت زمان، من آموختم که در چه مواقعی حرکات دراماتیک ظریف نمایشی بوده یا او واقعا ناراحت است. وقتی حس میکردم واقعا ناراحت است، با لحن آشتیجویانهای «جواد» خطابش میکردم و وقتی که میدیدم وانمود میکند، به او میگفتم «جناب وزیر» و اینطور او میفهمید که از حرکاتش ناراحتم و آن را باور نمیکنم.